تاویل نزد سلف: تاویل در اصطلاح سلف به دو معنا به کار رفته است.
۱- فرجام، حقیقت و نتیجه ای که به آن بر می گردد: اغلب تاویل در قرآن کریم به این معنا به کار رفته است. چنانکه یوسف علیه السلام فرمود: «وَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقّاً» (یوسف: ۱۰۰) «(یوسف) گفت: «ای پدرجان! این تعبیرخوابم است که از پیش دیده بودم، پروردگارم آن را راست گرداند (و تحقق بخشید)». این حقیقت، فرجام آن خوابی است که قبلا دیده بودم (که اتفاق افتاد).
و آنچه خداوند از خویش و روز قیامت خبر داده است در واقع امری حقیقی است که از آن خبر داده است. و این در حق خداوند همان کنه ذات و صفاتش می باشد که کسی جز او نسبت به آن آگاه نیست. و بر این اساس است که مالک و ربیعه و… می گویند؛ «استوا معلوم است و کیفیت آن مجهول». و همچنین ابن ماجشون و احمد بن حنبل و سلف صالح می گفتند: «ما کیفیت آنچه خداوند از خویش خبر می دهد، نمی دانیم هرچند تفسیر و معنای آن را می دانیم».
۲- تاویل به معنای تفسیر؛ که عبارت است از توضیح کلام و بیان آن؛ مانند دعای رسول خدا برای ابن عباس که فرمودند: «اللهم فقهه فی الدین و علمه التاویل»:[۱] «پروردگارا او را در دین فهیم و فقیه گردان و تاویل (قرآن) را به او بیاموز». تاویل در اینجا به معنای تفسیر می باشد.
[۱] – مسند احمد: ۴/۱۲۷؛ و احمد شاکر اسناد آن را صحیح دانسته است. و هیثمی در مجمع الزوائد: ۹/۱۷۶، باب جامع فیما جاء فی علمه و ما سئل عنه… روایت نموده و آن را به احمد و طبرانی نسبت داده و سپس می گوید: و احمد از دو طریق آن را روایت کرده است که راویان در هر دو طریق، راویان صحیح هستند. و معنای هر دو از نظر لغوی مرادف یکدیگر می باشد».