نام نوح علیه السلام درچهل و چند جاى قرآن کریم آمده و در آنها به قسمتى از داستان آن جناب اشاره شده، در بعضى موارد بطور اجمال و در برخى بطور تفصیل، لیکن درهیچ یک از آن موارد مانند داستاننویسان که نام، نسب، دودمان،محل تولد، مسکن، شؤونزندگى، شغل، مدت عمر، تاریخ وفات، مدفن و سایر خصوصیات مربوط به زندگى شخصىصاحبداستان را متعرض مىشوند به جزئیات آن جناب پرداخته نشده علتش هم این است کهقرآن کریم کتاب تاریخ نیست تا درآن به شرح زندگى فرد فرد مردم و اینکه چه کسى از نیکانو چه کسى از بدان بوده بپردازد.
بلکه قرآن کریم کتاب هدایت است و از امور گذشتگانآنچه مایه سعادت مردم استمتعرض مىشود، و براى مردم شرح مىدهد که حق صریح کدام است تا مردم همانرا برنامهزندگى خود کرده و در حیات دنیوى و اخروى رستگار گردند، و بسا مىشود که به گوشهاى ازقصص انبیاءو امتهاى آنان اشاره مىکند تا مردم بفهمند سنت و روش خداى تعالى در سایرامتها چه بوده، تا اگر کسى هست کهمشمول عنایت و موفق به کرامت است عبرت بگیرد، و کسى هم که چنین نیست آن سرگذشتها را بشنود تا حجت بر او تمام شود.
نوح علیه السلام در قرآن:
انحراف تدریجى بشر از فطرت انسانى و پیدایش اختلافطبقاتى بعد از حضرت آدم علیه السلام و بعثت و رسالتحضرت نوح علیه السلام
بعثت و رسالت نوح علیه السلام بشر بعد از حضرت آدم علیه السلام بهصورت یکامتساده و بسیط زندگى مىکرد و فطرت انسانیتخود را راهنماى زندگى خود داشت، تاآنکهرفته رفته روح استکبار در او پیدا شد و گسترده گشت، و در آخر، کارش به استعبادیکدیگر انجامید، بعضى بعض دیگررا تحت فرمان خود گرفتند و زیر دستان، مافوق خود را ربخود پنداشتند و همین پندار، بذرى بود که کاشته شد، بذرىکه هر زمان و در هر جا که کاشتهشود و سپس جوانه بزند و سبز شود و رشد کند، چیزى به جز دین و ثنیت و اختلاف شدید طبقاتىیعنىاستخدام ضعفا بوسیله اقویا و برده گرفتن و دوشیدن افراد ذلیل بوسیله قدرتمندان را به بارنمىآورد،آرى همه اختلافها و کشمکشها و خونریزیهاى بشر از آنجا آغاز گردید.
در زمان نوح علیه السلام فساد در زمین شایع گشت و مردم از دین توحید و از سنت عدالت اجتماعى رویگردان شده و به پرستش بتها روىآوردند، و خداى سبحان نام چند بتآن روز را که عبارت بودند ازود، سواع،یغوث، یعوقونسردر سوره نوح ذکرکرده.
فاصله طبقاتى روز به روز بیشتر شد، و آنهایى که از نظر مال واولاد قوىتر بودند حقوقضعفاء را پایمال کردند و جباران، زیر دستان را به ضعف بیشتر کشانیده و طبق دلخواه خودبرآنان حکومت کردند. در این زمان بود که خداى تعالى نوح علیه السلام را مبعوث کرده و او را با کتاب وشریعتىبه سوى آنان گسیل داشت تا از راه بشارت و انذار، به دین توحید و ترک خدایاندروغیندعوتشان نموده مساوات را در بینشان برقرار سازد.
دین و شریعت نوح علیه السلام:
بطورى که از تمامى آیات مربوط به داستان نوح علیه السلام برمىآید آن جناب همواره قوم خود را به توحید خداى سبحان و ترک شرک دعوتمىکرد، و بطورى که از دوسوره نوح و یونس، و سوره آل عمران آیه ۱۹ بر مىآید آنان را به اسلاممىخواند، و بطورى که از سوره هود آیه ۲۸ استفاده مىشود از آنان مىخواسته تا امر به معروفو نهى از منکر کنند، و نیز همانطور که از آیه ۱۰۳ سوره نساء و آیه ۸ سورهشورا بر مىآید نمازخواندن را نیز از آنان مىخواسته و بطورى که از آیه ۱۵۱ و ۱۵۲ سوره انعام بر مىآید رعایتمساواتو عدالت را نیز از آنان مىخواسته، و دعوتشان مىکرده به اینکه به فواحش و منکراتنزدیک نشوند، راستگو باشندو به عهد خود وفا کنند، و بطورى که از آیه ۴۱ سوره هود بر مىآیدآن جناب اولین کسى بوده که مردم را دعوتمىکرده به اینکه کارهاى مهم خود را با نام خداىتعالى آغاز کنند.
تحمل زحمات طاقت فرساى نوح علیه السلام در کار دعوت:
از آیات سورههاىنوح و قمر و مؤمنون بر مىآید که آن جناب قومخود را دائما دعوت مىکرده به اینکه به خداىتعالى و آیات او ایمان بیاورند و در این دعوتمنتهاى جد و جهد را به خرج مىداده و شب و روزو آشکارا و پنهان وادارشان مىکرده به اینکه حق را بپذیرند، ولى قومش جزبه عناد و تکبر خودنمىافزودند، هر قدر او دعوت خود را بیشتر مىکرده آنان سرکشى و کفرشان را بیشتر مىکردند و بهجز اهلو اولادش وعده اندکى که از غیر آنان ایمان نیاوردند، بطورى که دیگر از ایمان آوردن، سایرین به کلى مایوس گردید در آن هنگامبه درگاه پروردگار خود شکایت برده و از او طلبنصرت کرد.
مدت زیستن نوح در میان قومش:
از آیات سوره عنکبوت بر مىآید کهآن جناب نهصد و پنجاهسال مشغول دعوت قوم خود بوده، ولى قوم، او را جز به استهزاء و مسخرهکردن و نسبت جنون به او دادن عکسالعملى از خود نشان ندادند، آنها وى را متهم مىکردند بهاینکه منظورش این است که به آقایى و سرورى برما دستیابد، تا آنکه در آخر از پروردگارخود یارى طلبید.و از آیات سوره هود استفاده مىشود که بعد از این استنصار، خداى تعالىبهوى وحى کرد که از قومش به جز آن چند نفرى که ایمان آوردهاند احدى ایمان نمىآورد، و آنجناب را درباره قومش تسلیت گفت و دلگرمى داد، و بطورى که از آیات سوره نوح استفادهمىشود نوح علیه السلام قوم خود را به هلاکت ونابودى نفرین کرد، و از خداى تعالى خواستتا زمین را از لوث وجود همه آنان پاک کرده و احدى از آنان را زنده نگذارد،و بطورى که ازآیات سوره هود بر مىآید خداى تعالى به آن جناب وحى کرد که زیر نظر ما و طبق وحى ماکشتى را بساز.
کشتى سازى نوح علیه السلام:
از آیات سوره هود بر مىآید که خداى تعالى به آن جنابدستور داد تا کشتى را با تاییدو تسدید او بسازد، و آن جناب شروع به ساختن آن کرد، که مردمدسته دسته از محل کار آنجناب گذشته و او را مسخره مىکردند، چون کشتى آب مىخواهد، و کشتى سازى باید در لبدریا باشد،و آن جناب این کار را در بیابانى بدون آب انجام مىداد، و همین باعث مىشد کهمردم او را مسخره کنند، وآن جناب در پاسخشان مىفرمود اگر امروز شما ما را مسخره مىکنیدبه زودى خواهید دید که ما شما را مسخره مىکنیم و بهزودى خواهید فهمید که کسى که دچارعذاب گردد خوار و ذلیل و بیچاره مىشود، و عذابى که مىآید عذابى است مقیم و غیرقابلزوال و نیز از دو سوره هود و مؤمنون بر مىآید که خداى عز و جل براى نزول آنعذاب، علامتىقرار داده بود و آن این بوده که آب از تنورى بالا مىزند.
نزول عذاب و آمدن طوفان:
نوح علیه السلام همچنانکه از سوره هود و مؤمنون استفادهمىشود مشغولساختن کشتى بود تا اینکه آن را به اتمام رسانید و امر خداى تعالى مبنى بر نزولعذاب صادرشد، و آن تنور شروع به جوشیدن کرد، در این هنگام خداوند متعال به آن جناب
وحى فرستاد که از هر حیوان یک جفت نر و ماده سوارکشتى کند و نیز اهل خود را به جزافرادى که مقدر شده بود هلاک شوند یعنى همسرش که خیانت کار بود و فرزندشکه از سوارشدن امتناع ورزیده بود و نیز همه آنهایى که ایمان آورده بودند سوار کند.و از سوره قمر بر مىآیدهمینکهآنها را سوار کرد خداى تعالى درهاى آسمان را به آبى ریزان باز کرد، و زمین را بهصورت چشمههایى جوشانبشکافت، آب بالا و پایین براى تحقق دادن امرى که مقدر شده بوددست به دست هم دادند.و نیز از سوره هود استفاده مىشود که رفتهرفته آب زمین را فرا گرفتو بالا آمد و کشتى را از زمین کند، کشتى در موجى چون کوههاى بلند سیر مىکرد، و طوفانهمهمردم روى زمین را فرا گرفت و همه را در حالى که ستمگر بودند هلاک کرد، و خداى تعالى بهآن جناب دستورداده بود همینکه در کشتى مستقر شدند خدا را در برابر این نعمت که از شر قومستمکار نجاتشان داد حمد بگویند و در پیادهشدن از او برکت بخواهند، و نوحعلیه السلام گفت: الحمد لله الذى نجانا من القوم الظالمین و نیز گفت: رب انزلنى منزلا مبارکا و انت خیر المنزلین [المؤمنون : ۲۹]
پایانیافتن داستان و پیاده شدن نوح و همراهانش به زمین:
بعد از آنکه طوفان به دلیلآیه ۷۷ سوره صافات عالمگیرشده و مردم روى زمین همه غرق شدند، خداى تعالى به زمینفرمان داد تا آب خود را ببلعد، و به آسماننیز فرمان داد تا از باریدن بایستد، آب از ظاهر زمینکاسته شد، و کشتى بر بالاى کوه جودى قرار گرفت و فرمان” قیل بعدا للقومالظالمین” – دورى باد برعلیه ستمکاران صادر شد، آنگاه خداى تعالى به نوح وحى کرد که: اى نوح!از کشتى پایینآىو با سلامى از ناحیه ما و برکاتى بر تو و امتهایى که با تواند پیاده شو، که بعد از این طوفان، دیگر هیچگاه دچارطوفانى عالمگیر نخواهند شد چیزى که هست بعضى از این نجات یافتگان امتهایى هستند که خدا در دنیا ازمتاع هاى زندگى دنیا برخوردارشان مى کند، و سپسعذابى دردناک آنان را فرا مى گیرد، پس نوح و همراهان او از کشتى خارج شده و در زمین قرارگرفتند و خدا را به توحید و اسلام پرستیدند، و زمین را به ارث دست به دست به ذریههاى خود سپردند، و خداى سبحان تنها ذریه نوح را باقى گذاشت.
تهیه: لؤى عزیزی