باید توجّه داشت که الفاظ جمع از حیث دلالتشان بر مردان و زنان چند نوع هستند: برخی از آنها، مختص دلالت بر مردان و برخی مختص دلالت بر زنان میباشند، مگر این که دلیلی خارج از لفظ بر غیرِ این امر دلالت داشته باشد، مانندِ لفظ «الرجال» که مختص مردان است و لفظ «النساء» که مختص زنان است که فقط با دلیلی خارج از لفظ بر معانی همدیگر دلالت میکنند. برخی دیگر از الفاظ عموم، برحسب وضع خود شامل مردان و زنان میشوند و این دسته، الفاظی هستند که نه علامتِ مذکر دارند و نه علامت مؤنث، مانند: ناس، إنس و بشر. برخی دیگر از الفاظ، برحسب اصل وضع خود شامل هردو میشوند و اختصاصی به هیچیک از آن دو ندارند، مگر این که بیان و تفسیری وارد شود که یکی از آن دو را معلوم کند، مانند: ما و مَن. برخی دیگر، چون «مسلِمات» با علامت تأنیث در جمع مؤنث سالم، و برخی دیگر، چون «مسلمون» با علامت تذکیر در جمع مذکر سالم استعمال میشوند. نیز، مانند استعمال واو در جمع مذکر، چون «فَعلُوا» و استعمالِ نون در جمع مؤنث، چون «فعلن». حال، آیا این نوع از جمعها شاملِ هردو صنفِ مذکر و مؤنث میشوند، یا این که هر جمعی بر آن صنفی دلالت میکند که علامتش اقتضای آن را دارد؟
جمهور قایل به اختصاص هرکدام به صنفی هستند که علامتشان بر آن دلالت میکند و بنابراین، زنان فقط با دلیلی در خطاب خاص مردان داخل میشوند و مردان هم فقط با دلیلی در خطاب خاص زنان داخل میگردند، زیرا اسامی برای دلالت بر مسمیات خود وضع شدهاند و با این وضع، این دو از همدیگر متمایز شدهاند، لکن گاهی قراینی ایجاد میشوند که مقتضیِ دخول زنان در جمع مذکر هستند، مانند قرینهی عامبودنِ تشریع برای همه، و گاهی نیز قرینهای ایجاد نمیشود، اما با این وجود زنان بر سبیل تغلیب به مردان ملحق میشوند، مانند این آیه که میفرماید: ﴿قُلۡنَا ٱهۡبِطُواْ مِنۡهَا جَمِیعٗا﴾ [البقره: ۳۸]، «گفتیم: همگی از آن جا فرود آیید».
برخی نیز معتقدند که: جمعهای مذکر با وضع (به صورت حقیقی) شامل زنان هم میشوند.
قول جمهور راجح و قولی است که قبول و پذیرش آن لازم است[۱].
[۱]– المسوده، ص ۴۹؛ آمدی ۲/ ۳۸۶- ۳۹۲؛ إرشاد الفحول، ص ۱۱۲٫