همانطور که گفته شد؛ علما متابع و شاهد را بر مبنای دو شیء متفاوت (سند و متن) تعریف کردهاند؛ یعنی یا سند را ملاک جدایی آنها قرار داده و متن در تعریف نقشی ندارد، و یا متن روایت است که آن دو تعریف را جدا میکند بدون آنکه به سند روایت توجه شود. برای آنکه تفاوت بین متابع و شاهد روشن گردد، مسئله را از هردو جهت سند و متن بررسی میکنیم تا تعریف این دو اصطلاح را از نظر هردو گروه بدانیم.
پس از آنکه روایت دیگری برای تقویت حدیث اول پیدا شد، از دو جهت به آن نظر میشود: از جهت سند و از جهت متن، البته اکثر اهل علم از جهت اسناد به آن مینگرند، زیرا هدف در اینجا تقویت حدیث اول است (و سند موجب تفرد روایت است) و ما میخواهیم بدانیم که چگونه ممکن است حدیث غریبی را که جز از یک طریق وارد نشده است، تقویت میگردد؟ در حقیقت جز با یافتن طریق دیگری حدیث اول قوی نمیشود، اما متن حدیث شأن دیگری دارد که بعداً آن را بیان خواهیم کرد.
الف) از جهت سند: هنگامی که گمان میشود حدیثی منفرد است و سپس در منابع حدیثی جستجو میکنیم و برای آن متابعی مییابیم، این حدیث که به عنوان متابع حدیث اول شناخته میشود یا از همان شیخ روایت اول نقل شده و یا از شیخی که مافوق اوست روایت میشود، اما آنچه که در متابع مهمتر است؛ اشتراک هردو روایت در صحابی (ناقل روایت) است، یعنی چنانچه در صحابی با هم مشترک بودند؛ مثلا اگر راوی هردو حدیث ابوهریره باشد و در سند روایت اول سعید بن مسیب، و در سند روایت دوم سلیمان بن یسار حدیث را از ابوهریره نقل کرده باشند، پس در این حالت میگوییم روایت دوم متابعی برای روایت اول است و یا بالعکس، اما شاهد نیست زیرا صحابی دو روایت مشترک هستند. بنابراین، اگر صحابی در دو روایت مشترک باشد، آن دو حدیث متابع هم خواهند بود، اما اگر صحابی آنها مختلف باشد روایت دوم شاهدی برای روایت اول محسوب میشود و یا بالعکس (روایت اول شاهدی برای روایت دوم تلقی میشود). به عنوان مثال اگر حدیثی هم از ابوهریره و هم از ابن عمر روایت شده باشد، میتوان گفت که حدیث ابن عمرس شاهدی برای حدیث ابوهریرهس است و یا بالعکس، اما اگر حدیث فقط از ابوهریره روایت شده باشد لکن دو نفر دیگر مثلا سعید بن مسیب و سلیمان بن یسار (که هردو نفر تابعی هستند) حدیث را از ابوهریره نقل کرده باشند، میتوان گفت: سلیمان بن یسار تابع سعید بن مصیب است (زیرا هرچند مادون صحابی در دو طریق روایت متفاوتند، اما صحابی آنها مشترک است. اختلاف شیخ و مافوق شیخ در سند دو روایت، تعریف دیگری را رقم خواهد زد با عنوان: متابع تام و قاصره، که ان شاءالله بیان خواهد شد).
ب) از جهت متن: به متن هردو روایت نظر میکنیم، هرگاه لفظ متن دو روایت واحد بود، میگوییم روایت دوم متابع روایت اول است. به عنوان مثال روایت «من کذب علیَّ مُتعمداً فلیتبوَّأ مقعدَه من النار» هم از حدیث ابوهریره آمده و مثلا هم از حدیث زبیر بن عوام؛ حال میگوییم حدیث زبیر متابع حدیث ابوهریره است، اگر گفته شود چرا؟ میگوییم: زیرا لفظ دو روایت یکی است (هرچند که صحابی دو روایت مشترک نیستند). اما فرض کنیم این حدیث فقط از ابوهریرهس روایت شده باشد ولی سعید بن مسیب آن را با لفظ «من کذب علیَّ مُتعمداً فلیتبوَّأ مقعدَه من النار» از ابوهریره نقل کرده باشد، و پس از تتبع طریق دیگری را مییابیم که در آن سلیمان بن یسار همین حدیث را از ابوهریره با لفظ «من تقول علی ما لم أقله فلیتبوَّأ مقعدَه من النار» روایت کرده است در اینجا (هرچند صحابی دو روایت مشترک است) ولی معنای دو روایت یکی است اما الفاظ آن دو متفاوتند، در این حالت گویند روایت دوم شاهدی برای روایت اول است، یعنی در شاهد معنای دو روایت یکی است ولی در متابع لفظ آنها مشابه است، بدون آنکه به صحابی دو طریق اعتنا شود.
البته این سخن، سخن کسانی است که فقط از جهت متن به دو حدیث مینگرند، اما سخن کسانی که از جهت سند دو روایت را مقایسه میکنند صحیحتر است، آنها به اسناد دو روایت نگاه میکنند تا ببینند که آیا صحابی آنها واحد است یا مختلف، هرگاه صحابی واحد باشد؛ گویند متابع، و هرگاه صحابی مختلف باشد؛ شاهد مینامند (حال چه لفظاً و معناً یکی باشند و یا فقط از لحاظ معنایی مشابه باشند).
پس بطور خلاصه میتوان گفت:
متابع؛ حدیثی است که راویان آن با راویان حدیث منفرد از لحاظ لفظ و معنا و یا فقط معنا مشارکت میکنند، و صحابی دو روایت یکی است (یعنی صحابی هردو روایت یک نفر است).
شاهد؛ حدیثی است که راویان آن با راویان حدیث منفرد از لحاظ لفظ و معنا و یا فقط معنا مشارکت میکنند، ولی صحابی دو روایت متفاوت است (یعنی صحابی دو روایت دو نفر مختلف هستند).
پس شرط لازم در شاهد؛ اختلاف در صحابی است و شرط لازم در متابع؛ اشتراک در صحابی میباشد.