خلافت عباسیان و فعالیت‌های دینی

خلافت عباسیان کاملاً جانشین خلافت امویان شده بود، همان روح دنیاپرستی و نظام فردی و موروثی سلطنتی و کلیه معایب دستگاه، تصرفات آزادانه در بیت المال و بازار گرم عیش و عشرت.

تفاوت این دولت با حکومت امویان این بود که در سلطنت امویان و محیط آن دوران نیز از همین قبیل بود و در جسم سلطنت عباسی روح عجمیت نیز افزایش یافته بود و تمدن‌های اقوام عجم کار می‌کرد. و تمدن‌های اقوام عجم و معایب و امراض‌شان بیشتر در این سلطنت به وجود آمد، وسعت اراضی این سلطنت به حدی بود که یکبار هارون الرشید پس از دیدن یک تکه ابر با اطمینان کامل گفت: «امطری حیث فسیأتینی خراجک» «هر جا که دلت می‌خواهد ببار زیرا خراج مزرعه‌های تو پیش من می‌آید»[۱].

بنابر تحقیق ابن خلدون، در آمد سالیانه سلطنت عباسی در زمان هارون الرشید بیش از سیصد و پانزده میلیون (۳۱۵۰۰۰۰۰۰) بود که از نظر آن زمان بزرگ‌ترین مالیات بود. و نسبت به دوران مأمون خیلی بیشتر اضافه شده، بنابراین در اثر وجود این در آمد بزرگ و پایتخت بودن شهر بغداد، کلیه وسایل عیاشی جهان، همه هنر پیشگان دنیا، صنعت‌گران، خوانندگان برده، کنیزان مصاحبین، شعراء و ندمای مداح به همین شهر جذب شدند. به علّت کثرت مال و اختلاط با عجمیان، کلیه معایب تمدن و عدم توازن در دارالسلام یا مرکز اسلام آغاز شد. (برای تفصیل بیشتر ملاحظه نمائید کتاب الحیوان ج ۳ ص۹۱ و جلد ۵ ص۱۱۵ و مجلدات الاغانی) برای اطلاع از کثرت سرمایه و بی‌ارزش بودن مال و رو به عیاشی آن دوران، خواندن واقعه ازدواج مامون کافی است. مورخ می‌نویسد:

مامون با افراد خانواده سلطنتی و ارکان دولت و ارتش و کلیه مسئولین مملکت و خدام مهمان حسن بن سهل (نخست وزیر و پدر عروس) بودند و تا مدّت نوزده روز این کاروان پرشکوه داماد با کمال میل و طیب خاطر پذیرایی گردید. و مبالغی که به این مهمانان داده شد ادناترین فرد این قافله تا مدت‌ها زندگی امیرانه‌ای به سر می‌کرد و بر خانواده هاشم و فرماندهان ارتش و کلیه مسئولان مملکتی هزاران قرص‌های مشک و عنبر نثار کرده شد و این قرص‌ها در کاغذ پیچیده شده بود. و روی آن کاغذ مقداری پول نقد، تعدادی برده و کنیز، املاک، خلعت، اسب، مزرعه وغیره نوشته بود (تا به ایشان پرداخت گردد). حکم این بخشش این بود که هر قرصی که به دست هر کسی بیفتند هر مقداری که در آن نوشته است، مسئول خزانه مکلف به پرداخت آن می‌باشد. و به مردم عامی نیز قرص‌های مشک و عنبر و درهم و دینار نثار کرده شد و برای مامون فرش‌گران قیمتی از نخ‌های طلا بافته شده بود، گسترده شد و این فرش با گوهر و یاقوت مرصح تزیین یافته و زمانی که مامون بر این فرش جلوه افروز شد، مرواریدهای گران قیمتی بر قدم‌هایش نثار شد که پس از پخش شدن بر آن فرش منظری زیبا و دلفریب به نظر می‌رسید[۲].

[۱]– مقدمه ابن خلدون ص۱۵۱٫

[۲]– المامون، تألیف مولانا شبلی نسائی ص ۱۵۷ به نقل از تاریخ ابن خلدون، ابوالفداء، ابن اثیر، ابن خلکان.

مقاله پیشنهادی

خودت تاریخ خود را بنویس

در شدت گرما و ساعتی قبل از نماز ظهر، در حرم نشسته بودم؛ دیدم پیرمردی …