رهبان کسی است که در صومعه ها بوده و ترک مردم کرده و به عبادت میپردازد
علما درباره کشتن رهبان دو مذهب دارند:
مذهب اول: مانع از کشتن رهبان شدن. و این مذهب جمهور فقها از حنفیه و مالکیه و حنابله و قولی از شافعیه و بعضی از ظاهریه میباشد؛ اینکه رهبان و اصحاب صومعه ها کشته نمیشوند و برای ضرورت ترک میشوند.
و حنفیه تاکید کرده اند که رهبان و اصحاب صومعه ها ، اگر مسلمانان نتوانند آنها را حمل کرده و به دار الاسلام ببرند، کشتن آنها حلال نیست و در دار الحرب باقی میمانند، برای اینکه شریعت از کشتن آنها نهی کرده و قدرت بر حمل آنها به دار الاسلام نیست، پس ضرورتا ترک میشوند. [۱]
و مالک میگوید: راهب کشته نمیشود و چنین میبینم که اموالشان را که با آن زندگی مینمایند برای خودشان ترک کرده و تمام اموالشان را نباید گرفت طوری که چیزی برای اینکه با آن زندگی کنند نیابند و بمیرند. [۲]
و حنابله از کشتن رهبان منع کرده اند، برای اینکه آنها قومی هستند که از مردم قطع رابطه کرده و در صومعه ها محبوس هستند و هم دینان خود را اصلا در امری که ضرر مسلمانان را در بر داشته باشد همکاری نمیکنند و در دنیایشان با آنها مخالطت نمیکنند. [۳]
و روایتی از شافعیه میگوید: کشتن رهبان ترک میشود و فرق نمیکند که رهبان صومعه باشند یا رهبان دیارات یا صحرا ها. و هرکس که نفس خود را محبوس کرده به ترهیب، پس ما نیز به متابعت از ابوبکر صدیق رضی الله عنه، کشتن او را ترک مینماییم. [۴]
و دلیلشان از سنت نبوی، آنچه است که ابن عباس رضی الله عنهما از رسول خدا -صلی الله علیه وسلم- روایت کرده که: « أنه کان إذا بعث جیوشه قال: اخرجوا بسم الله، قاتلوا فی سبیل الله من کفر بالله، لا تغدروا ولا تمثلواولا تقتلوا الولدان ولا أصحاب الصوامع».[۵]
ترجمه: «همانا ایشان آنگاه که جیوش خود را میفرستاند، میفرمود: خارج شوید به نام خدا و در راه خدا بجنگید با کسی که به خداوند کافر است، غدر نکنید و مثله نکنید و کودکان و اصحاب صومعه ها را نکشید».
و در حدیث دلالتی است بر نهی از کشتن اصحاب صومعه ها و آنها همان رهبان محبوس شده در صومعه ها هستند. و دلیلشان باز آن چیزی است که از وصیت ابو بکر صدیق رضی الله عنه آمده آنگاه که جیوش خود را به شام فرستاد گفت: « إنکم ستجدون أقواماً قد حبسوا أنفسهم فی هذه الصوامع، فاترکوهم وما حبسوا له أنفسهم».[۶]
ترجمه: «همانا که شما با اقوامی روبرو خواهید شد که خودشان را در این صومعه ها حبس کرده اند، آنها را با آنچه که خودشان را برای آن حبس کرده اند، ترک کنید».
زرقانی گوید: « وفیه دلاله على عدم قتل الرهبان لکونهم لا یقاتلون ولا یخالطون الناس ».[۷]
ترجمه: «و در این روایت، دلالتی است بر عدم کشتن رهبان، بخاطر اینکه نه قتال میکنند و نه با مردم مختلط میشوند».
پس بنا بر مذهب جمهور فقها، این رهبانی که ترک قتال کرده و در صومعه ها خود را حبس نموده اند، کشته نمیشوند.
مذهب دوم: اینکه کشتن آنها جایز است. و آن قولی از شافعیه و ابن حزم ظاهری میباشد؛ آنجا که کشتن رهبان را در صومعه ها جایز دانسته اند. و شافعیه بنا بر قولی گفته اند که: « أن الراهب یقتل. لأنه ذکر مکلف حربی فجاز قتله فی کل مکان».[۸]
ترجمه: «راهب کشته میشود، برای اینکه مذکری است مکلف و حربی، پس کشتنش در هر مکانی جایز است».
و ظاهریه نیز کشتن قسیس یا راهب را جایز دانسته اند. [۹]
و دلیلشان از قرآن کریم این قول خداوند است که میفرماید
« فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ». (توبه / ۵)
ترجمه: « مشرکان را هر کجا یافتید, بکشید».
و آیه به این نکته اشاره دارد که کشتن مشرکین واجب است و این، امر و دستوری عام به قتال کل مشرکان در هر وقت و زمان میباشد. [۱۰]
و کسانی که کشتن راهب را جایز دانسته اند، چنین رأیی دارند که کشتن کافرین به طور کافه و کامل واجب است و آیه فرقی بین راهب و غیر آن نگذاشته است.
رأی راجح: میل به رأی جمهور دارم به خاطر اینکه هدف نهایی در قتال ریختن خون نیست، بلکه نشر دعوت اسلامی میباشد، پس هر آنکس که به مسلمانان هیچ آزاری نرساند، تعرض و تعدی به او جایز نیست، اما هرگاه صاحب رأی و تدبیر برای جنگ شد، پس به اتفاق علما کشته میشود. [۱۱]
و در کتب حنفیه چنین آمده است: «وعلى هذا الرهبان لا یقاتلون.. إلا أن یکون أحدهم ذا رأی فی الحرب أو ملکاً».[۱۲]
ترجمه: «وبنابر این، رهبان کشته نمیشوند.. مگر اینکه یکی از آنها صاحب رأی در جنگ یا ملکی باشد».
و مالکیه نیز میگویند: « ولا یقتل الرهبان ولا أهل الصوامع إلا أن یخاف منهم أذى أو تدبیر».[۱۳]
ترجمه: «رهبان و اهل صومعه ها کشته نمیشوند، مگر اینکه از آنها خوف اذیت کردن یا تدبیر کردن امور جنگ شود».
و شافعیه نیز کشتن راهب را جایز دانسته اند و اگرچه هم نجنگد؛ اما اگر بجنگد، بطور قطع با او جنگ خواهد شد.[۱۴]
و حنابله نیز چنین رأیی دارند، یعنی اگر قتال کند کشتن او و قتالش جایز است. [۱۵]
و ظاهریه نیز کشتن کل مقاتلین مشرکین را جایز دانسته اند، و فرقی نمی کند که قسیس یا راهب یا غیر آن باشد. [۱۶]
و در بعضی از کتب فقها آمده که هرگاه مجاهدین مسلمان، به نزد راهبی در صومعه اش رسیدند و از او دربارۀ راه و طریق اهل حرب و یا اینکه در کجا قرار دارند سوال کند و راهب بگوید من میدانم ولی به شما نمیگویم، پس مسلمانان حق تعرض به او را ندارد؛ اما اگر آنها را با اخباری دروغین باخبر ساخت و سپس متوجه شدند که راهب به آنها خیانت کرده است و آنها را فریب داده است، پس مسلمانان میتوانند او را به قتل رسانده یا اسیر نمایند. [۱۷]
[۱] – بدائع الصنائع، جزء ۷، ص۱۰۲٫
[۲] – مالک بن أنس: المدونه الکبرى، جزء ۳، ص۶٫
[۳] – ابن تیمیه، أبو العباس أحمد عبدالحلیم، ۶۶۱هـ – ۷۲۸هـ: کتب ورسائل وفتاوى ابن تیمیه فی الفقه، تحقیق عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصی النجدی، ط۲، مکتبه ابن تیمیه، جزء ۲۸، ص۶۶۰
[۴] – الشافعی: الأم، جزء۴، ص۲۴۰٫
[۵] – الطبرانی، أبو القاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب، ۲۶۰هـ – ۳۶۰هـ: المعجم الکبیر، تحقیق حمدی بن عبد المجید السلفی، عدد المجلدات ۲۵، ط۲، مکتبه الزهراء، الموصل، ۱۴۰۴هـ – ۱۹۸۳م، شماره حدیث۱۱۵۶۲، جزء ۱۱، ص۲۲۴٫
[۶] – البیهقی: سنن البیهقی الکبرى، باب ترک قتل من لا قتال فیه منالرهبان والکبیر وغیرهما، رقم الحدیث۱۷۹۲۹، جزء۹، ص۹۰٫ والصنعانی: مصنف عبد الرزاق، باب عقر الشجر بأرض العدو، ۹۳۷۷، جزء۵، ص۱۹۹
[۷] – شرح الزرقانی ، جزء۳، ص۱۷٫
[۸] – المهذب، جزء ۲، ص۲۳
[۹] – المحلى، جزء۷، ص۲۹۶٫
[۱۰] – تفسیر الطبری، ۱۰، ص۶۳٫
[۱۱] – تبیین الحقائق، جزء ۳، ص۲۴۵٫
[۱۲] – تبیین الحقائق، جزء۳، ص۲۴۵٫
[۱۳] – القوانین الفقهیه ، جزء۱، ص۹۸٫
[۱۴] – الشربینی: مغنی المحتاج، جزء۴، ص۲۲۳٫
[۱۵] – ابن قدامه: المغنی، جزء۹، ص۲۵۰٫
[۱۶] – المحلى، جزء۷، ص۲۹۶٫
[۱۷] – السیر الکبیر، جزء ۴، ص۱۴۳۶٫