در روی زمین فساد نکنید(۸)

ابن قیم در تفسیر آیه‌ی فوق می‌گوید: «خدای سبحان خبر داده که فرمانبرداری از خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم موجب می‌شود انسان همراه کسانی باشد که خدا موهبت شان داده و اینان اهل سعادت و خوشبختی کامل و حقیقی‌اند. اینان چهار صنف‌اند: ۱- پیامبران، که از همه شان برترند. ۲- صدیقین (راستی پیشه گان) ۳- شهداء ۴- صالحان. این چهار دسته کسانی‌اند که خدا نعمت کامل را بر آنان ارزانی داشته و اینان خوشبختان و رستگاران‌اند. و احدی رستگار نمی‌شود مگر در صورتی که رفیق این چهار دسته باشد و با آنان باشد. برای همراه بودن با اینان نیز هیچ راهی وجود ندارد جز اطاعت و فرمانبرداری از پیامبر صلی الله علیه و سلم و راهی برای اطاعت و فرمانبرداری از پیامبر صلی الله علیه و سلم نیست مگر به وسیله‌ی شناخت سنت آن حضرت صلی الله علیه و سلم و شناخت دین و برنامه‌ای که آورده است. این نشان می‌دهد که هرکس از سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم و از دین و برنامه‌ای که آورده، شناخت و آگاهی نداشته باشد، راهی برای همراهی با این چهار دسته ندارد، بلکه او از جمله کسانی است که در روز قیامت دستانشان را گاز می‌گیرند و می‌گویند: ﴿یَٰلَیۡتَنِی ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِیلٗا﴾ [الفرقان: ۲۷]: «ای کاش! با رسول خدا راه (بهشت را) بر می‌گزیدم (و با قافله انبیاء به سوی خوشبختی جاویدان و رضای یزدان سبحان حرکت می‌کردم. ای وای! من، بر خود چه کردم‌؟)».

می‌گویم: کسی که پیامبر صلی الله علیه و سلم را هنگام نزاع و اختلاف حاکم و داور قرار ندهد، راهی برای همراهی با این چهار دسته که خدا موهبت شان داده، ندارد. چگونه او راهی برای این امر دارد در حالی که به نظر او هرکس پیامبر صلی الله علیه و سلم را هنگام نزاع و اختلاف حاکم و داور قرار دهد، بی‌دین و یا بدعت گذار است و او چگونه از خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمانبرداری می‌کند در حالی که این رویکرد، اصل و اساس اعتقادی است که دین‌اش را بر اساس آن بنا نهاده و با این وصف گمان می‌کند که اگر غیر پیامبر صلی الله علیه و سلم را حاکم قرار دهد و حکم پیامبر صلی الله علیه و سلم را پشت سرش قرار دهد هدایت یافته است؟! انگار که اصلاً چیزی نمی‌داند.

ابوبکر بن عیاش درباره‌ی آیه‌ی: ﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا﴾ [الأعراف: ۶۵].  که مؤلف آورده، می‌گوید: «همانا خدا، حضرت محمد صلی الله علیه و سلم را به سوی مردمان روی زمین که در فساد و جهالت بودند، فرستاد. پس خدا، آنان را به وسیله‌ی حضرت محمد صلی الله علیه و سلم اصلاح نمود. پس هرکس مردم را به سوی خلاف دین و برنامه‌ای که پیامبر صلی الله علیه و سلم از جانب خدا آورده، فرا خواند از مفسده جویان روی زمین است».[۱]

ابن قیم در این‌باره می‌گوید: «اکثر مفسران در تفسیر این آیه می‌گویند: به وسیله‌ی گناهان و دعوت کردن دیگران به سوی غیر اطاعت و فرمانبرداری از خدا در زمین فساد و تباهی ایجاد نکنید بعد از آنکه خدا به وسیله‌ی بعثت پیامبران و تبیین شریعت و دعوت کردن به سوی اطاعت و فرمانبرداری از الله، زمین را اصلاح گردانید؛ چون پرستش غیر خدا و دعوت به سوی غیر الله و شرک ورزیدن به او، بزرگترین فساد و تباهی در زمین است. بلکه فساد و تباهی زمین در حقیقت، شرک ورزیدن به الله و نافرمانی از اوامر و دستورات خداست.

بنابراین شرک و دعوت به سوی غیر الله و پرستش غیر خدا و اطاعت و پیروی از غیر رسول الله صلی الله علیه و سلم بزرگترین فساد و تباهی در زمین است و زمین و اهل زمین اصلاح نمی‌شوند مگر در صورتی که فقط خدای یکتا، معبود باشد و فقط او پرستش شود و تنها به سوی خدا دعوت شود و فقط از پیامبر صلی الله علیه و سلم اطاعت و پیروی شود.

غیر پیامبر  صلی الله علیه و سلم تنها در صورتی اطاعتش واجب است که به اطاعت و فرمانبرداری از پیامبر صلی الله علیه و سلم امر کند. پس هرگاه به نافرمانی از رسول الله صلی الله علیه و سلم و مخالفت با شریعت و احکام او امر کند، نباید به حرفش گوش داد و نباید از او اطاعت شود.

هر کس در اوضاع جهان تأمل نماید و هر صلاح و خیری در زمین ببیند، علت‌اش توحید و یگانگی الله و پرستش او و اطاعت و فرمانبرداری از پیامبر صلی الله علیه و سلم است و هر شر، بدی، فتنه، بلا، قحطی، تسلط دشمن و مانند آنها که در زمین است، علت‌اش نافرمانی از پیامبر صلی الله علیه و سلم و دعوت به سوی غیر الله و پیامبر صلی الله علیه و سلم است».[۲]

بدین صورت ارتباط این آیه با عنوان باب روشن می‌گردد؛ چون هرکس به سوی داوری بردن پیش غیر آنچه که خدا نازل کرده و پیش غیر پیامبر صلی الله علیه و سلم دعوت کند، بزرگترین فساد و تباهی را انجام داده است.

 

(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز الحمید شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– ابن أبی حاتم در تفسیرش، شماره های ۸۶۱۰ و ۸۷۱۱ و ابوشیخ- آن گونه که در الدر المنثور، ۳/۴۷۷ آمده- از طریق سُنید بن داود آن را روایت کرده‌اند و در سُنید بن داود کمی ضعف وجود دارد.

[۲]– بدائع الفوائد ۳/۵۲۵٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …