برگرفته از مطالب اساتید گروه گفتمان و هم اندیشی
کتاب «سیمای غزالی از منظر مخالفان و موافقان» تالیف: دکتر یوسف قرضاوی که توسط فرزاد حاجیمیرزایی ترجمه شده است، عقاید و افکار صوفیانه امام محمد غزالی را نشان می دهد.
در کتاب احیاء العلوم غزالی مطالبی ذکر شده است که جای تامل دارد،
به عنوال نمونه: غزالی از ابویزید بسطامی این چنین روایت می کند: (عالم آن کسی نیست که کتابی را حفظ کند زیرا اگر کسی کتابی را حفظ کند و آن را فراموش کند جاهل می شود… بلکه عالم کسی است که علم خود را هر زمانی که بخواهد بدون حفظ و خواندن کتابی از پروردگارش دریافت می کند.) (الإحیاء،ج۳/ ص۲۴)
و یا در جای دیگر غزالی از سلیمان دارانی نقل می کند: ( اگر شخصی به فراگیری حدیث و علوم بپردازد و یا ازدواج کند یا به مسافرت برود قطعنا او به سوی دنیا رفته است.) (احیاء، ج۱، ص۱۱)
و یا از جنید نقل شده است که این چنین می گفت: ( دوست دارم که مرید قلبش را به سه چیز مشغول نکند و الا حالش تغییر می کند: ۱) کار کردن ۲) فراگیری حدیث ۳) ازدواج. ( احیاء، ج۴، ص۲۹۳)
و یا در زندگی نامه ی محمد فرغل آورده اند که وی این چنین گفت: ( من زیر عرش با الله راه می رفتم و الله برای من این چنین می گفت و من برای الله این چنین می گفتم.) (جامع الکرامات، ج۱/ ص۱۶۳).
غزالی می گوید: (کسی که امور غیبی را فقط از قرآن و سنت بگیرد خیلی از مسایل برای او روشن نخواهد شد.) (الإحیاء، ج۱/ ص۱۰۴)
و در جای دیگر غزالی از ابوتراب نخشبی این چنین روایت می کند: ( روزی ابوتراب به مریدش گفت: اگر ابویزید بسطامی را ببینی چه می کنی؟ مرید گفت: وای بر تو! با ابویزید می خواهم چه کار کنم در حالی که من الله را دیدم و مرا از ابویزید بی نیاز کرده است. ابوتراب گفت: وای برتو! اگر یک بار ابویزید را ببینی این برای تو بهتر است که ۷۰ بار الله را ببینی!!!) (الإحیاء، ج۴/ ص۳۵۶)
و نیز در کتاب های اشرفعلی تهانوی هم عقیده ی وحدت وجود و دفاع از آن بسیار است که بیشتر باید مورد بررسی قرار گیرد.
ازعقاید اهل تصوف، اعتقاد به زنده بودن خضر و الیاس است،
که ابن قیم بر این باور است که اعتقاد به آن، تفکری است برگرفته از یهودیت؛ زیرا یهودیان معتقدند الیاس فنحاس بن عازار بن هارون زنده است و صوفیان نیز آن راه را پیش گرفته و مدعی هستند که الیاس در بیابان میگردد (الفصل: ۵/۳۷).
همچنین صوفیان معتقد به زنده بودن خضر هستند و حکایت هایی در مورد ملاقات با او دارند. بنگرید به: ابن عربى، الفتوحات المکیه: ۱/۲۴۱؛ ابنعطاءالله السکندرى، لطائف المنن: ص۵۲ و ۵۳؛ طبقات الشعرانى: ۱/۹۷ و ۲/۵؛ الفصل: ۵/۳۷ و ۳۸؛ ابنحجر، تهذیب التهذیب: ۷/۴۷۷٫
ابنقیم ادعاهای صوفیه در مورد ملاقات با خضر را پشت پا زدن به اعتقاد خاتمیت میداند. (الفصل: ۵/۳۸).
ادعای زنده بودن خضر تا به امروز، مخالف دلایلی است که اهل تحقیق ارائه دادهاند. برای آگاهی بیشتر دربارۀ این موضوع بنگرید به: منهاج السنه: ۱/۲۸؛ ابنقیم، المنار المنیف: ص۶۷ تا ۷۶؛ ابنکثیر، البدایه والنهایه: ۱/۳۲۵ تا ۳۳۷؛ ابنحجر، فتح البارى: ۶/۳۰۹ تا ۳۱۲؛ الإصابه: ۲/۲۸۶ تا ۳۳۵٫
ابنحجر رساله ای درباره ی خضر دارد و در خاتمه گفته است: «آنچه نفس انسان آن را میپذیرد و دلایلی قوی برای اثباتش وجود دارد، بر خلاف چیزی است که عوام میپندارند، یعنی استمرار حیات خضر. (الزهر النضر فى نبأ الخضر: ۲/۲۳۴).