ایمان قول، عمل و شناخت است
ایمان با طاعت، افزایش و با گناه و معاصی کاهش می یابد
از نشانه های مذهب اهل حدیث این است که ایمان را قول، عمل و شناخت می دانند؛ که با طاعت فزونی وبا انجام گناه کاهش می یابد.
محمد بن علی بن حسن بن شقیق گفت: از ابا عبدالله، احمد بن حنبل، خدا او را رحمت کند، در باره چگونگی زیاد و کم شدن ایمان سؤال کردم؟(او در جواب) گفت: حسن بن موسی اشیب از حماد بن سلمه، او از ابو جعفر خطمی، او از پدرش، پدرش هم از جدش، او نیز از عمیر بن خبیب نقل کرد که گفت: ایمان زیاد می شود و نقصان می یابد. در جواب گفت: چگونه زیاد و کم می شود؟ گفت: هنگامی که یاد الله می کنیم و حمد و تسبیحات او را می گوییم آن (ایمان) زیاد می شود و هرگاه غفلت و کوتاهی نمودیم و فراموش کردیم در آن هنگام آن(ایمان) نقصان می پذیرد.
مذهب اهل حدیث و اهل سنت و جماعت در باره ایمان این است که: ایمان قول ، عمل و شناخت است که با عبادت کردن افزایش و با انجام گناه کاهش می یابد؛ این عقیده اهل سنت و جماعت و عقیده صحابه، تابعین، ائمه و علماء می باشد که ایمان اقرار به زبان و گفتن شهادتین: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله، یاد الله کردن، قرآن خواندن، امر به معروف و نهی از منکر کردن، دعوت کردن به سوی الله، تمام اینها از جمله ایمان است و تأیید قلب، پس قلب تصدیق می کند و مؤمن به آن اقرار دارد و عمل و کردار قلب است.
از جمله اعمال قلب که داخل در ایمان است عبارتند از: نیت، اخلاص، میل و آرزو، ترس، محبت، هراس می باشد. و اعمال جوارح مانند نماز، روزه، زکات و حج، همه اینها داخل در نام ایمان هستند.
ایمان چهار مورد است: اول: قول زبان که شامل اقرار و گفتن (آن با زبان) می باشد. دوم: قول قلب که شامل تصدیق و اقرار قلب می باشد. سوم: عمل قلب که شامل نیت و اخلاص است. چهارم: عمل اعضا و جوارح می باشد. برای همین مؤلف ، خدا او را رحمت کند، گفته است: “مذهب اهل حدیث ایمان قول، عمل و معرفت است.”
قول شامل قول قلب و قول زبان می باشد،عمل شامل عمل قلب و عمل زبان می باشد و معرفت یعنی تصدیق قلب که با انجام عبادت زیادمی شود و با گناه کردن نقصان می پذیرد. هرگاه انسان اعمال خوب انجام دهد ایمانش افزایش و هرگاه دچار گناه شود ایمانش کاهش می یابد و سخن بسیاری از مسلمین این است که ایمان قول و عمل می باشد. بعضی از آنها می گویند: ایمان قول زبان، تصدیق قلب و عمل جوارح می باشد که با طاعت زیاد و با انجام گناه کم می شود.
از علماء کسانی هستند که می گویند: ایمان قول، عمل و نیت است. پس ایمان قول و عمل است و قول دو تا است: قول زبان و قول قلب. و عمل نیز دو تا می باشد: عمل قلب و عمل جوارح. و این سخن بر خلاف مرجئه سخن تمام اهل سنت می باشد.
آنها(مرجئه) می گویند:ایمان تنها تصدیق قلب است. و مرجئه چهار دسته می باشند:
دسته اول: مرجئه جهمیه، مرجئه خالص، می گویند: ایمان تنها شناخت قلب است و کفر عدم شناخت خدا با قلب می باشد. هر کس پروردگارش را با قلبش شناخت، او ایماندار است در غیر این صورت او کافر است. این قول جهم بن صفوان است ، با تعریفی که از ایمان نمود آن را تباه کرد.
با این تعریف جهم، ابلیس نیز ایماندار است زیرا او خدا را با قلبش می شناسد. یهود نیز ایماندار هستند زیرا آنها نیز خدا را با قلهایشان می شناسند. ابوطالب عمو رسول الله صلی الله علیه وسلم در حالیکه بر دین شرک فوت نمود نیز ایماندار است زیرا او خدا را با قلبش شناخته بود.
ولقـد علمـت بأن دین محمد من خیر أدیان البریه دینا
به تحقیق دانستم که دین محمد از تمام ادیان دنیا بهتر است.
دسته دوم: کرامیه هستند که می گویند: ایمان تنها اقرار کردن به زبان می باشد. نزد کرامیه کسی که شهادتین را بگوید و با زبان به آن اقرار نماید او مؤمن است و اگر قلباً دروغ گفته باشد او در آتش انداخته می شود. کسی که با زبان اقرار کند او دارای ایمان کامل است و اگر دروغ گفته باشد در آتش انداخته می شود. با این سخنشان مؤمنی که دارای ایمان کامل است در آتش انداخته می شود و این گفته سخنشان را باطل می کند.
دسته سوم: مرجئه ماتریدیه و اشعریه هستند که معتقند ایمان تنها تصدیق قلب است که از امام ابو حنیفه روایت شده است.
دسته چهارم: ایشان فقهاء مرجئه ابوحنیفه و یارانش می باشند و می گویند: ایمان اقرار به زبان و تصدیق به قلب است اما اعمال داخل در کلمه ایمان نیست. اگرچه واجب باشند، مانند: نماز، روزه، زکات و حج، اما اسم ایمان بر آنها اطلاق نمی گردد. می گویند این(اعمال) نیکی و تقوی است و اسم ایمان بر آنها اطلاق نمی شود هرچند مفید باشند.
فرق بین این گروه و جهمیه در این است که جهمیه معتقد است اعمال هیچ نفعی نمی رسانند اما این گروه معتقد است اعمال (به انسان) نفع می رسانند.
اما اهل سنت و جماعت که شامل مذهب مالک، شافعی و احمد، صحابه، تابعین و ائمه می باشد معتقدند ایمان قول زبان، تصدیق قلب، عمل قلب و عمل جوارح می باشد.
فقهاء مرجئه، ابوحنیفه و یارانش می گویند: ایمان اقرار به زبان و تصدیق قلب است اما اعمال جوارح با آنکه در آن پاداش هست اما داخل در کلمه ایمان نیستند. کسی که مرتکب گناه کبیره می شود برای او تهدید و عذاب آماده است و مجازات می بیند و کسی که عبادت خدا را انجام دهد ستایش می شود و پاداش می گیرد ولی اسم ایمان بر آن اطلاق نمی گردد.
اما جهمیه می گویند: آن(اعمال) به(انسان) نفع نمی رسانند، اگر انسان تمام گناهان کبیره و منکرات را انجام دهد کافر نمی شود مگر اینکه به وسیله قلبش نسبت به پروردگار جاهل باشد و او را نشناسد و این از باطل ترین سخنان است. پس به این ترتیب مرجئه چهار گروه هستند: جهمیه، کرامیه،ماتریدیه و اشعریه، و فقهاء مرجئه.
تمام اهل سنت بر این اعتقاد هستند که اعمال داخل در ایمان می باشد. مؤلف از امام احمد نقل می کند که ایمان زیاد و کم می شود. هرگاه انسان عبادت الله را انجام دهد ایمانش زیاد و هرگاه دچار عصیان شود ایمانش کم می شود اما مرجئه می گوید: ایمان کم و زیاد نمی پذیرد، آن (ایمان) در قلب واحد است(و قابل تغییر نمی باشد)، ایمان اهل زمین و اهل آسمان یکی است و آن تصدیق است پس کسی که با قلبش آن را تصدیق نمود او مؤمن است و ایمان کم و زیاد نمی پذیرد و این از باطل ترین سخنان است.
بلکه ایمان کم و زیاد می شود؛ هنگامی که انسان مشغول عبادت است، ایمانش زیاد می شود و هنگامی که گناه مرتکب می شود ایمانش کاهش می یابد.
و برای این است که مؤلف(خدا او را رحمت کند) از امام احمد او نیز از عمیر بن حبیب نقل می کند که گفت: ایمان کم و زیاد می شود. به او گفته شد: چگونه زیاد و کم می شود؟ گفت: هرگاه یاد الله می کنیم و او را حمد و تسبیح می گوییم ایمان فزونی می یابد، زیاد می گردد، و هرگاه دچار غفلت ، سستی و فراموشی شدیم، آن کاهش می یابد. و این سخن تعدادی از سلف است ( هنگامی که به هم می رسیدند) می گفتند: ساعتی چند با ما بنشین تا ایماندار شویم، پس می نشستند و یاد الله می کردند. ایماندار شویم یعنی اینکه ایمانمان زیاد شود پس می نشستند و یاد الله می کردند.