یکی از مشکلات عمده ای که جامعه ما امروزه با آن دست بگریبان است بی سوادی وفهم ناقص از دین است. که این نقطه از سوی برخی سودجویان مورد سوء استفاده قرار گرفته، وباعث شده تصورات منفی ونادرستی در دین رایج گردد. آیت الله العظمی علامه ابو الفضل برقعی (رحمه الله) که یکی از بارزترین شخصیتهای علمی معاصر ایران و جهان اسلام است در تفسیرشان که بنام «تفسیر تابش» مشهور است به برخی از اینموارد اشاره فرموده اند.
مناسب دانستیم که برخی از این موضوعاتی که در حال حاضر با کبکبه ودبدبه ی زیادی در بین عوام الناس مطرح می شود را در «تفسیر تابش» پیگیری کرده در اختیار دانش جویان و طالبان حق قرار دهیم تا با مطالعه آن حقائق را دریافته در دامها و چاله های مشبوهی که دوستان نادان و یا دشمنان دانا در سر راه کنده اند نیفتند.
مناسب دانستیم که برخی از این موضوعاتی که در حال حاضر با هیاهوی ودبدبه ی زیادی در بین عوام الناس مطرح می شود را در «تفسیر تابش» پیگیری کرده در اختیار دانش جویان و طالبان حق قرار دهیم تا با مطالعه آن حقائق را دریافته در دامها و چاله های مشبوهی که دوستان نادان و یا دشمنان دانا در سر راه کنده اند نیفتند. درس دوم این سلسله از درسهای «تابشی از نور» را با عنوان «خواندن غیر خدا در دعاء» ادامه می دهیم:
خواندن غیر خدا در دعاء علامه آیه الله ابو الفضل برقعی (رحمه الله) در تفسیر آیه/۲۱۳ سوره مبارکه شعراء می فرمایند:فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِینَ ﴿٢١٣﴾ وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ ﴿٢١۴﴾ ترجمه: پس با خدا معبودی دیگر را مپرست, که از عذاب شدگان خواهی شد, وخویشان نزدیکت را از (عاقبت زشت) هشدار ده.
نکات: جمله: « فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ … » دلالت دارد که غیر خدا را در حوائج و گرفتاریها نباید خواند و گرنه مورد عذاب إلهی خواهد بود نه انبیاء و نه اولیاء و نه غیر ایشان را، مگر مردم زنده حاضری که برای تعاون باید خوانده شوند. پس مقصود از «إِلَٰهًا آخَرَ»آن مدعو غیبی خیالی است که مشرکان در نظر داشتند و در زمان ما نیز بسیاری از افراد، انبیاء و اولیاء را میخوانند و بخیال خود آنان را حاضر و ناظر دانسته و مشرک میشوند. و چون آیه: «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ » نازل گردید رسول خدا صلی الله علیه وسلم خویشان خود را دعوت کرد به خانه ابو طالب و ایشان چهل نفر شدند، پس گوسفندی ذبح نمود با نان گندم و شیر حاضر نمود و فرمود: بخورید بنام خدا؛ بسم الله، و ایشان ده نفر ده نفر خوردند تا سیر شدند و چون طعام کمتر از چهل نفر برای چهل نفر کفایت کرد، ابو لهب گفت: هذا ما أسحرکم به الرجل، یعنی؛ محمد به این طعام إعمال سحر نموده. رسول خدا صلی الله علیه وسلم چون سخن ابو لهب را شنید، آن روز سخنی نفرمود.
روز دیگر ایشان را دعوت کرد و بمانند روز اول ایشان را إطعام نمود، سپس فرمود: ای بنی عبدالمطلب خدا مرا رسالت عطا کرده بسوی تمام خلق، خصوصا برای شما و فرموده : «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»، و من شما را دعوت میکنم به دو کلمه که بر زبان سبک و در میزان سنگین است با این دو کلمه شما سلطنت بر عرب و عجم خواهید کرد و همه مطیع شما شوند، باضافه باین دو کلمه اهل بهشت خواهید شد و از دوزخ رها خواهید بود، آن دو کلمه شهادت به «أن لا اله إلا الله و أن محمدا رسول الله» است، پس هر که مرا اجابت کند و مرا در این قیام یاری نماید برادر و وزیر و وارث و جانشین من بر اهلم خواهد بود و فرمود : «إنی نذیر لکم بین یدی عذاب شدید». پس کسی از ایشان جواب نداد جز علی بن ابی طالب علیه السلام. و در خبر دیگر آمده که چون این آیه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه وسلم ایشان را جمع کرد و فرمود : «یا بنی عبدالمطلب، یا بنی عبد مناف، یا فاطمه بنت رسول الله، یا عباس بن عبدالمطلب، یا صفیه عمه رسول الله؛ افتدوا أنفسکم من النار فإنی لا أغنی عنکم من الله شیئا». یعنی؛ ای فامیل من، ای فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه وسلم و ای عباس بن عبدالمطلب و ای صفیه عمه رسول خدا خودتان را از آتش دوزخ نجات دهید زیرا که من بدرد شما نخواهم خورد و از شما در مقابل خدا دفاع نتوانم کرد.
و در خبر دیگر است که به فاطمه رضی الله عنها فرمود :«یا فاطمه اعملی لنفسک فإنی لا أغنی عنک من الله شیئا». یعنی؛ ای فاطمه برای خود عمل کن که من از طرف خدا برای تو کافی نیستم و تو را بینیاز نکنم. و در خبر دیگر است که چون آیه فوق نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه وسلم بالای کوه صفا رفت و ندا در داد، چون قریش شنیدند همه جمع شدند و گفتند: چه باشد؟ فرمود: اگر من شما را خبر دهم که دشمنی در وقت صبح و یا شام بر سر شما خواهد آمد مرا تصدیق میکنید؟ گفتند: آری، فرمود : «فإنی نذیر لکم بین یدی عذاب شدید». ابو لهب گفت : تبا لک، آیا برای همین ما را دعوت کردی! و لذا سوره تبت نازل گردید. البته میتوان گفت: این اخبار مورد قبول است و رسول خدا صلی الله علیه وسلم بیشتر از اینها ایشان را خوانده است. ولی تأسف اینست که با اینکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم به فاطمه فروده: عمل کن و به امید من مباش، باز عدهای از مدعیان اسلام دل خود را به اخبار کذابین و گویندگان دکاندار خوش کردهاند و بامید اولاد همان رسولند، نه معتقدات خود را مطابق کتاب خدا نموده و نه عمل به کتاب إلهی کردند.
و در تفسیر آیه/۱۸ تا۲۲ سوره مبارکه جن می فرمایند:
وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ﴿١٨﴾ وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ کَادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَدًا ﴿١٩﴾ قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِهِ أَحَدًا ﴿٢٠﴾ قُلْ إِنِّی لَا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا ﴿٢١﴾ قُلْ إِنِّی لَن یُجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴿٢٢﴾
ترجمه: و حقا که مساجد مخصوص خداست پس نخوانید با خدا احدی را(۱۸) و اینکه چون بنده خدا ایستاد که بخواند خدا و قرآن را نزدیک بود بر سر او هجوم کنند(۱۹) بگو همانا فقط پروردگارم را میخوانم و احدی را شریک او نمیکنم(۲۰) بگو که محققا من مالک ضرر و نفعی برای شما نیستم(۲۱) بگو محققا مرا هرگز پناه نمیدهد از قهر خدا احدی و هرگز غیر او پناهی نخواهم یافت(۲۲)
نکات: آیات ۱۸ تا ۲۲ دلالت دارد که خواندن غیر خدا چه در مساجد و چه غیر مساجد شرکست بدلیل صریح کلمه «وَلَا أُشْرِکُ بِهِ أَحَدً » و این آیات صریح است که در دعا نباید غیر خدا را خواند و غیر او ملجأ و پناهی نیست نه برای پیغمبران ونه برای مردم دیگر. حال باید فهمید که اکثر ملت ما در زمان ما چگونه بواسطه راهنمایان مذهبی از توحید دور افتادهاند و خیال میکنند خدا مانند سلاطین دنیا است که باید واسطه او را خواند در دعا، و شأن خدا أجل است از اینکه کسی او را بخواند، ولی ندانستند خدا را تشبیه کردن به سلاطین و امراء شرک است و تشبیه خدا به مخلوق کفر است. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : الإشراک فی الناس أخفی من دبیب النمل علی المسح الأسود فی اللیله المظلمه. و جمله: «وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا، دلالت دارد که فقط خدا حاضر و ناظر است و کس دیگر غیر او همه جا حاضر و ناظر و فریادرس نیست زیرا غیر او همه محدود و دارای مکانند.