از داستان مذکور شیوه و اسلوبی از اسلوب های شیطان در به گمراهی کشاندن انسانها بدست می آید و آن اینکه شیطان گام به گام انسانها را بسوی گمراهی سوق می دهد و خسته نمی شود. هر زمان که انسان را به معصیتی گرفتار کند، به معصیتی بزرگتر او را سوق می دهد تا او را به ارتکاب بزرگترین معصیت وا می دارد و بدین ترتیب او را به هلاکت و نابودی کامل می رساند و این قانون خداوند لایزال است که هرگاه انسانها راه کج را اختیار کنند، شیطانی بر آنها گماشته می شود و دلهای شان را به کج اندیشی و کج فکری سوق می دهد:
« فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ». الصف: ۵
(آنان چون از حق منحرف شدند، خداوند دلهایشان را بیشتر از حق دور داشت).