دلیل حجیت خبر واحد

همه می‌‌‌‌‌‌دانند که پیامبر برخی از اصحاب را به صورت فردی به مناطق دور از مدینه فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت دهند. این در حالی بود که شخص پیامبر آن‌ها را بصورت فردی و تک تک می‌‌‌‌‌‌فرستاد تا مردم را به اسلام فرا خوانند. اسلام چیزی جز آن‌چه پیامبر آورده نیست که شامل عقیده و احکام می‌‌‌‌‌‌شود.

 یکی از مثال‌های مشهوری که: در سنت صحیح ثابت است و مخالفان حجیت خبر واحد می‌‌‌‌‌‌دانند و از آن منحرف می‌‌‌‌‌‌شوند؛ این است که پیامبر یک بار معاذ و یک بار ابوموسی اشعری و یک بار علی را به یمن فرستاد. (حال سوال ما این است که) وقتی پیامبر آنان را به یمن می‌‌‌‌‌‌فرستاد چه کار می‌‌‌‌‌‌کردند؟ شکی نیست که مردم را دعوت می‌‌‌‌‌‌دادند که به الله و پیامبر ایمان بیاورند که اصل و بنیاد تمام عقیده است و سپس به اسلامی‌‌‌‌‌‌که پیامبر آورده بود دعوت می‌‌‌‌‌‌دادند. در بخاری و مسلم به روایت انس آمده که پیامبر  معاذ را به یمن فرستاد و به او گفت: «باید اولین چیزی که آنان را به آن دعوت می‌‌‌‌‌‌دهی گواهی دادن به این باشد که معبود بر حقی جز الله نیست و محمد پیامبر اوست، وقتی در این مورد از تو اطاعت کردند به آن‌ها دستور بده که نماز بخوانند).[۱]

در این حدیث آمده که پیامبر در حالی که معاذ تنها بود به او دستور داد. -این حدیث از نظر متاخرین خبر واحد است- اولین چیزی که به آن دعوت دهد اعتقاد داشتن به این است که خداوند یکتاست و هیچ گونه شریکی ندارد و می‌‌‌‌‌‌گوید: (فلیکن…) وقتی این حدیث را که صحت آن بین اکثر مسلمانان اعم از پیروان سلف و مخالفان‌‌شان اتفاقی افتاده است، مورد بررسی قرار دهید می‌‌‌‌‌‌بینید که همه معتقدند پیامبر معاذ را به یمن فرستاد و به او دستور داد که مردم را دعوت دهد که گواهی دهند معبود بر حقی جز الله نیست، حال چگونه صحت این حدیث را قبول دارند و سپس می‌‌‌‌‌‌گویند: خبر واحد در عقیده اعتبار ندارد.[۲]

[۱] – این حدیث را ابن عباس روایت کرده است. نگا احمد ۲۳۳/۱ بخاری ۴۳۰/۱ مسلم ۵۶/۱ ابوداود ۱۵۸۴ ترمذی ۶۲۵ و نسائی ۲۹۵۵/۵ ابن ماجه ۱۷۸۳ از طریق یحیی بن عبدالله بن صیفی از ابو معبد از ابن عباس…
[۲] – این دلیل بسیار قوی است، لذا کسی از مخالفان استناد به خبر واحد، از مبتدعان را سراغ نداریم که استناد به این حدیث را پاسخ دهد، بر صحت این حدیث اجماع است و همان طور که شیخ آلبانی می‌‌‌‌‌‌گوید: تنها در صحیحین بر صحت آن توافق نشده بلکه تمام کتاب‌های سته (ششگانه) به اتفاق این حدیث را روایت کرده‌‌‌اند و صاحب نظران این را صحیح می‌‌دانند به این ترتیب همه این را حدیث را پذیرفته‌‌‌اند و همان طور که مشاهده می‌‌‌‌‌‌کنید این حدیث فقط از طریق ابن عباس روایت است و از ابن عباس فقط ابومعبد، روایت کرده‌‌‌ است اما اشاره ترمذی به حدیث صنابحی در این باره برای محقق شدن شرط تواتر کافی نیست.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …