حوزه های علمیه زیر چکش دشمنان خارجی وسندان خود فروختگان داخلی(۱)

  • د/ امراء

 

سخن از تغییر برنامه های درسی مدارس وحوزه های علمیه پدیده تازه ای نبود که چنین گرد وخاکی براه اندازد وبوقهای تبلیغاتی دنیا را برقص درآورد. بارها در رده های علمی بالای حوزه های علمیه چه دیوبندی، یا سلفی، یا جماعت اسلامی، یا بریلوی و یا شیعه تغییر در برنامه های درسی وتبدیل برخی از کتابهای درسی به کتابهایی بهتر ومفیدتر وتغییر برخی از واحدهای علمی که نیاز جامعه به آنها از بین رفته چون فلسفه ومنطق به واحدهایی که جامعه بیشتر بدانها نیاز دارد چون فقه جدید ومعاملات اقتصادی نو مطرح بوده وهمیشه جلسه های بحث وبررسی در بین اساتید تجددگرا ومحافظه کار وثابت منش این حوزه ها در جریان بوده وهست. اما اینکه بطور اجمالی توپ بیشتر در میدان اساتید محافظه کار بوده وتطور وپیشرفتی چشمگیر در این حوزه های علمیه صورت نپذیرفته حکایتی است دیگر که نیاز به بحثی جداگانه دارد.

چه شد که در یک آن؛ حوزهای علمیه بعنوان رمز ونماد تخلف جامعه ، مراکز تربیت تروریستی وهیولای وحشتگرا وسد راه پیشرفت جامعه مطرح شدند، وبه ناگاه سردمداران کشوری دست بالا زدند که تیشه به ریشه این درخت خاردار (!) زده جامعه را از شرش رها سازند؟! وبدور از تصور آنانی که همواره در سایه گرفته قصرهای فولادین خود دور از واقعیتهای جامعه می زیستند بود که متوجه شدند این درخت شرارت (!) ریشه در خاک جامعه دارد وبرای دست یافتن به اهداف خود می بایستی از روی جثه های آغشته بخون فرزندان میهنی که غالبیت قریب به اتفاق جامعه را تشکیل می دهند بگذرند.

چندی پیش برای شرکت در سمیناری که توسط رهبریت حوزه های علمیه دیوبندی در تالار سمینارهای رسمی اسلام آباد پایتخت پاکستان تشکیل شده بود دعوت شدم. در این جلسه بود که درک کردم اینبار قصه جنگ با حوزه های علمیه شکلی جدی بخود گرفته وبا شعارهای تحدید آمیز وچشم سرخهای حکومتهای سیاسی گذشته کاملا فرق دارد.

در این سمینار که تعداد زیادی از سردمدارن دولتی ورهبران احزاب اسلامی ورؤسای حوزه های علمیه جناح دیوبندی شرکت داشتند، مسئولان کشوری سعی داشتند بگونه ای از سؤالات وشکایات مطرح شده که در واقع جوابی برایشان نداشتند فرار کنند وشاید از همه زرنگترینشان نخست وزیر بود که خود را حامی حوزه های علمیه ویکی از فرزندان آنها معرفی کرده با صراحت بیان داشت که جناب آقای رئیس جمهور که بزرگ شده فرهنگ غربی است کاملا از برنامه درسی وروند کاری حوزه ها بی اطلاع بوده آنچه از خارج بدو تلقین می شود را مد نظر دارد وبنده سعی می کنم که بگونه ای ایشان را از اهمیت این مدارس که وظیفه تعلیم وتربیت بیش از یک سوم از فرزندان کشور را بعهده دارند آگاه سازم. ودست بر سینه زد که تا من زنده ام هیچ نگران نباشید، وبدینصورت خواست که از جلسه خود را بیرون بکشد که برای لحظه ای نگاه داشته شد تا ناظم حوزه علمیه دارالعلوم کراچی لطیفه ای را برای حاضرین تعریف کند وایشان نیز از آن لذت ببرند؛ ناظم درالعلوم کراچی گفت که چندی پیش یکی از مقامات والا رتبه کشوری که به اسم او اشاره نمی کنم ـ ومنظورش نخست وزیر بود ـ بمن تلفن کرد که گروهی از اروپا برای بررسی حوزه های علمیه دولتی ونحوه کاری آنها به کشور آمده اند وما می خواهیم اگر اجازه بفرمائید آنها را به حوزه علمیه شما بیاوریم! با تعجب به ایشان گفتم که ببخشید شما خودتان دو حوزه علمیه حکومتی بری شکست دادن حوزه های علمیه مردمی تأسیس نموده اید، وتا جایی که من در جریانم بیش از هفتاد ملیون هزینه آندو کرده اید، چرا دوستانتان را بدانجا نمی برید؟ ایشان گفتند که شما خود بهتر در جریان هستید که همه آن هزینه ها بجیبهای این وآن رفته ومتأسفانه هر دو حوزه ما طوری نیستند که ما بتوانیم مهمانان اروپاییمان را بدانجا ببریم! من نیز جواب دادم که : جناب آقای وزیر محترم ما با این هزینه شما هفتصد حوزه را در مدت یکسال به بهترین وجه اداره می کنیم آنوقت شما دو مدرسه را نتوانستید بچرخانید ومی خواهید گلیم را از زیر پای ملاهای جاهل بی مصرف ـ بقول خودتان(!) ـ بیرون بکشید. در هر حال قدم شما ومهمانانتان روی چشم ما واهلا وسهلا بکم!

اینجا بود که طعنه تلخ ناظم را همه حاضرین درک کرده بودند، وبا خنده آنها نخست وزیر تالار را ترک گفت!

در این جلسه پر سر وصدا ژنرال حمید گل فرمانده سابق سازمان اطلاعات وقاضی حسین احمد رهبر جماعت اسلامی پاکستان بصورتی بسیار روشن پرده از سیاستهای ددمنشانه حکومت آمریکا در برابر مدارس وحوزه های علمیه وگروههای اسلامی در پاکستان کنار زدند. آندو مشرف وژنرالهای غربزده ارتش را سبب اصلی همه مشکلات داخلی کشور معرفی کردند. حمید گل با لهجه ای مسخره آمیز خطاب به آمریکا گفت: بله! حوزه های علمیه ما نیاز به اصلاح دارند وما نیز اینرا خوب درک می کنیم، اما اصلاحی که ما می خواهیم غیر از آشی است که شما برایمان می پزید، وآیا برنامه های شما نیاز به اصلاح ندارند؟ برنامه های درسی ای که خونخوارانی چون بوش وبلیر وشارون را بجامعه تحویل میدهند، برنامه هایی که در روند اصلاح وساختار جامعه های تماما فاسد وغیر انسانی شما هیچ تأثیری ندارند، آیا نیاز به تغییر کلی وشامل ندارند؟!

برخی دیگر از سخنرانان از جمله رؤسای حوزه های علمیه بر اهمیت اصلاحات داخلی از طرف خود حوزه ها انگشت گذاشتند وسازمانهای اطلاعاتی بیگانه وبیگانه گرا را سبب اصلی اختلافات مذهبی در کشور معرفی ساختند.

پس از آن شنیدم که چند روز پیش حوزه های علمیه سلفی کشور سمینار مشابهی را در همان تالار با حضور رئیس جمهور برقرار کرده بودند که در ضمن برنامه های اجرایی آن که بصورت مستقیم از صدا وسیما منتشر می شد، یکی از سخنرانان جوان با لهجه ای بسیار تند به رئیس جمهور می تازد واو را سبب اصلی مشکلات کشور وبحرانهای داخلی وخارجی دانسته مسئول خون مسلمانانی که در افغانستان توسط نیروهای آمریکایی کشته می شوند وهمچنین هم میهنانی که در مرزهای شمالی توسط ارتش خودی کشته می شوند معرفی کرده، همه مشکلات اقتصادی وسیاسی واجتماعی ودینی مذهبی کشور را بر گردن او سوار می کند وسپس می پرسد که کجاست این دمکراسی ای که حرفش را می زنید؟!

در جواب رئیس جمهور با لبخندی سرد می گوید که: این دمکراسی همین است که همه ما دیدیم، شخصی از عامه مردم بدینصورت به رئیس جمهور می تازد وکسی نیست که به او بگوید بالای چشمت ابروست! واگر این سخنان در هر کشور دیگری به رئیس جمهور بدین صراحت گفته می شد زبان از حلقوم گوینده اش می کشیدند. پس باید این آزادی را شکر گذار باشیم!

وبا این ترفند زیرکانه از جواب گفتن به اعتراضات شانه خالی کرده توپ را به میدان خود کشیده بود.

واینجا بود که دریافتم چرا صدا وسیما سمینار حوزه های دیوبندی را با وجود اهمیت کشوریش وحساسیت موضوعش زیر پوشش قرار نداده بود!!

چرا آمریکا ودست نشاندهایش که حوزه های علمیه را رمزی از زندگی رهبانیت مآب ودرویش صفتانه بدور از واقعیت جامعه می بینند دست از سرشان نمی کشند واصرار دارند که پوزه شان را در کندوی زنبور  کنند؟!

 

قصه این کاسه که زیر نیم کاسه شان است چیست؟!

به نظر می رسد که منشأ واساس این برنامه گسترده حوزه زدایی برمی گردد به دو منفعت دینی واقتصادی سیاسی:

کلیساها ومؤسسه های تنصیری ـ دعوت به مسیحیت ـ در پی شکستهای متتابعی که روز بروز با آن مواجه هستند تا جایی که کلیساها در بسیاری از کشورهای غربی به سینما وسالنهای رقص وموسیقی تبدیل شده تا شاید در روزهای یکشنبه چند نفری را بتوانند به چهار دیواری دین بکشند. ودر مقابل اسلام بصورت هیجان آوری در جامعه های غربی پیشرفت می کند ودر بسیاری از کشورهایی که مسلمانان اجازه ساختن مسجد ندارند کلیساها را بصورت سالانه کرایه وبه مسجد تبدیل کرده شعائر اسلامی خود از نماز وجلسه های قرآنی وازدواج وغیره را در آنجا بجا می آورند.

مؤسسه های تنصیری ویهودی از دیر باز سعی بر آن داشته اند که بگونه ای جلوی پیشرفت اسلام را بگیرند، در مرحله اول زیر سایه حکومتهای استعمارگرایانه مرزها را با شرایط دشواری ترتیب دادند تا جلوی دعوتگران آزاده درویش مآب مسلمان را بگیرند تا تجربه های اسلام کشورهایی چون ترکستان شرقی ( زیر استعمار چین) وبسیاری از مردم چین توسط دعوتگران مهاجر ایرانی ـ که در زمان فشارهای سیاسی ومذهبی از کشور خود بسوی هند وچین وجنوب شرقی آسیا هجرت کرده بودند ـ تکرار نشود.([i])

این مؤسسه ها بدین نتیجه رسیده بودند که حوزه ها مصدر تشکیل یافتن جماعتهای اسلامی ودعوتگر هستند واز اینرو با فشارهای مستمر واز راههای گوناگون سعی داشتند کنکرس آمریکا را قانع سازند بر علیه این حوزه های علمیه قیام کند.

ودر سالهای اخیر که آمریکا در پی بهانه ای برای لشکر کشی به کشورهای منطقه برای کسب منابع اقتصادی بیشتر وحفظ امنیت بازار اقتصادی خود واستهلاک وفروش اسلحه های کارخانجات آمریکایی بود توجه به مدارس وحوزه های علمیه را در رأس سیاستهای عدوانی خود قرار داد.

 در این راستا بود که دکتر ” بی . دبلیو. سنگر” پژوهشگر مرکز ” بروکنج” ـ دومین مرکز استشاری کاخ سفید پس از مؤسسه مشهور “راند” که خط مشی سیاستهای داخلی وخارجی کشور را تعیین می کند ـ گزارش ۳۵۰ صفحه ای خود را در مورد مدارس وحوزه های علمیه پاکستان به کنکرس آمریکا تقدیم داشت([ii]).

در مقدمه این گزارش که سعی دارد از کاهی کوهی بسازد وحوزه های علمیه را بلایی خانمانسوز وهیولایی وحشتناک معرفی کند آمده است که برنامه های درسی حوزه های علمیه قبل از هزار سال توسط ملا نظام الدین گذاشته شده وتا امروز برای تربیت علمای دین بر همان روند کهنه پیش می روند، وتنها در سالهای ۱۹۹۰م بود که این حوزه ها بعنوان پایگاهای نظامی برای اصولیگرایان اسلامی در آمد، ودانشجویان این حوزه ها در تعطیلات تابستانی برای آموزشهای نظامی رهسپار پایگاههای نظامی مجاهدان افغانی وکشمیری می شدند. این حوزه ها کراهت ودشمنی آمریکا وهر آنچه غربی است را به دانش آموزان خود تزریق می کنند واز اینجاست که منابع ومنافع آمریکا بخطر می افتد، وباید حکومت آمریکا در پی راه حلی باشد تا این مؤسسه ها را بطور کامل از ریشه برکند وراه حلهایی مرحله ای از جمله کمک اقتصادی به پاکستان وسردمداران آن برای فشار آوردن بحوزه ها وسیاست تغییر برنامه های درسی وپس از آن بستن درهای این حوزه ها بصورت نهایی مطرح می سازد وبه حکومت آمریکا توصیه می کند که از روشهای قلدرانه وعجولانه بپرهیزد تا نشاید رد فعل آن ناخرسند کننده باشد. وبر این نقطه اصرار می ورزد که با وجود حوزه های علمیه که پشت جبهه اصولیگرایی اسلامی را تشکیل می دهند جنگ با اصولیگرایی اسلامی هرگز به نتیجه ای نخواهد رسید، چرا که این حوزه ها عقلهای کودکان را بر علیه منافع ومبادئ غرب وهر آنچه غربی است می شورانند.

بصورت بسیار خلاصه وگذرا به برخی از نکات وارده در این گزارش اشاره می کنیم تا بدانیم سردمداران جهان غرب وبخصوص آمریکا با چه دیدی به جهان اسلام وحوزه های علمیه آن می نگرند وهدف از این سیاستهای جدید برخی از کشورهای منطقه در قبال حوزه های علمیه چیست وپشت صحنه آن از کجا آب می خورد؟!

سنگر می گوید: این حوزه ها قبل از بوجود آمدن پاکستان در محدوده کمی وجود داشت ودر زمان حکومت ژنرال ضیاء الحق که حس اسلامگرایی داشت گسترش پیدا کرد چرا که حکومت او برای هر مدرسه ای بر حسب عدد دانش آموزان شهریه ای مقرر داشت واینجا بود که برخی از ملاها حداقل برای کسب این شهریه مدارسی افتتاح کردند وبا لشکرکشی روسیه به افغانستان وبرافراشته شدن پرچمهای جهاد در این کشور وسرازیر شدن کمکهای اقتصادی جهان اسلام به این منطقه این مدرسه ها نیز که مأوی وپناهگاه کودکان بی سرپرست ویتیم شده بودند قدرت گرفته گسترش پیدا کردند، بصورتی که امروزه در سقف یک ملیون رقم زده می شوند([iii]).

([i] ) وقتی کنار دانشجویان چینیم در دانشگاه بین المللی اسلامی اسلام آباد پاکستان به نماز می ایستم ومی شنوم که با لهجه شکسته وزیبایشان به زبان فارسی نیت نماز را ادا می کنند که ؛” نیت کرده ام ادا می کنم چهار رکعت نماز فرض ظهر …..” با چشمانی اشکبار ودلی آزرده به روان پاک آن دعوتگران مخلص درود می فرستم. درود بر آنان، وسلام بر استقامت وپایداریشان، وصد سلام ودرود بر همت وجوانمردیشان… .

([ii] )  در همین راستا آقای ” لیورانت میوراویک” تحلیلگر سیاسی مؤسسه “راند” در پژوهشی مفصل بعنوان ” نه ـ سعودی عربی ” ـ De – Saudize Arabia ـ که آنرا به شورای سیاسی دفاع پنتاگون تقدیم داشت؛ وهابیها ودیوبندیهای واخوان المسلمین را به عنوان دشمنان سرسخت منافع آمریکا وجهان غرب در منطقه بر شمرده با تزویر زیرکانه واحساسات برانگیز دو قرن معاصر سعی دارد به سیاستمداران آمریکا بفهماند که لوله تفنگ خود را به سینه چه کسی بگیرند. کتاب او در ۲۰۰۳م در فرانسه وپس از آن در آمریکا به چاپ رسید، و”واشنطن پست” با چاپ خلاصه آن جنجالی در دنیای رسانه های گروهی براه انداخت. ( نگا: درختان سایه دار ـ نور محمد امرا ـ زیر چاپ نشر احسان).

([iii] ) مرکز پژوهشهای آسیایی در گزارش منتشره خود در مجله “المجتمع” ( شماره ۱۶۷۲م، مورخه ۵/ رمضان/ ۱۴۲۵هـ، ۸/۱۰/۲۰۰۵م، چاپ کویت) آورده است: تعداد حوزه های علمیه  ومدارس دینی  قبل از استقلال پاکستان از ۵۰۰ مدرسه تجاوز نمی کرد، وامروزه بالغ بر ۱۵۰۰۰ مدرسه در سطح کشور است، که تا پایان حکومت ذوالفقار علی بوتو ۱۹۷۷م به ۱۰۰۰ مدرسه رسیده بود ودر مدت حکمرانی ضیاء الحق ( ۱۹۷۷ – ۱۹۸۸م) به ۱۱۰۰۰ مدرسه رسید. وبنا به آخرین آمار وارده از این مرکز در سال ۲۰۰۵م به ۱۵۰۰۰ مدرسه رقم زده شده که در آن یک ونیم ملیون دانش آموز مشغول بتحصیلند. وتعداد دانش آموزان خارجی نیز از ۲۵۰۰ دانش آموز تجاوز نمی کند.

مقاله پیشنهادی

دلداری به مصیبت‌زدگان (۲)

یکی از پادشاهان، حکیمی از حکمای خود را به زندان انداخت؛ حکیم، برای او نامه‌ای …