خلاصه اینکه امام اشعری از رضایت و ناخشنودی این هردو گروه توجهی نکرده و در پاسداری و نصرت دین و در نگهبانی از ایمان و عقیده، آن روش عملی را که ضروری میدانستند با شهامت و تیز هوشی کامل پیاده نموده و با زبان و قلم در گسترش و پیشرفت آن مشغول شدند. نتیجه تلاش وی این شد که طوفان بزرگ معتزله و فلاسفه را مهار کرده، بسیاری از قدمهای لغزنده را ثابت نگهداشتند و به علّت حمایت با دلائل از عقاید اهل سنّت و روش سلف و نمایندگی صحیح ایشان در جامعه اهل سنّت اعتماد کامل و روح جدیدی در کالبد آنان دمیده و آن احساس عدم اعتماد به نفس و کوچک پنداری را که مانند میکروبی این امّت را از بین میبرد خنثی کرد، معتزله نیز از حمله پیاپی و شدید نسبت به ایشان عقبنشینی کردند و برای حفاظت از مذهب خویش به فکر و چاره گرفتار شدند. ابوبکر بن الصیرفی گفته است: «امام ابوالحسن اشعری عقاید و آرای معتزله را با هوشیاری و استدلال خویش سد باب کردند، به علّت کارنامههای درخشانی که داشتند مردم ایشان را از مجددان دین و پاسداران سنّت میدانند و نظر صاحب نظرانی چون ابوبکر اسماعیلی، در مورد تجدید دین و نگهبانی شریعت، پس از امام احمد، دومین نفر ایشان میباشند[۱].
[۱]– تبیین کذب المفتری.