تعریف اجتهاد و مشروعیت آن

اجتهاد در اصطلاح بکارگیری نهایت سعی و تلاش در رابطه با شناخت احکام و استخراج و استنباط آن‌ها از ادّله‌های شرعی است آنگونه که مجتهد خود احساس کند دیگر توانایی اضافه کردن مطلبی را بر استنباط و شناخت خود ندارد. و مامعتقدیم که اجتهاد یکی از مصادر مهم شریعت اسلام برای اصلاح و تقویت و زنده نگه داشتن شرایع و قوانین اسلامی در هرزمان و مکانی است. همانطور که حوادث و اتفاقات موجود در زندگی زیاد، نامحدود، غیر محصور هستند برعکس نصوص شرعی یعنی قواعد و قوانین موجود در شریعت اسلامی محصور و محدود هستند، از دلایل و حکمتهای خداوند تبارک و تعالی آن است که اجتهاد را در اموری که نصّ صریحی درباره آن‌ها وجود ندارد، برای بندگان خود تشریع و تجویز کرده است، و اجتهاد در امور بنابر قیاس بر اموری است که نصّ صریح و آشکار در مورد آن‌ها آمده و در علت هر دو با هم اشتراک دارند، قرآن کریم نیز بر طبق فرموده خداوند تبارک و تعالی به مشروعیت اجتهاد اشاره کرده است به اینکه:

﴿وَلَوۡ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنۡهُمۡ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِینَ یَسۡتَنۢبِطُونَهُۥ مِنۡهُمۡ﴾ [النساء: ۸۳]. «اگر آن خبر را به پیامبر و اولیای امورشان [که به سبب بینش و بصیرتْ دارای قدرت تشخیص و اهل تحقیق‌اند] ارجاع می‌دادند، درستی و نادرستی اش را در می‌یافتند»

﴿فَٱعۡتَبِرُواْ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ ٢﴾ [الحشر: ۲]. [ای خردمندان درس عبرت بگیرید…].

﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ ٢۴﴾ [محمد: ۲۴]. «آیا درباره قرآن نمی‌اندیشند (و مطالب و نکات آن را بررسی و وارسی نمی‌کنند؟) یا اینکه بر دل‌های قفل‌های ویژه‌ای زده‌اند؟».

﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾ [النساء: ۵۹]. «و اگر در چیزی اختلاف داشتید (و در امری از امور کشمکش پیدا کردید) آن را به خدا (باعرضه برقرآن) و پیغمبرص او (با رجوع به سنت نبوی) برگردانید».

(تا در پرتو قرآن و سنت حکم آن را بدانید. چرا که خدا قرآن را نازل و پیغمبر آن رابیان و روشن داشته است باید چنین عمل کنید)

تمامی آیات مذکور ما را به تدبر و استنباط و اعتبار امر می‌کنند، وروشن است که این آیات عوام مردم جاهل به آیات و احادیث را مورد خطاب قرار نداده است زیرا آنان تخصص و توانایی این کارها را ندارند و در حقیقت خطاب در این آیات علماء هستند زیرا فعل و کار صحابه ش در این مورد نیز مؤید این گفته‌ها است، چون آنان در امور جدید اجتهاد می‌کردند، و هر کدام در ارتباط با امور جدید بنابراجتهاد شخصی خود عمل می‌کرد.[۱]

۱- اصول الفقه للخضری ، ص ۳۵۷٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …