تبلیغ امام ابوالحسن اشعری (۳)

کارنامه اصلی خدمات دینی امام ابوالحسن اشعری تنها موافقت با مسلک سنت، تشریح آرای گذشتگان و تایید اجمالی آن نبود، زیرا این کار را سایر محدثان و عموم حنابله انجام می‌دادند؛ بلکه کارنامۀ اصلی علمی ایشان اینکه حقایق کتاب و سنّت و عقاید اهل سنّت را با دلایل محکم ثابت کردند و با معتزله و فرقه‌های دیگر در مورد هر یک مسائل آن‌ها و تک تک عقاید آن‌ها در زبان و اصطلاحات خود آن‌ها بحث کرده و صداقت عقاید اهل سنّت و تطبیق این عقاید را با منقولات و معقولات واضح کردند.

به علّت تکمیل همین خدمت مهم دین و وظیفه عظیم الشان قرن، مورد عتاب معتزله و فرقه‌های منحرفه دیگر قرار گرفتند و این یک امر طبیعی بود، اما ایشان هدف اعتراضات محدثان متعصب و حنابله خشک نیز قرار گرفتند؛ زیرا به نظر آن‌ها وارد شدن در این بحث‌ها و به کار بردن اصطلاحات فلسفی در مسائل و بحث‌های نقلی عقلاً استدلال کردن زیغ و ضلال می‌باشد. امام ابوالحسن اشعری با توجه به اینکه معتقد به همین بودند که ماخذ عقاید و مسائل الهیات و ما بعد الطبیعیات، سرچشمۀ علم کلام، کتاب و سنّت و تعلیمات پیامبر اکرم ج است نه عقل محض، و با قیاس‌های الهیات یونانی در این مورد که جهت تاثیرات زمانی و یا آمیختگی فلسفه و تفکر اقوام دیگر در مورد عقاید و مسائلی که ابراز نموده‌اند و بر مبنای آن‌ها گروه‌ها و فرقه‌هایی جدید به وجود آمدند، اما مقابل‌شان فقط به خاطر اینکه حدیثی در مورد این مسائل و مباحث و همچنین این الفاظ و اصطلاحات ذکر نشده او را مورد اعتراض قرار دادند. بلکه به نظر امام ابوالحسن اشعری در صورت سکوت، به متانت سنّت و شریعت نقصان و ضرر بزرگی متوجه می‌شود و سکوت در مقابل این مسائل مردم، دلیل ضعف و شکست دین تصور خواهد شد و از سوی دیگر پیروان فرقه‌های باطلی که از اصطلاحات فلسفی و دلایل عقلی استفاده می‌کنند، موقعیتی برای نفوذ در اهل سنّت و گرایش دادن جوانان و عناصر کنجکاوی می‌یابند؛ لذا چنین نظر دادند که ماخذ عقاید بدون شک وحی و نبوت محمد ج است که وسیله آگاهی به آن کتاب و سنّت و اقوال و روایات اصحاب کرام رضوان الله علیهم است.

در این مورد شیوه ایشان از معتزله و فلاسفه کاملاً جداگانه و متوازی است، اما ایشان برای اثبات حقایق و تاکید عقاید بر حق، استدلال از دلائل عقلی و به کار بردن الفاظ و اصطلاحات رایج زمان را نه تنها جایز نمی‌دانستند، بلکه مبارزه با آن را به ضرورت زمانی برترین جهاد می‌دانستند، اما در مورد آن قبیل مباحثی که ارتباط‌شان با دلایل عقلی و احساسات فطری است، معتزله و فلاسفه آن را به اجبار جزو مباحثی قرار داده‌اند و با زیرکی و نطاقی خویش آن را معیار حق و باطل قرار داده‌اند. به نظر امام ابوالحسن اشعری گریز از این مسائل درست نیست، بلکه نماینده و ترجمان شریعت، مقابله با این مسائل ضروری است و تردیدی این مسائل از نظر عقل و حس و اثبات مذهب اهل حق فرض است. به نظر ایشان سکوت حضرت پیامبر ج و اصحاب کرامش به علّت عدم آگاهی آنان نبود، بلکه به این دلیل بود که در آن زمان شیوۀ طرح این مباحث و این روش‌های استدلال اصلاً وجود نداشت، اما به موازات دگرگونی‌های زمانی و پیدایش حالات جدید، جزئیات و فرق فقهی جدید، به وجود آمدند و فقها را به اجتهاد و استنباط احکام این مسائل مجبور کردند، و چنان فقهای مخلص و مجتهدین زبان‌شناس از استنباط و اجتهاد استفاده نمود، جواب این مسائل و حوادث را دادند. آن‌ها امّت را از فتنه‌های جدید، حملات کفر و بی‌دینی محفوظ نگه داشتند. به همین صورت وظیفه محافظان شریعت و فریضه متکلمان اهل سنّت است که چنانچه پیرامون عقاید و الهیات سؤالات جدیدی به وجود می‌آید و اعتراضات نوینی ایراد می‌گردد بایستی جواب دهند و مطابق با عقلی بودن زمان، عقاید حقه را با دلیل ثابت کنند. امام ابوالحسن اشعری برای اثبات این مدعا رساله مستقلی به نام «استحسان الخوض فی الکلام» به رشته تحریر در آورده‌اند.

مقاله پیشنهادی

تعداد تابعین:

تعداد تابعین بسیار زیادند و امکان محصور کردن آن‌ها به تعداد مشخصی وجود ندارد، و …