محدثین در خصوص روایت شخص مبتدع چنین گفتهاند:
الف) اگر بدعت او مکفره بود، روایتش مردود است. (بدعت مکفره؛ یعنی شخص دارای افکار و اعتقاداتی باشد که بموجب آن خود را در آستانهی خروج از اسلام قرار داده است).
ب) اگر بدعت او غیر مکفره بود، یعنی مفسقه باشد؛ در اینصورت برخی از علما، حدیث او را مردود میدانند؛ زیرا بدعت موجب فسق است و شخص را از عدالت میاندازد) ولی جمهور علما گفتهاند که روایت او با وجود دو شرط زیر قبول است:
۱) نباید داعی و مبلغ بدعت خود باشد.
۲) نباید روایتی را که مروج بدعتش است روایت کند.
هرگاه فرد مبتدعی این دو شرط را داشت، پس روایتش قبول است، در غیر اینصورت اگر یک یا هر دوی آن شروط را نداشته باشد، پس روایتش مردود است. حافظ ابن حجر/ میگوید: «قول معتمد اینست که؛ روایت آنکسی که منکر یکی از امورات متواتر در شرع باشد که بالضروره بر همگان معلوم است جزو دین میباشد، و یا معتقد به عکس آن باشد، مردود است، اما کسی که این صفت را نداشته باشد و علاوه بر آن دارای ضبط و ورع و تقوا نیز باشد، پس مانعی برای قبول روایت او وجود ندارد.»
ابن صلاح در «علوم الحدیث» میگوید: «در قبول روایت راوی بدعتگذار، که در بدعتش اظهار پشیمانی نکند اختلاف وجود دارد:
- کسانی به طور مطلق روایت او را رد میکنند چرا که با بدعتش از حد دین در رفته و دچار فسق شده است و چنانکه در کفر تأویل کننده و غیر تأویل کننده برابرند در فسق هم چنین است.
- و کسانی روایت راوی بدعتگذار را در صورتی که در تأیید و یاری مذهبش و یا هم مذهبانش، دروغ را مجاز نشمارد میپذیرند و در نظر این گروه، مردم را به بدعتش بخواند یا نخواند مهم نیست..
- و کسانی گفتهاند: روایت چنین کسانی زمانی پذیرفته میشود که مبلغ بدعت خود نباشند، اما وقتی مبلغ بدعت خود باشند روایت از آنها پذیرفته نمیشود و این مذهب بیشتر و یا اکثریت علما میباشد..
و این مذهب سوم معتدلتر است و به نسبت آن دو مذهب دیگر در اولویت است و نسبت دادن آن مذهب اول به ائمه، بسیار بعید به نظر میرسد».
در ضمن روایت شخص مبتدع هیچ اسم خاصی ندارد. (نگاه کنید به: تیسیر مصطلح الحدیث؛ دکتر محمود طحان، ص۱۰۲، شرح نخبه الفکر؛ حافظ ابن حجر، ص۱۰۲ و علوم الحدیث؛ بخش شناخت صفات کسی که روایتش مورد قبول است و صفات کسی که روایت از او پذیرفته نمیشود، با اختصار).