حدیث حسن لغیره:

هرگاه حدیث ضعیف دارای طریق‌های روایت متعدد باشد بگونه‌ای که بعضی از روایت‌ها (ضعف) بعضی دیگر را جبران کنند، و در بین راویان فرد کذاب یا متهم به کذب وجود نداشته باشد، در آنصورت حدیث را (به مجموع طرق) حسن لغیره گویند.[۱]

مثال برای حدیث حسن لغیره: حدیث عمر ابن خطابس که گفت: «کان النبی صلّى الله علیه وسلّم إذا مد یدیه فی الدعاء لم یردهما حتى یمسح بهما وجهه».[۲]

یعنی: هرگاه پیامبر ج دست‌هایش را برای دعا بلند می‌کرد، تا صورتش را با دست‌هایش مسح نمی‌کرد، بر نمی‌گرداند.

این حدیث را ترمذی آورده است، و حافظ ابن حجر در «بلوغ المرام» می‌گوید: حدیث دارای شواهد دیگری نزد ابوداود و دیگران است، و مجموع آن‌ها حکم می‌کند که حدیث حسن باشد.[۳]

و به آن حسن لغیره می‌گویند؛ زیرا اگر به تنهایی به هرکدام از روایت‌ها نظر بیافکنیم متوجه خواهیم شد که هیچکدام به مرتبه‌‌ی حسن نمی‌رسند، اما اگر به مجموع آن‌ها نگاه کنیم قوی خواهند شد تا جائی که به رتبه‌‌ی حسن می‌رسند.

[۱]– در حقیقت احادیث حسن لغیره بصورت تنها، ضعیف هستند که علت ضعف آن‌ها به سبب کذب راوی یا اتهام به کذب نیست، ولی چون دارای طریق‌های روایت دیگری هستند، در مجموع باعث تقویت حدیث می‌شوند تا آنجائی که بتوان حدیث را حسن نامید.

بنابراین، یک حدیث ضعیف با وجود دو امر زیر به درجه‌‌ی حسن لغیره ارتقاء می‌یابد:

  • حدیث از طریق دیگری روایت شده باشد که با آن برابر یا قوی‌تر باشد.‏
  • علت ضعف حدیث باید یا بدلیل سوء حفظ راوی، یا انقطاع در سند، یا جهالت داشتن نسبت به رجال آن باشد.‏

مرتبه‌‌ی حسن لغیره پایین‌تر از حسن لذاته است، و اگر احیانا دو حدیث که یکی حسن لذاته باشد و دیگری حسن لغیره، و با هم تعارض داشتند در آن هنگام حسن لذاته مقدم است. با این وجود حسن لغیره جزو احادیث مقبول است و بدان احتجاج می‌شود. (نگاه کنید به: تیسیر مصطلح الحدیث، دکتر محمود طحان ص ۴۴).

[۲]– روایت ترمذی (۳۳۸۶) کتاب الدعوات، ۱۱- باب در مورد بالا بردن دو دست هنگام دعا. و گفته: صحیح غریب. وحدیث ابن عباس، أبو داود روایت کرده (۱۴۸۵) کتاب الوتر، ۲۳- باب دعاء.

[۳]– کلام حافظ ابن حجر در «بلوغ المرام» به شماره (۱۵۸۱،۱۵۸۲) باب ذکر و دعاء.

نکته: علما در مورد تحسین حدیث مسح صورت پس از دعا اختلاف دارند؛ برخی از اهل علم حکم به ضعف آن احادیث داده‌اند و لذا مسح صورت را پس از انتهای دعا مشروع نمی‌دانند. چون در این باب دو حدیث وارد شده است، که یکی از آن‌ها ضعیف است و دیگری ضعف شدید دارد، بنابراین، نمی‌تواند باعث تقویت حدیث اول شود و لذا حتی اگر به مجموع دو طریق نگاه کنیم حدیث به رتبه‌‌ی حسن نمی‌رسد.

این دو حدیث؛ یکی از طریق ابن عباسب روایت شده و دیگری از طریق عمرس، که حدیث ابن عباس بسیار ضعیف است و روایت عمرس نیز ضعیف است ولی شدت ضعف آن از روایت ابن عباس کمتر است.

شیخ الاسلام مسح صورت پس از دعا را منع می‌کند و می‌گوید: «وأما رفع النبی صلى الله علیه وسلم یدیه فی الدعاء: فقد جاء فیه أحادیث کثیره صحیحه، وأما مسحه وجهه بیدیه فلیس عنه فیه إلا حدیث أو حدیثان، لا تقوم بهما حُجه» (مجموع الفتاوى ۲۲/۵۱۹). یعنى: «اما در مورد بلند کردن دست هنگام دعاء، از پیامبر صلى الله علیه و سلم احادیث صحیح زیادى وارد شده است، اما در مورد مسح کردن صورتش با دو دستانش فقط یک یا دو حدیث وارد شده است که حجت نمیشوند (زیرا ضعیف هستند)». و عز بن عبد السلام گفته: «ولا یمسح وجهه بیدیه عقیب الدعاء إلا جاهل» (فتاوى عز بن عبد السلام صفحه ۴۷). یعنى: «و هیچ کسى با دو دستانش صورتش را بعد از دعاء مسح نمیکند بجز جاهل».

شیخ ابن عثیمین/ مؤلف کتاب حاضر در «شرح الممتع» می‌گوید: «افضل آنست که صورت را مسح نکرد، با این وجود آن را برای کسی که به تحسین حدیث اعتماد دارد انکار نمی‌کنیم، زیرا این مورد از جمله موارد اختلافی بین مردم است».

همچنین هیئت دائمی افتاء به شماره (۲۴/۲۱۵) گفته‌اند: بهتر است به علت ضعف احادیث وارده آن را ترک گفت و در عوض به احادیث صحیحی درباره‌‌ی دعا عمل نمود که در آن‌ها وارد نشده است که بعد از دعا صورت با دست‌ها مسح شوند.

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …