سه دایره بزرگ محدوده تجدید مشروع را مشخص میکنند:
۱– انتشار علم در میان مردم و آشکار کردن علم در زمینههای مختلف شرعی که با نادانیهایی که در بسیاری از جوامع اسلامی خیمه زده، مخفی و پنهان مانده است یا به خاطر تأویلات نادرستی که بسیاری از ادله و نصوص شرعی را تباه ساختهاند. در این صورت تجدید؛ آشکار کردن آنچه که مخفی و پوشیده شده و زنده کردن آنچه که آثارش بر اثر کهنگی از بین رفته است، میباشد.
۲- از بین بردن آنچه که از دین نیست و به آن اضافه شده است. از جمله اشتباهات و بدعتها و یا تصوراتی که در شیوه زندگی یا سخنان یا عقاید بعضی از مردم وارد شدهاند و بازگرداندن آن به آنچه که پیامبر و یارانش بر آن بودهاند. بنابراین تجدید یعنی از بین بردن آنچه که به شریعت افزوده شده یا به آن ملحق شده است.
۳ – چنگ زدن به تمام آنچه که در شریعت آمده و متعهد شدن به آن و عمل کردن بر اساس آن و رها نکردن و یا سستی نکردن در هیچ یک از احکام آن. در این صورت تجدید یعنی بازگرداندن آنچه که از شریعت گرفته شده و یا آنچه از آن کم شده است. از مهمترین این مسائل در دوران ما بازگرداندن تحاکم به دین(حاکم شدن قانون خدا) است، آنچه که از اکثریت قریب به اتفاق مناطق دیار اسلامی دور گشته است، تا تمامی کارهایمان طبق آنچه خدا نازل فرموده است انجام شوند و نیز این بخش شامل بررسی نصوص شرعی، دلایل کلی شریعت و قوانین فقهی میشود. برای یافتن حکم شرعی امور و مسائل جدیدی که رخ میدهند تا آنها را تحت حکم شریعت داخل نموده و حکم مناسب برایشان صادر شود. این حد و حدود، تمام جنبههای دین ، چه در عقیده، فقه، حدیث، تفسیر و یا سیره را در بر میگیرد. و عاملی مهم و اصلی در حفظ نصوص است بدون اینکه چیزی از آن کم شود یا با آنچه که از آن نیست، درآمیزد و نیز در حفظ معنا و مفهوم نصوص مهم بوده و نیز عاملی اساسی در حفظ عملی که نتیجه تطبیق نصوص و معانی آن بر واقع است، میباشد. وقتی که در خلال تجدید مشروع به دین نگاه میکنی، میبینی که اطراف آن با دیواری بزرگ حفظ و مصون شده است و بطالت و بیهودگی بهیچ وجه به آن راه نمییابد، این برخلاف رسالتهای گذشته است که پیروانشان نتوانستند آن را حفظ کنند و دچار تغییر و تبدیل شدند و این مسائل است که روشن میسازد که چگونه تنها اسلام است که با وجود سعی و اهتمام دشمنان وحی جهت تغییر دادن دین و یا تغییر دادن بخشی از احکام شریعت، حفظ شده و مصون مانده است.