حضرت علی قبل از مدتی قبل از وقایع جنگ جمل میفرمایند: «خدایU ما را به اسلام گرامی داشت و بدان سربلندمان نمود و از پس خواری و با یکدیگر کینه ورزیدن و از هم دور بودن و بی مقداری با هم برادرمان نمود. چندانکه خدا خواست مردم بر دین اسلام بودند و حق در میان آنها بود و کتاب خدا را پیشوای خویش نمودند تا آنکه این مرد (عثمان) به دست این مردم کشته شد. شیطان آنان را به نافرمانی برانگیخت و امت را به یکدیگر در آویخت بدانید که این امت همچون امتهای گذشته فرقه فرقه خواهد شد…»[۱]. این جملات صریحاً نشان میدهد که:
- سرآغاز تحریف اسلام شهادت عثمان بوده است.
- علت آن نه انتخاب حضرت عثمان توسط شورا بلکه طبق سخنان حضرت در خطبه ۳۰ که پیش از این ذکر شد به خاطر بی تابی شورشیان بوده است.
- در دوران حضرت عمر و حضرت ابوبکر: مردم بر دین اسلام بودند و حق در میان آنها بود و کتاب خدا را پیشوای خویش نمودند. پس آنها پایهگذار تحریف و ظلم و… نبودهاند. باز هم باید خاطر نشان کنم این سخنان، تجزیه و تحلیل من نیست بلکه عین عبارات و سخنان حضرت علی علیه السلام است.
- حضرت علی در زمان خلافتشان در جایی در پاسخ کسی که میگوید چرا این اتفاقات و هرج و مرجها در زمان حضرت عمر و حضرت ابوبکر و حضرت عثمان نمیافتاد میگویند: برای اینکه آنها بر همچون منی حکومت میکردند و من بر همچون تویی! این سخن نشان میدهد که مردم به خصوص مردم مدینه در زمان حضرت عمر و حضرت ابوبکر و حتی عثمان خوب بودهاند ولی امان از شیعیان کوفه که مقر حکومتی حضرت علی علیه السلام کوفه بود و…
یکی از دلایلی که شیعه پافشاری زیادی روی آن دارد، این است که اگر حضرت علی علیه السلام به عنوان اولین خلیفه انتخاب شده بود آن فجایع بعدی پیش نمیآمد و اسلام منحرف نمیشد و… اگر سئوال کنیم که حضرت علی علیه السلام بالاخره خلیفه شد میگویند: دیگر در آن زمان و شرایط دیر شده بود و اوضاع قابل تثبیت نبود ولی:
- اوضاع و شرایط پس از خلیفه شدن ابوبکر بسیار بدتر از قتل عثمان بوده زیرا:
- تعداد اندکی از انصار با او مخالف بودند ضمن اینکه بنیهاشم و در راس آنها حضرت علی در ابتدا مخالف حکومت او بودند.
- انتشار وفات پیامبر اکرم (که پس از او نیز پیامبری نخواهد آمد) موج مخالفت گستردهای را در شبه جزیره بوجود آورد و باعث شد اکثر قبایل تازه مسلمان شده از اسلام برگشته و مرتد شوند.
- خطر دو قدرت ایران و روم مرزهای اسلام را به شدت تهدید میکرد.
- منافقان مدینه و یهودیان گرچه تار و مار شده و نیروی آنها به شدت تضعیف شده بود ولی مانند آتش زیر خاکستر هر لحظه امکان برافروخته شدن آنها میرفت.
- با وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم، افرادی مانند ابوسفیان هنوز در خواب و خیال انهدام اسلام بودند.
آری تمام این شرایط در صورت انتخاب حضرت علی علیه السلام به خلافت برای ایشان نیز با شدت بیشتری پیش میآمد با این تفاوت که ایشان بر خلاف ابوبکر: جوان بوده، از هر قبیله چند نفر از بزرگان آن را کشته، بین قبیله ایشان (بنی هشام) و بنی امیه همیشه بر سر قدرت درگیری و اختلاف بوده. پس آیا میتوان تصور کرد انتخاب بلافصل ایشان میتوانسته بدون دردسر همراه باشد؟ به هر حال اگر ایشان به عنوان اولین خلیفه هم انتخاب میشد و اتفاقات ناگواری میافتاد و اسلام شکست میخورد مسلما محققین شیعه باز هم تمام این عواملی را که برشمردیم در ذکر علل ناکامی حضرت علی علیه السلامعنوان میکرد!.
اگر ۱۴۰۰ سال پیش، وسایلی مانند رسانههای جمعی، رادیو و تلویزیون، روزنامه، مجالس وعظ و منبرهای متناوب و گسترده در هر شهر و روستا، اینترنت، امکان مطالعه کتاب و کتابخانه برای عموم جامعه و… وجود داشت میتوانستیم بگوییم که سران حکومتها با استفاده از این وسایل، اسلام را منحرف و بی محتوی کردند. البته محقق شیعه برای یافتن سرنخ انحراف، چشم به تاریخ دوخته و شرایط فعلی که اینهمه وسایل مختلف را در اختیار دولتها قرار میدهد، فراموش کرده است!.
طبق احادیث بیشمار وارده و آیات موجود در قرآن بهترین چراغ راهنما و بهترین وسیله معیار و محل حق از باطل و… قرآن کریم میباشد. این کتاب در طول قرون متمادی میان مسلمین بدون ذرهای تحریف، وجود داشته. چرا نباید علت تحریف و بدبختی و… جامعه اسلامی را عدم توجه به تعالیم انسان ساز قرآن بدانیم؟
حضرت عمر و حضرت ابوبکر دو نفر بودند و شما آنها را مسئوول تمام انحرافات و بدبختیهای بعدی میدانید اکنون بیش از ۲۸ سال است تمام شئونات کشوری در دست روحانیون شیعه است که از حوزههایی با پشتوانه صدها سال کار آکادمیک بیرون آمدهاند. انصافاً: وضعیت حجاب، رباخواری، تبعیضات شدید طبقاتی، روگردانی مردم از دین و کاهش تعداد نماز خوانها و… اکنون به همریختهتر شده یا در زمان شاه؟[۲].
آیا تفاوت در نحوه وضو گرفتن و یا تغییر یک جمله در اذان و یا ممنوعیت صیغه زنان به اسلام ضربه وارد میکند، یا مسخ و منحرف کردن کلمات مقدس دینی و عملکردهای غلطی که باعث تنفر مردم از دین میشود؟
در مورد خطاهای این دو نفر باید گفت: جای تعجب است که ما حضرت عمر و ابوبکر را معصوم نمیدانیم ولی انتظار داریم در بحرانیترین حوادث و شرایط، مانند یک معصوم رفتار کنند.(هرچند بر محققین بیطرف پوشیده نیست که عملکردشان عالی بوده).
اگر اولین خشت کج را حضرت ابوبکر گذاشت و سست شدن اخلاق و گمراهی جامعه در نسلها و سالهای بعدی به خاطر این خشت کج بود پس چرا انصار و مهاجرین که تربیت شده ۲۳ سال کار مداوم و همنشینی با پیامبر صلی الله علیه وسلم و قرآن و جهاد و فداکاری بودند همان روز وفات رسول خدا[۳] همه با هم مبادرت به بیعت شکنی و زیر پا گذاشتن آیه قرآن (آیه تبلیغ) و فرمان رسول خدا کردند؟[۴] گناه اینهمه سستی و دروغ و تزویر در میان جمع گسترده انصار و مهاجرین بر عهده کیست؟ (حتماً ابوجهل!!!) زیرا به تبع اولی و در حقیقت، خشت کج اولی توسط انصار گذاشته شد که زودتر از حضرت عمر و حضرت ابوبکر در سقیفه جمع شده بودند پس گناه تمام امت تا روز قیامت و مقصر اصلی کشته شدن امام حسین و… به گردن انصار است[۵] با این فرض حتمی که اگر ابوبکر و حضرت عمر در صحنه حاضر نشده بودند مسلماً سعدابن عباده خلیفه شده بود و بقیه ماجرا…
[۱]– طبری: ج ۶ ص ۳۱۴۱٫
[۲]– البته من مانند انسانهای ظاهربین و قشری گناه این موارد را به گردن روحانیون نمیاندازم. این حالت مردم ایران است. ورود به عصر اینترنت و دهکده جهانی و صدها عامل دیگر در پیدایش این عوامل نقش داشته و سستی و اشتباه برخی از روحانیون یکی از چندین عامل ضعف مبانی اسلامی در سطح جامعه میباشد.
[۳]– ۲ ماه پس از بیعت غدیر.
[۴]– البته اگر طبق عقیده نویسندگان شیعه منظور پیامبر در غدیر انتخاب حضرت علی به خلافت بوده باشد.
[۵]– به یکی از آقایان گفتم مگر خداوند در آیاتی که مربوط به بیعت رضوان و جنگ بدر و… است از اصحاب پیامبر تجلیل نکرده و از آنها اعلام رضایت ننموده و به بهشت وعده نداده. ایشان فرمودند: در این آیات گفته: مومنین و عمر و ابوبکر منافق بودهاند. اکنون در این بحث متوجه میشویم که تمام انصار، گنهکار بوده و باعث تحریف اصلی اسلام اینها هستند در نتیجه تمام آیات مذکور کان لم یکن میشود.