- بقلم/ دکتر عادل شدی
پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم کالبدی از خوبی و صفات والا و در حقیقت قرآنی زنده بودند که با دو پا روی زمین خاکی بین انسانها قدم میزدند، و کسی را توان شمردن صفات خوب او نیست، او مجسمهی خوبیها و زیبائیها بود، و هر حرکتش شایان ثنا و مدح. از این دریای بیساحل خوبیها چند در و مرجان بیرون میکشیم.
- اخلاق پسندیده و نیکوی آن حضرت و صفات کمالشان از چنان مقام والایی برخوردار بود که خداوند عالمیان در وصف او چنین فرمودند: { تو دارای خوی سترگ ( یعنی صفات پسندیده و افعال حمیده ) هستی .}
البته هیچ جای تعجبی نیست، چه خودشان فرمودند: خداوند مرا برانگیخته تا مکارم ـ برترین ـ اخلاق را کامل کنم([۱]).
آری! نفرمودند: قواعد اخلاق را پایه گذاری کنم، بلکه سخن از مکارم اخلاق ـ اخلاق بسیار شایسته ـ زدند.
پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم نمادی است از اخلاق بسیار والا و نمونه، نه آنچه همهی خوش اخلاقها میتوانند بدان دسترسی داشته باشند!
- در رحمت و مهر و شفقت به ملت اسلام و به تمام بشریت نمادی بودند از آقائی و سروری، تا بدانجا که ندای آسمان در حق ایشان چنین فرمود:
در سورهی مبارکه انبیاء چنین تلاوت میکنیم:
[الأنبیاء: ۱۰۷]
{و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.}
خداوند متعال در جائی دیگر میفرمایند:
[الأحزاب: ۴۳],
{.. او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است!}
و بر زبان سورهی مبارکهی آل عمران:
[آل عمران: ۱۵۹].
{[ای پیامبر!] پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می شدند.}
و خود آن حضرت نیز درباره خویش چنین فرمودند: من رحمتی هستم که به انسانیت هدیه شدهام([۲]).
- البته اینها همه هیچ جای تعجبی ندارد، چرا که این نمونه و الگوی انسان کامل دست پروردهی رعایت و اهتمام پروردگار خالق است که او را از روز تولدش برای بهترین شدن و نماد کمال بودن پرورش داد، خداوند متعال میفرمایند:
[الضحى: ۶ – ۸].
{ آیا خدا تو را یتیم نیافت و پناهت داد ؟* و تو را سرگشته و حیران ( در میان شرکِ بتپرستان و یهودیان و مسیحیان ، کفر کافران ، فسق و فجور فاسقان و فاجران ، ظلم و زور قلدران ، کشت و کشتار قبائل جاهلان ، و خرافهپرستی اینان و آنان ) نیافت و ( در پرتوِ وحی آسمانی به یکتاپرستی یزدانی ) رهنمودت کرد ؟* و تو را فقیر و بیچیز نیافت و ثروتمند و دارایت کرد ؟}
- همین رعایت و پرورش الهی بود که سینهی او را چون اقیانوس مهر وسعت بخشید، و وقتی در کرانههای آسمان کمال درخشیدن گرفت شهرتش را بانگ آفاق نمود:
خداوند منان میفرمایند:
[الشرح: ۱- ۴].
{(ای رسول گرامی) آیا ما تو را (به نعمت حکمت و رسالت) شرح صدر (و بلندی همّت) عطا نکردیم؟ (١) و بار سنگین (گناه) را (به اعطای مقام عصمت) از تو برداشتیم. (٢) در صورتی که آن بار سنگین ممکن بود پشت تو را گران دارد. (٣) و نام نکوی تو را (به رغم دشمنان، در عالم) بلند کردیم. (۴)}
- و او را خداوند لعل فروزان سلسلهی پیامبران، و آخرین ایستگاه پیک آسمانی قرار داد. و بدین سان کاروان نبوت با کمال برتر، و سرور کمال به سر منزل خود رسید:
[الأحزاب: ۴۰
{محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است؛ و خدا به هر چیزی داناست. (۴٠)}
پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم میفرمایند: مثال من و سایر پیامبران پیشین چنین است که؛ مردی خانهای بسیار باشکوه بسازد، و آنرا بسیار زیبا کند، مگر در یک گوشهای از خانه جای یک آجر خالی باشد. مردم دور و بر خانه را تماشا کرده، و در زیبایی و جمالش مدح و ثنا گویند، و چون بدان گوشه رسند و آن جای خالی را ببینند، به صاحب خانه بگویند: آیا بهتر نبود یک آجری در اینجا نیز میگذاشتی تا خانهات کامل شود؟ و در حقیقت من همان آجر هستم([۳]).
بله، و چنین شد که خانهی نبوت با آخرین خشت کمال، کامل شد و دوصد چندان جلال و جمال و کمال و زیبائی یافت..