تصفیه تفسیر

تفسیر علم بزرگی است که شایسته است تنها کسانی در آن گام نهند که نسبت به کتاب و سنت شناخت کافی و لازم داشته باشند و حقیقت زبان عربی را بدانند و علاوه بر این ناسخ و منسوخ و احکام و آداب قرآن را بشناسند.[۱] چنانکه شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: «و اکثر کتاب هایی که بسیاری از مردم آنها را تفسیر قرآن تلقی می کنند، دربردارنده روایات دروغینی از سلف در باب تفسیر می باشند که به دروغ به سلف صالح نسبت داده شده اند. و بلکه اقوالی را به الله و رسولش نسبت داده اند که برخاسته از رای و نظر (نویسنده) است بلکه به مجرد شبهه ای بر مبنای قیاس یا شبهه ای ادبی، چنین اقوالی را به الله و رسولش نسبت داده اند. روشن است که در کتاب های تفسیر اقوال کذب و دروغ زیادی از ابن عباس نقل شده است … بنابراین باید به تصحیح نقل پرداخت تا اینکه حجت اقامه گردد».[۲]

به عنوان مثال می توان به اقوالی که در تفسیر این آیه در برخی از تفاسیر ذکر شده اشاره کرد؛ آنجا که خداوند متعال می فرماید: «وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ» (توبه: ۷۵) «بعضی از آن‌ها با الله (عهد و) پیمان بستند که: اگر (الله) از فضل خود (نصیبی) به ما دهد، قطعاً صدقه (و زکات) خواهیم داد و از نیکوکاران خواهیم بود».

برخی از مفسران ذیل این آیه حدیث صحابی بزرگوار رسول خدا، ثعلبه بن حاطب انصاری را ذکر کرده اند که در آن آمده است: ثعلبه بن حاطب انصاری نزد رسول خدا آمده و گفت: ای رسول خدا، از خداوند بخواه که مالی را به من روزی گرداند. پس رسول خدا فرمود: «وای بر تو ای ثعلبه؛ مال اندکی که شکر آن را ادا کنی بهتر از اموال زیادی است که توانایی شکر آن را نداشته باشی؛ آیا راضی نمی شوی که چون پیامبر خدا باشی؟ سوگند به کسی که جانم در دست اوست، اگر بخواهم کوه های طلا و نقره همراه من باشند، چنین خواهد بود. پس ثعلبه گفت: سوگند به کسی که تو را به حق فرستاده است، اگر از خداوند بخواهی که مالی را به من بدهد، حتما حق هر صاحب حقی را به او خواهم داد. پس رسول خدا فرمودند: پروردگارا به ثعلبه مالی را روزی کن. پس گوسفندی را بر گرفت و چنان گوسفندان وی افزایش یافت که مدینه بر وی تنگ آمد. پس از آن خارج شده و در دره ای از دره های مدینه سکونت کرد و فقط نماز ظهر و عصر را در جماعت حاضر می شد. اما گوسفندان وی چنان افزایش یافت که به طور کلی از شرکت در نماز جماعت باز ماند و جز در نماز جمعه شرکت نمی کرد.

و همچنان گوسفندان وی رو به افزایش بود که نماز جمعه را هم ترک کرد. پس رسول خدا از ثعلبه سؤال کرده و فرمود: ثعلبه چه می کند؟ گفتند: چندی است مشغول گوسفندان شده و چون مدینه بر وی تنگ آمد به دره ای از دره ها رفت و… پس رسول خدا دو نفر را برای گرفتن زکات نزد ثعلبه فرستاد و به آنها گفت: نزد ثعلبه و مردی از بنی سلیم رفته و زکات اموال آنها را بگیرید. آنان نزد ثعلبه رفته و زکات اموالش را از او خواستند و پیام رسول خدا را به او گفتند پس ثعلبه گفت: این جزیه است!! زکات خواهر جزیه است. نمی دانم این چیست؟! بروید تا کمی فکر کنم. پس آن دو نزد رسول خدا رفتند. چون رسول خدا آنان را دید قبل از اینکه چیزی بگویند فرمود: وای بر تو ای ثعلبه؛ پس خداوند متعال این آیه را نازل کرد: «وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ * فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُواْ بِهِ وَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعْرِضُونَ * فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلَى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُواْ اللهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُواْ یَکْذِبُونَ»[۳]

پس ثعلبه نزد رسول خدا آمده و از رسول خدا خواست که زکات او را قبول کند. اما رسول خدا فرمود: خداوند مرا از پذیرفتن زکات اموال تو منع کرده است … و رسول خدا در حالی فوت شد که چیزی به عنوان زکات از ثعلبه  نپذیرفت…»[۴]

و در این روایت آمده است که ثعلبه در خلافت ابوبکر برای پرداخت زکات اموالش نزد ابوبکر آمد و او نیز زکات وی را نپذیرفت. و نیز عمر و عثمان در زمان خلافت خود از وی نپذیرفتند.

یکی از مصادیق تصفیه کتاب های تفسیر، پاسخ به مفسرانی است که با حق مخالفت کرده اند چنانکه بسیاری از دعوتگران اهل حدیث چنین کرده اند.[۵]

یکی از کسانی که به این مسأله پرداخته است برادر گرامی شیخ محمد بن عبد الرحمن مغراوی می باشد که در کتاب «المفسرون بین التاویل و الاثبات لایات الصفات» در مورد ۳۰ تفسیر سخن می گوید. و اشاره می کند که بیش از دو سوم این مفسران در بحث آیات صفات با حق مخالفت کرده اند. از جمله: «ثعالبی، رازی، بیضاوی، نسفی، ابو السعود، سید قطب، فرید وجدی، صابونی، مراغی و …

بنابراین چون این تفاسیر با منهج سلف صالح مخالف باشند، در این صورت همچنین واجب است که از سایر اشتباهات نیز تصفیه شوند تا اینکه خواننده از اشتباهات دوری و آنچه را درست است دریافت کند؛ و تردیدی نیست که اشتباه در این زمینه کوچک نیست و نمی توان به آسانی از آن گذشت، چرا که اشتباه در صفات الله است».[۶] و این علاوه بر اشتباهاتی است که در کتاب های تفسیر در باب احکام شریعت و تقریرات متعدد آن وجود دارد.[۷]

 

 

[۱] – التصفیه و التربیه، ص:۲۷،

[۲] – مجموع الفتاوی: ۶/۳۸۹؛ به ویژه اسرائیلیاتی که نقل شده است.

[۳] – (توبه: ۷۵-۷۷) «بعضی از آن‌ها با الله (عهد و) پیمان بستند که: اگر (الله) از فضل خود (نصیبی) به ما دهد، قطعاً صدقه (و زکات) خواهیم داد و از نیکوکاران خواهیم بود. پس چون (الله) از فضل خود به آن‌ها (نصیبی) بخشید، به آن بخل ورزیدند و اعراض‌کنان روی گرداندند (و سر پیچی کردند). پس (این عمل) نفاق را تا روزی ‌که او (= الله) را ملاقات کنند، در دل‌های شان  بر قرار ساخت، به (سبب) آنچه که با الله وعده کرده بودند، خلاف نمودند (و عهدشکنی کردند) و به (سبب) آنکه دروغ می‌گفتند.

[۴] – حافظ در تخریج کشاف: ۴/۷۷/۱۳۳ می گوید: اسناد این روایت ضعیف جدا می باشد. رک: السلسله الضعیفه، آلبانی: ۴/۱۱۱/۱۶۰۷

[۵] – همچون علامه شیخ آلبانی، شیخ عبد العزیز بن باز و… رحمهما الله

[۶] – المفسرون بین التاویل و الاثبات: ۱/۸، مغراوی

[۷] – التصفیه والتربیه، ص:۳۰

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …