تهدیداتی که درباره‏ ی نسبت دادن باران به محل‌های استقرار ماه آمده است (۲)

ابوسعادات می‌گوید: «منازل ماه بیست و هشت تا هستند. ماه هر شب در یکی از این منازل قرار می‌گیرد. خدای متعال در این زمینه می‌فرماید: ﴿وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ﴾ [یس:۳۹]. «برای ماه نیز منزلگاههایی تعیین کرده‌ایم». ماه در طرف غرب هر سیزده شب همراه طلوع فجر در منزلی ناپدید می‌شود و همان وقت در طرف شرق در مقابل آن ستاره‌ای سر برمی‌آورد و این منزلگاه‌ها با کامل شدن یک سال به پایان می‌رسند.

عرب‌ها گمان می‌کردند که با پایین رفتن منزلگاه و طلوع  رقیب آن[۱] باران می‌بارد و بارش باران را به آن رقیب نسبت می‌دادند و می‌گفتند: به وسیله‌ی فلان منزلگاه و فلان منزلگاه برای ما باران بارید.

محل استقرار ماه بدین خاطر «نوء» نامیده شده که هر وقت ستاره‌ای هنگام غروب از منزلی ناپدید می‌شد، ستاره‌ی دیگری از مشرق طلوع می کند. ینوء نوءاً یعنی بلند شد و طلوع کرد».[۲]

مؤلف می‌گوید: (و قول الله تعالی: ﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَکُمۡ أَنَّکُمۡ تُکَذِّبُونَ٨٢﴾ [الواقعه: ۸۲]. «و آیا بهره‌ی خود را از قرآن تنها تکذیب بدان می‌کنید؟!».

 امام احمد، ترمذی[۳]، ابن جریر، ابن ابی حاتم و ضیاء در کتاب «المختاره» از علی روایت کرده‌اند که می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: « ﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَکُمۡ﴾ یقول: شکرکم، ﴿أَنَّکُمۡ تُکَذِّبُونَ﴾ یقولون: مُطرنا بنوء کذا وکذا، بنجم کذا وکذا»[۴]: « ﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَکُمۡ﴾ «رزقکم» به معنای شکر‌گزاری شما می‌باشد. ﴿أَنَّکُمۡ تُکَذِّبُونَ﴾ مردم در زمان جاهلیت می‌گفتند: به وسیله‌ی فلان ستاره و فلان ستاره برای ما باران بارید». بهتر است که آیه‌ی مذکور به وسیله‌ی این حدیث تفسیر شود.

این حدیث از علی، ابن عباس، قتاده، ضحاک، عطاء خراسانی و دیگران روایت شده است.[۵] و این قول رأی جمهور مفسران است و بدین صورت علت استدلال مؤلف به آیه‌ی مذکور روشن می‌گردد.

پس بر این اساس معنای آیه‌ی مذکور چنین است: ﴿وَتَجۡعَلُونَ﴾ یعنی: شکرگزاری‌تان برای خدا به خاطر باران، نعمت و رحمتی که بر شما نازل کرده، این است که: ﴿أَنَّکُمۡ تُکَذِّبُونَ﴾ یعنی این باران و رحمت را به غیر خدا نسبت می‌دهید.

ابن قیم می‌گوید: «معنای آیه چنین است: در برابر این روزی و باران – که حیات شما به آن بستگی دارد – قرآن را تکذیب می‌کنید. حسن در تفسیر آیه‌ی مذکور گوید: بهره‌تان از قرآن این است که: ﴿تُکَذِّبُونَ﴾ آن را تکذیب می‌کنید. وی افزود: کسی که بهره‌اش از کتاب خدا جز تکذیب آن نیست، زیان‌مند و تیره‌بخت شد»[۶]. می‌گویم: آیه‌ی مذکور هر دو معنی را شامل می‌شود.

مؤلف می‌گوید: (عن أبی مالک الأشعری رضی الله عنه أن رسول الله  صلی الله علیه و سلم قال: «أربع فی أمتی من أمر الجاهلیه لا یترکونهن: الفخر بالأحساب[۷] والطعن فی الأنساب و الأستسقاء بالنجوم[۸] و النیاحه»[۹].

وقال: «النائحه إذا لم تتب قبل موتها؛ تقام یوم القیامه وعلیها سربال من قطران، ودِرعٌ من جرب» (رواه مسلم).[۱۰]

 

(برگرفته از کتاب محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– ابن منظور در کتاب «لسان العرب» ۱/۴۲۶ می‌گوید: «رقیب ستاره‌ای است که در مشرق واقع شده و چشم به انتظار ستاره‌ای است که هنگام مغرب ناپدید می‌شود. هر یک از منازل ماه، رقیب طرف مقابلش است که هر وقت یکی از آنها سربرآورد، دیگری ناپدید می‌شود. مانند ستاره‌ی ثریا که رقیبش ستاره‌ی اکلیل است. هر وقت ثریا موقع شب طلوع کند، اکلیل ناپدید و هرگاه اکلیل موقع شب طلوع کند، ثریا ناپدید می‌شود. رقیب ستاره‌ای است که با طلوع آن ستاره ناپدید می‌شود؛ مانند ثریا که رقیبش اکلیل است. فراء در این زمینه سروده‌ای دارد:

أحَقاً، عبادالله، أن لستُ لاقیاً   بثینهَ، أو یَلقَی الثُریا رَقِیبُها؟

«ای بندگان خدا! آیا درست است که ستاره بثینه را نبینم یا اینکه ستاره‌ی ثریا، با ستاره‌ی رقیبش برخورد کند؟».

 رقیب ستاره‌ای از ستارگان باران است که به دنبال ستاره‌ای دیگر می‌آید».

[۲]– النهایه ۵/۱۲۲٫

[۳]– ترمذی این حدیث را حسن دانسته است.

[۴]– امام احمد در «المسند» ۱/۸۹ و ۱۰۸، ترمذی در سنن خود ش۳۲۹۵، بزار در مسندش به ش۵۹۳، طبری در تفسیرش ۲۷/۲۰۸ و ۲۰۷، ابن ابی حاتم در تفسیرش به ش ۱۸۸۰۶، طحاوی در شرح «مشکل الآثار»  به شماره‌ی ۵۲۱۶، خرائطی در «مساوئ الأخلاق»، ش۷۸۴، ضیاء مقدسی در «المختاره» ۲/۱۹۱ و دیگران از طریق عبدالأعلی بن عامر ثعلبی از ابوعبدالرحمن سلمی از علی  رضی الله عنه آن را روایت کرده‌اند. عبدالأعلی بن عامر که در سند این حدیث است در او ضعفی وجود دارد و حدیث شناسان درباره‌اش اختلاف نظر دارند. اسرائیل و ابان بن تغلب حدیث مذکور را به طور مرفوع از او روایت کرده‌اند و سفیان ثوری آن را به طور موقوف از علی  رضی الله عنه روایت نموده است. دارقطنی در «العلل»۴/۱۶۳ می‌گوید: «مثل اینکه اختلاف حدیث شناسان درباره‌ی حدیث مذکور از جانب عبدالأعلی می‌باشد». ترمذی درباره‌ی حدیث مذکور می‌گوید: «این حدیث حسن و غریب است». این حدیث به طور موقوف بر علی ابن عباس به صحت رسیده است. ابن جریر در تفسیرش ۲۷/۲۰۸ و ۲۰۷ و طحاوی در «شرح مشکل الآثار» ۱۳/۲۱۲-۲۱۳ از ابن عباس  رضی الله عنه روایت کرده‌اند که او آیه‌ی ﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَکُمۡ أَنَّکُمۡ تُکَذِّبُونَ٨٢﴾ [الواقعه: ۸۲]. را به صورت: ﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَکُمۡ أَنَّکُمۡ تُکَذِّبُونَ٨٢﴾ قرائت می‌کرد و گفت: این آیه درباره‌ی محل‌های استقرار ماه نازل شد. در زمان جاهلیت موقعی که شب باران می‌بارید، مردم صبح آن می‌گفتند: به وسیله‌ی فلان ستاره و فلان ستاره برای ما باران بارید که این گفته‌شان کفر بود. پس خداوند این آیه را نازل فرمود:  (وتجعلون شکرکم علی ما أنزلت علیکم من الرزق والغیث أنکم تکذبون): «شکرگزاری‌تان در مقابل روزی و بارانی که بر شما نازل کردم این است که شما مرا تکذیب می‌کنید» و می‌گویید: «به وسیله‌ی فلان ستاره برای ما باران بارید». لفظ حدیث از آنِ طحاوی است و سندش صحیح است. و نگا: صحیح مسلم ش: ۷۳٫

[۵]– نگا: تفسیر طبری ۲۷/۲۰۸ و الدرّالمنثور ۸/۳۰-۳۲٫

[۶]– التبیان فی أقسام القرآن (ص/۱۴۸).

[۷]– صحیح مسلم ۲/۶۴۴ و مسند احمد ۵/۳۴۲ و ۳۴۴ آمده است.

[۸]– در نسخه‌ی «أ» بالأنواء آمده است.

[۹]– در نسخه‌های «ب،ص» و النیاحه علی المیت و در نسخه‌ی «ع» و «النیاحه علی» آمده و آنچه اینجا آورده شده براساس نسخه‌های «ط» «أ» و صحیح مسلم می‌باشد.

[۱۰]– صحیح مسلم ۲/۶۴۴، شماره‌ی ۹۳۴٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …