یکی از واضحترین مثال بر این واقعیت که برخی در این زمان زمزمه کنند این است که خبر واحد را از حدیث متواتر جدا میدانند. فرق قایل شدن بین این دو از بارزترین ادله خروج آنان از راه و روش سلف صالح است؛ چرا که آنان چیزی به نام حدیث آحاد و حدیث متواتر نمیشناختند.[۱] این ها هستند که تقسیم حدیث به احاد و متواتر را از خود ساخته و پرداختهاند. در نتیجه احکام شرعی خاصی بر این ساس استنباط کردهاند: و میگویند: اگر حدیث آحاد، صحیح و در امور اعتقادی باشد؛ اعتبار ندارد. مگر در صورتی که به حد تواتر برسد.
در واقع با این تقسیم بندی میخواهند بگویند: حدیث احاد در عقیده با احکام فرق دارد؛ در عقیده اعتبار ندارد و در احکام معتبر است!؟ اما هر کس از راه و روش صحابه و پیروانشان اطلاعی داشته باشد، به یقین میداند که این تقسیم بندی وارداتی، ساخته و پرداخته دیگران و فلسفهای است که اسلام از آن بیزار و متنفر ست.
این واقعیت را همهی ما میدانیم و آنها هم میدانند اما انکار میکنند وضعیت در این جا به همان صورتی است که خداوند متعال در مورد کسان دیگری میفرماید: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ»: (و آنها [وجود الله] را انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند). «نمل:۱۴»
[۱]. تقسیم احادیث به خبر واحد و خبر متواتر از مباحث متکلمان و ساخته و پرداختهی هواپرستان است به هدف رد کردن احادیث اعتقاد و صفات، ابوالقاسم اصفهانی در «الحجه فی بیان المحجه» ۲۱۴/۲ دربارهی این تقسیم بندی از ابومظفر سمعانی این گونه نقل میکند:
این تقسیم بندی اصل و بنیاد فتنه انگیزی مبتدعان برای رد احادیث و دلیل آوردن از آراء و شخصیتهاست. به توفیق الهی میگوییم: هر گاه حدیثی به صحت از پیامبر ثابت گردد و راویان ثقه و ائمه آن را روایت کنند و زنجیر وار تا پیامبر متصل باشد و امت آن را پذیرفته باشند، حکم آن قطعی است. که در مسئله علمی باشد.
این نظریه عموم اهل حدیث و افراد ثابت قدم و پایبند بر سنت است. تردیدی نیست این که میگویند: خبر واحد در هیچ صورتی قطعی و یقینی نیست و باید بصورت متواتر باشد تا به درجهی قطعی و یقینی بودن برسد، این حرفی است که قدریها و معتزله از خودشان ساختهاند تا احادیث را رد کنند. و برخی از فقهایی که تخصصی در علم حدیث و ثباتی بر عقیده حق ندارند از آنها گرفتهاند! حتی نفهمیدند که منظورشان از این سخن چیست. اما اگر گروههای مختلف مسلمان به دیدهی انصاف بنگرند، قطعاً اعتراف میکنند که خبر واحد، قطعی و یقینی است؛ چرا که همهی گروهها با روشها و عقاید خاص خودشان از خبر واحد برای اثبات صحت عقایدشان استناد میکنند.
این تقسیم بندی همان طور که شیخ میگوید، ساخته و پرداخته کسانی است که نظرشان اعتبار ندارد لذا هر گاه سند حدیث صحیح باشد، معتبر است. حتی اگر سند آن یکی باشد، فرقی ندارد که در امور اعتقادی یا احکام باشد. این تا زمانی است که سند آن صحیح باشد و متن حدیث هم هیچ گونه ایرادی از نظر متخصصان فن نداشته باشد؛ این عقیدهی اهل سنت و جماعت و محققان متأخرین است.
ابن عبدالبر در التمهید ( ۸/۱) این را این گونه آورده است: (بسیاری از اهل اثر (حدیث) و برخی از اهل نظر (رای) از جمله حسین کرابیسی و… نظریهشان همین است و ابن خوبزاد و بنداد میگوید: این نظریه اساس مذهب امام مالک است) نظریه ابن حزم، داود ظاهری، حارث بن اسد محاسبی آن طور که ابن حزم در الإحکام فی اصول الاحکام» ۱۱۵/۱) مینویسد، همین است. و مذهب بخاری و شافعی نیز همین است. امام بخاری در این باره در کتاب صحیح خود ۲۵۲/۴ تحت عنوان: (باب: ما جاء فی إجازه خبر الواحد المصدوق فی الأذان و الصلاه و الصوم و الفرائض و الأحکام) تحت این عنوان احادیثی را آورده است که بیانگر اثبات خبر واحد است. امام شافعی در «الرساله ص ۴۰۱» میگوید: «دلیل باخبر واحد ثابت میگردد». (به این ترتیب آنچه ابن عبدالبر نقل کرده که شافعی معتقد است خبر واحد فقط اثبات کننده علم است نه عمل؛ اعتبار ندارد) و سپس ادله ی این مسئله را ذکر میکند… در پاسخ به شبهاتی که هواپرستان برای فرق قایل شدن بین خبر واحد و متواتر از نگاه حجیت و اعتبار دارند در کتاب «دفاعاً عن السلفیه» ص۱۶۳ بحثی طولانی کردهایم. و شیخ آلبانی رساله ی بسیار مفیدی در این باره بنام «الحدیث حجه بنفسه فی العقائد و الأحکام» دارد. این رساله به فارسی نیز ترجمه شده است.