حدیثی را که راوی عادل ولی با قوت ضبط خفیف، و با سندی متصل و سالم از هرنوع شذوذ و علت قادحی روایت کرده باشد، حسن لذاته گویند.
پس بین حدیث حسن لذاته و بین صحیح لذاته تفاوتی وجود ندارد بجز آنکه در حدیث حسن لذاته ویژگی ضابط بودن راوی خفیفتر از صحیح لذاته است.[۱]
مثال برای حدیث حسن لذاته: پیامبر ج فرمود: «مفتاح الصلاه الطهور وتحریمها التکبیر وتحلیلها التسلیم».[۲] یعنی: کلید و مقدمهی نماز وضو، و داخل شدن به آن گفتن تکبیره الاحرام، و خارج شدن از آن سلام دادن است.
و از جمله احادیثی که گمان حدیث حسن در آن میرود؛ احادیثی است که تنها ابوداود روایت کرده است[۳]، چنانکه ابن صلاح به آن اشاره کرده است.[۴]
[۱]– بعبارتی یک حدیث حسن، تمامی شروط پنجگانهی صحت حدیث را دارا میباشد، بجز شرط دوم؛ یعنی قوت ضبط و حفظ بالا در راویان، در حدیث حسن لذاته بمانند حدیث صحیح لذاته نیست، بلکه این شرط در حسن لذاته کمرنگتر است. البته به این معنا نیست که راویان حدیث حسن لذاته اصلا دارای قدرت ضبط و حفظ نیستند، بلکه همانطور که گفته شد قدرت ضبط راویان حدیث صحیح بالاتر از حسن است. اگر در حدیثی یکی یا چند تن از راویان سند آن دارای قوت ضبط نباشند، در آنصورت حدیث نه صحیح خواهد بود و نه حسن، بلکه به رتبهی ضعیف تنزل خواهد نمود، مگر آنکه طریقهای روایت دیگری باشند که آن حدیث را تقویت نمایند.
حدیث حسن بمانند حدیث صحیح قابل قبول و حجت است، هرچند که در قوت به پای حدیث صحیح نمیرسد، و اکثر فقها و محدثان و اصولیون به حدیث حسن احتجاج کردهاند.
گاهی برخی محدثین از اصطلاح «حدیث صحیح الاسناد» یا «حسن الاسناد» برای بعضی از احادیث استفاده میکنند، باید گفت که عبارت «هذا حدیث صحیح الاسناد» با «هذا حدیث صحیح» متفاوت است، زیرا منظور از اصطلاح «صحیح الاسناد» در واقع صحت و سالم بودن سند حدیث است نه متن آن و احتمال دارد متن حدیث شاذ یا دارای علتی خفی باشد. همینطور برای اصطلاح «حسن الاسناد» نیز که به معنای حسن بودن سند است. پس اگر محدث در مورد یک حدیث گفت:«این حدیث صحیح است» متوجه خواهیم شد که آن حدیث دارای تمامی شروط پنجگانه حدیث صحیح یعنی (اتصال سند، عدالت راوی، ضابط بودن راویان، متن شاذ نیست، متن معلول نیست) است. و وقتی میگوید: «این حدیث حسن است» یعنی تمامی شروط پنجگانه را دارد بجز آنکه یک یا چند راوی آن حدیث دارای قدرت ضبط و حفظ خفیف است. اما اگر بگوید: «این حدیث صحیح الاسناد است»، متوجه خواهیم شد که سه شرط (اتصال سند، عدالت راوی، ضابط بودن راویان) را از مجموع شروط پنجگانه دارا میباشد، ولی دو شرط دیگر یعنی (شاذ نبودن متن و نداشتن علت خفی در متن حدیث) هنوز ثابت نشده است. اما اگر یکی از حافظان و محدثان معتمد و متبحر بگوید: «این حدیث صحیح الاسناد است» و هیچ علت خفی را از متن آن متذکر نشده بود، بنا را بر سالم بودن متن از هر نوع شذوذ و علتی قرار میدهیم، زیرا اصل بر نبود علت خفی و عدم شذوذ بودن حدیث است.
همچنین باید متذکر شد که برخی محدثین از جمله امام ترمذی گاها از اصطلاح «حدیث حسن صحیح» استفاده میکنند؛ علما در مورد منظور ترمذی و دیگران چنین گفتهاند:
الف: اگر حدیث دارای دو سند یا بیشتر باشد، در آنصورت ممکن است به اعتبار اسنادی حسن و به اعتبار دیگر اسناد صحیح باشد.
ب: و اگر فقط یک سند داشته باشد، در آنصورت چنین معنی میشود که آن حدیث نزد بعضی از محدثان حسن است و نزد دیگران صحیح میباشد.
و باز اصطلاح دیگری در بین اقوال محدثین مشهور است: «أصح الشیء فی الباب»؛ امام نووی/ دربارهی این قول محدثین میگوید: «عبارت (أصح الشیء فی الباب) ملزوما به معنای صحت حدیث نیست! چه بسا آنها میگویند: (أصح الشیء فی الباب) ولی حدیث ضعیف باشد، و در مجموع منظور آنها اینست: (راجحترین حدیث در فلان باب یا حدیثی که کمترین ضعف را دارد)». (قواعد التحدیث، ص ۸۲).
(نگاه کنید به: تیسیر مصطلح الحدیث، دکتر محمود طحان ص ۴۱-۴۲).
[۲]– روایت ترمذی (۳) کتاب طهارت، ۳- باب آنچه که در مورد طهارت مفتاح نماز است آمده و ترمذی گفته: این حدیث صحیحترین روایت در این باب است و حسنتر است… و در سند آن فردی بنام «عبدالله بن محمد بن عقیل» است که برخی از اهل علم در مورد حفظ وی سخن گفتهاند. وأبو داود (۶۱) کتاب طهارت، ۳۱- باب فرض وضوء. وابن ماجه (۲۷۵) کتاب طهارت وسنتهای آن، ۳- باب مفتاح الصلاه الطهور.. وأحمد (۱/۱۲۳).
[۳]– ابوداود در نامهای که برای اهل مکه ارسال میکند مینویسد: «در کتاب خویش احادیث صحیح و نیز احادیثی که به صحیح نزدیک و شباهت داشت آوردهام و آنچه را که دارای وَهن شدیدی بوده، بیان کردهام، و آنچه که در مورد آن چیزی بیان نکردهام بر این مبنا بوده که آن روایت صالح است». بر این اساس هرگاه در کتاب ابوداود حدیثی را یافتیم که بیان نکرده بود ضعیف است و هیچکدام از ائمهی مشهور و معتمد نیز آن حدیث را تصحیح نکرده بودند، متوجه خواهیم شد که آن حدیث نزد ابوداود حسن است. (تیسیر مصطلح الحدیث؛ دکتر محمود طحان ص ۴۳).
[۴]– «علوم الحدیث» (المقدمه) (ص۳۷)، همراه «التقیید والإیضاح».