تألیف: شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله
بسم الله الرحمن الرحیم
حسد:
یعنی کینهتوزی نسبت به کسی و خواستار از بین رفتن نعمتهایی که شامل آن شده است.
بعضی گفتهاند حسد به همان رنجی میگویند که شخص، هنگام با خبر شدن از حال کسیکه وضعاش خوب شده است، میبرد.
همچنین گفتهاند: حسد یعنی آرزوی زوال نعمت از دیگران.
بهر حال حسد همان بغض و کینه و کراهت و رنجی است که با دیدن خوبی حال محسود به حاسد دست میدهد.
حسد بر دو نوع است:
ناراحتی و رنجور شدن بخاطر نعمتی که نصیب کسی شده است. این حسد، مذموم و ناپسند میباشد. در اینصورت حاسد از محسود بدش میآید و همواره با دیدن او دچار ناراحتی میگردد و اذیت میشود و این به صورت بیماری در قلبش میماند و اگر ببیند که آن نعمت از آن شخص گرفته شده است، خوشحال میگردد.
هر چند که برای او از نظر مالی منفعتی نداشته باشد. همین قدر برای او کافی است که قلبش تشفی حاصل کند و دیگر احساس درد و رنج ننماید.
البته باید دانست که این درد و رنج برای همیشه از بین نمیرود بلکه او مانند بیماری است که دردش با مداوا برای مدتی تسکین یافته و بیماریش همچنان باقی است.
چون این بغض و ناراحتی او نسبت به نعمت و بخشش خداوند به بندگانش نوعی بیماری است
و ممکن است دوباره نسبت به کسی دیگر برگردد. و این، نهایت بدبختی و زیانکاری است.
حاسد برتری محسود را بر خود، ناپسند میداند و دوست دارد بدون آنکه چیزی از شخص محسود کم شود او هم مثل شخص محسود یا بالاتر از او باشد. این هم نوعی حسد است و به آن غبطه نیز میگویند.
چنانچه پیامبر اکرم صلى الله علیه و سلم در حدیثی متفق علیه که از عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت شده
آن را حسد نامیده است:
«لاَ حَسَدَ إِلاَّ فِى اثْنَتَیْنِ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ الْحِکْمَهَ، فَهْوَ یَقْضِى بِهَا وَیُعَلِّمُهَا ورَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ مَالا وَسَلَّطَهُ عَلَى هَلَکَتِهِ فِی الْحَقِّ».
«حسد جز در این دو چیز، جایز نیست:
مردی که خداوند به او علم و حکمتی داده و با آن قضاوت میکند و به مردم، علم میآموزد.
کسی که خدا به او مال و ثروتی عنایت کرده است و او را بر آن مسلط گردانده
تا آنرا در راه حق، مصرف نماید».
و روایت عبدالله بن عمر رضی الله عنهما چنین است:
«لَا حَسَدَ إلَّا فِی اثْنَتَیْنِ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ الْقُرْآنَ فَهُوَ یَقُومُ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَآنَاءَ النَّهَارِ».«حسد جز در این دو چیز، جایز نیست:
مردی که خداوند به او قرآن داده و او شب و روز، مشغول خواندن و عمل کردن به آن است.
مردی که خداوند به او مال و ثروتی داده و
او هم شب و روز، مشغول بخشیدن ان در راه حق است».
پس این نوع حسد که در آن، زوال نعمتی را از دیگری آرزو نکند، بلکه آن را برای خود نیز آرزو نماید، اشکالی ندارد.