دوست نداشتن دختران، اندیشۀ غیراسلامی است
آیا این چنین افرادی هیچ در کلام مبارک خالق متعال اندیشیدهاند که میفرماید تدبیر و امر من قطعی و برگشتناپذیر است. ارادۀ من نافذ و خواست من مطلق است. تولد فرزند دختر یا پسر از این قانون لایزال مستثنی نیست.
﴿لِّلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ یَهَبُ لِمَن یَشَآءُ إِنَٰثٗا وَیَهَبُ لِمَن یَشَآءُ ٱلذُّکُورَ ۴٩ أَوۡ یُزَوِّجُهُمۡ ذُکۡرَانٗا وَإِنَٰثٗاۖ وَیَجۡعَلُ مَن یَشَآءُ عَقِیمًاۚ إِنَّهُۥ عَلِیمٞ قَدِیرٞ ۵٠﴾ [الشوری: ۵۰].
«ملک آسمانها و زمین متعلق به خدا است و هر آنچه اراده کند میآفریند به کسی که بخواهد دختر میدهد و به کسی که بخواهد پسر میبخشد و به بعضی پسر و دختر را با هم میدهد و هر کس را که بخواهد عقیم میکند، به تحقیق او دانا و تواناست».
از جمله اتفاقات جالب در این باب داستان یکی از امرای عرب به نام «ابوحمزه» است که بازنی ازدواج کرد به امید آنکه برایش پسری بیاورد، امّا زن دختر زائید، «ابوحمزه» منزلش را ترک کرد و زن و دختر را تنها گذاشت، بعد از یکسال روزی از کنار خیمۀ آنان گذر میکرد که صدای زن را شنید که با دخترک بازی میکرد و برایش شعری میخواند که در آن میگفت:
«ابوحمزه را چه شده است که دیگر به نزد ما نمیآید و در منزل همسایه خانه کرده است، او خشمگین است که من پسر برایش نیاوردم، به خدا سوگند که این بدست من نیست، ما هر آنچه را که خدا میدهد دریافت میکنیم».
ابوحمزه با شنیدن این عبارات شیرین و مملو از اعتقاد منقلب گردید، او در واقع از همسرش درس ایمان و ثبات عقیده گرفت و از او آموخت که به آنچه خدا داده است راضی باشد. بیدرنگ وارد منزل شد، بر سرزن و دخترش بوسه زد و تقدیر خالق خویش را گردن نهاد.
به همین منظور رسول خدا ﷺ مخصوصاً درباره دختران بیشتر تذکر میدادند و توجه خاصی به آنان مینمودند تا بدین ترتیب باقی ماندۀ ریشههای جاهلی را که در بعضی از انسانهای ضعیف النفس به جای مانده بود از بیخ و بن برکنند.
والدین و مربیان را به رفتار نیکو و توجه به آنان و تلاش در اداء حق آنان و به جای آوردن وظایف در مقابل ایشان امر میکردند، تا تربیت دختران برمبنای اسلام بوده و به صورتی باشد که خداوند به آن راضی است و اسلام به آن امر میکند که به این صورت شایستگی جلب رضایت الهی و ورود به بهشت را خواهند داشت.