جایگاه صحابه در میان امت (۱)

کتاب­ها و صفحات تاریخ بر فهم و شناخت کامل صحابه از تمامی اصول دین خبر می­دهد و این به سبب توجه و اطاعت آنها از آیاتی است که به غور و تدبر تشویق می­کند، مانند این کلام الله متعال که می­فرماید: «کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ»: «کتاب پر خیر و برکتی است و آن­را برای تو فرو فرستاده­ایم تا درباره آیه­هایش بیندیشند.» (ص: ۲۹)

و بالعکس وصف کافران و منافقان این­گونه است که از تدبر در آیات الله اعراض می­کنند؛ به طور مثال الله متعال می­فرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»: « آیا در قرآن تدبّر نمی‌کنند یا بر دل‌های­شان  قفل‌هاست؟!» (محمد: ۲۴)

الله متعال می­فرماید: «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً»: «آیا در قرآن نمی‌اندیشند؟ که اگر از سوی غیر الله بود، قطعاً اختلاف بسیار در آن می‌یافتند.» (نساء: ۸۲)

این آیات بر این دلالت دارد که ممکن است فهم و شناخت معانی قرآن نزد کفار و منافقان همان­گونه باشد که نزد مومنان است و بر این نیز دلالت دارد که معانی آن نزد آنها واضح و روشن است. همچنین الله متعال بیان نموده که قرآن را با زبان عربی نازل کرده است تا در آن غور و اندیشه کنند: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»: «همانا ما آن را قرآن عربی نازل کردیم، شاید شما دریابید.» (یوسف: ۲)

و تا زمانی که به معانی آن علم نداشته باشیم، عقل کارایی ندارد. و الله متعال کسی را که در قرآن اندیشه و تفقه نمی­کند، نکوهش کرده است: «فَمَا لِهَؤُلاء الْقَوْمِ لاَ یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً»: «پس چرا این قوم حاضر نیستند سخنی را درک کنند؟!» (نساء: ۷۸)

و اگر مومنان نیز در آن تفقه و اندیشه نمی­کردند، با کفار و منافقین در صفی واحد قرار می­گرفتند. کفاری که الله متعال اینگونه درباره آنها مثال می­زند: «وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لاَ یَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ»: «مثل (دعوت‌کننده‌ی) کسانی‌که کافر شدند، همچون مثل کسی است که چیزی را که جز صدا و ندایی نمی‌شنود، بانگ می‌زند، (این کافران) کر، گنگ و نابینا هستند و از این­رو نمی‌اندیشند.» (بقره: ۱۷۱)

پس چگونه ممکن است و می­توان سابقین اولین، مهاجرین و انصار را به منزله و در جایگاه کافرانی دانست که الله متعال در موارد متعددی نکوهش نموده است؟! آنها را نکوهش کرده است چون از تدبر در قرآن اعراض نموده و پیرو هوای نفس شده­اند. الله متعال در وصف آنها می­فرماید: «وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ»: «(ای پیامبر) گروهی از آن‌ها(= منافقان) به تو گوش فرا می‌دهند، تا وقتی که از نزدت بیرون رفتند، به کسانی‌که به آنان علم عطا کرده شده، (از روی استهزاء) می‌گویند: «الآن (محمد--) چه گفت؟!» آن‌ها کسانی هستند که الله بر دل‌های­شان مهر نهاده و از هواهای (نفسانی) خود پیروی کرده‌اند.» (محمد: ۱۶)

شیخ الاسلام ابن تیمیه علاوه بر این دلایل تفاسیری را از اصحاب ابن مسعود و ابن عباس ثابت شده است که از آنها نقل کرده­اند و مقدار آنها را جز الله متعال نمی­داند، ذکر می­کند. ابن مسعود می­گوید: «اگر بدانم کسی نسبت به کتاب الله از من آگاه­تر است نزد او می­روم.»

پس از صحابه تابعین آمده و تفسیر را از صحابه آموختند. مجاهد می­گوید: «قرآن را از ابتدا تا انتها به ابن عباس عرضه کردم و در هر آیه می­ایستادم و از او سوال می­کردم.» به همین سبب سفیان ثوری می­گوید: «هرگاه تفسیری از مجاهد به تو رسید، تو را کافی است.»[۱]

اصل این است که رسول الله رسالت را چنانکه به او امر شده بود، ابلاغ نمود و در راستای اجرای رهنمود الهی چیزی از آن­را کتمان نکرد، آنجا که خداوند متعال می­فرماید: «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»: «و (ما این) قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی، آنچه را که به سوی آن‌ها نازل شده است.» (نحل: ۴۴)

و اینکه می­فرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»: «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است،  (به مردم) برسان و اگر (این کار) نکنی، رسالت او را نرسانده‌ا و الله تو را از (شر) مردم حفظ می‌کند.» (مائده: ۶۷)

و الله متعال خبر داده که رسول او دین را کامل کرد. و رسول الله می­فرماید: «ما ترکت من شیء یقربکم الی الجنه الا و قد حدثکم به، و ما من شیء یبعدکم عن النار الا وقد حدثکم به»: «چیزی که سبب نزدیکی شما به بهشت شود رها نکردم مگر اینکه شما را از آن آگاه نمودم و چیزی که سبب دوری شما از آتش شود باقی نگذاشتم مگر اینکه شما را از آن آگاه نمودم.»

[۱] – ابن تیمیه، الفتادی الکبری، ج ۵، ص ۱۵۷و۱۵۹ چاپ ریاض.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …