مطلق و مقید.
۱- مطلق: یعنی راوی بصورت مطلق با وصف جرح توصیف میشود بدون اینکه به وصف خاصی که بیانگر جرح باشد مقید شود، بنابراین، او در این وضعیت در همهی احوال و به طور کلی قادح و عیب دار خواهد بود.
۲- مقید: یعنی راوی با وصف جرح توصیف میشود ولی این وصف مطلق نیست بلکه به نسبت شیء معینی است، مثلا ذکر میگردد که روایت او از فلان شیخ یا طائفه (معیوب است) یا همانند آنها، بنابراین، او فقط به نسبت آن شیء که در موردش وصف شده قادح و عیب دار خواهد بود نه سایر موارد دیگر.
مثلا این گفتهی ابن حجر در «التقریب» دربارهی زید بن الحباب – که مسلم نیز از وی حدیث روایت کرده: او فردی صادق است ولی در حدیث ثوری خطا کرده است؛ بنابراین، روایت وی از ثوری ضعیف محسوب میشود نه در بقیه افراد.
و یا گفتهی مؤلف کتاب «الخلاصه» دربارهی اسماعیل بن عیاش، که گفت: امام احمد و یحیی بن معین و بخاری او را در روایتهایی که از اهل شام داشته ثقه دانستهاند، ولی وی را در مورد روایتهایش از اهل حجاز تضعیف کردهاند، بنابراین، احادیث روایت شدهی وی از اهل حجاز ضعیف محسوب میشوند ولی از اهل شام چنین نیست.
و یا مثلا هرگاه در مورد راوی گفته شود: «او در احادیث صفات ضعیف است»، ولی او با این وصف در سایر احادیث (غیر صفات) ضعیف محسوب نمیشود.
اما اگر هدف از مقید کردن او (مجروح) به یکی از اوصاف جرح فقط به این دلیل باشد تا ادعای کسانی که او را در آن وصف مقید ثقه دانستهاند نقض شود، در اینصورت مانعی نخواهد بود که او را در بقیه روایتهای دیگر نیزضعیف بدانیم.