جرح دارای چند مرتبه است:

– بالاترین آن: الفاظی هستند که بر نهایت و بلوغ جرح دلالت دارد مانند: کذاب‌ترین مردم (أکذب الناس)، یا رکنی از دروغ (رکن الکذب).

– بعد از آن، الفاظی هستند که بر مبالغه دلالت دارد مانند: کذاب، وضاع و دَجَّال.

– و پایین‌ترین آن الفاظی مانند؛ سست یا ضعیف[۱]، یا بد حفظ (سوء الحفظ) هستند، یا گفته شود: درباره‌‌ی او بحث و جدل‌هایی است (فیه مقال).

و البته ما بین آن‌ها مراتب معلوم دیگری نیز وجود دارد.[۲]

[۱]– ضعیف ضد قوی است، و شامل هرکسی می‌شود که طعنی در وی از ناحیه‌‌ی ضبط یا عدالتش موجود باشد.

[۲]– بعنوان مثال یکی از این مراتب اینست که راوی با صفتی بیان می‌شود که بیانگر متهم شدن وی بر دروغ باشد، مانند: «فلان متهم بالکذب» (فلانی به دروغ گفتن متهم است)، یا: «یسرق الحدیث» (حدیث می‌دزدد)، یا: «متروک الحدیث»، یا: «لیس بثقه» (مطمئن نیست).

و یکی دیگر از این مراتب اینست که راوی، به عدم کتابت حدیث از وی بیان شود، مانند: «حدیث فلانی نوشته نمی‌شود»، یا: «روایت کردن از او حلال نیست»، یا: «ضعیف جداً». (نگاه کنید به: تیسیر مصطلح الحدیث، ص ۱۳۲).

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …