۲- ارتداد مردم در زمانی که روافض و قرامطی ها در دنیا حکم را بدست گرفتند و آن هم با حاکمیتشان بر اکثر سرزمین ها مانند حجاز و یمن و بحرین و مغرب و نجد و فارس و چندین قسمت از خاک عراق و شام که در دست داشتند. این جماعت مرتد رافضی و قرامطی چندین سده بر مسلمین حکم میکردند و آنگونه شد که خیل عظیمی از اهل سنت با راضی شدن به آنان مرتد گشتند و افراد خیلی زیادی رافضی گشتند و بغیر از خدا کسی نمیداند تعدادشان چقدر بود و به خاطر حکومت مرتدین رافضی و قرامطی، مصر بیشتر از صد سال به ولایتی کفری تبدیل شد؛ همانطور که امام ابن تیمیه رحمه الله و غیر او بدان تصریح کرده اند.
امام داوودی رحمه الله در مورد خطبای به نام اهل سنت! در دولت فاطمی که پشتیبانی روافض را میکردند میفرماید: «خطیبهم الذی یخطب لهم، یدعو یوم الجمعه. کافر یقتل. ولا یستتاب، وتحرم علیه زوجته، ولا یرث ولا یورث ماله فی المسلمین….. ومن صلى وراءه، خوفاً، أعاد ظهراً أربعاً. ثم لا یقیم إذا أمکنه الخروج، ولا عذر له بکثره عیال ولا غیره»[۱]
ترجمه: «آن خطیبانی که خطبه میخوانند برایشان و روز جمعه دعایشان مینماید آنان کافرند. کافر کشته میشود و طلب توبه از او نمیشود و زنش بر او حرام میشود و ارث نمیبرد و ارثی از مالش بر مسلمین نمیرسد… کسی که پشتشان نماز بخواندد از ترس باید آن را دوباره بخواند و چهار رکعت نماز ظهر باشد. زمانی هم که توانایی بر خروج داشتند بایستی خروج کند و زیادی فرزندان و خانواده و غیرش عذری تلقی نمیشود».
امام ابوالقاسم شامه رحمه الله می فرماید: « لَو وُفّق مُلُوک الْإِسْلَام لصرفوا أَعِنَّه الْخَیل إِلَى مصر لغزو الباطنیه الملاعین فَإِنَّهُم من شَرّ أَعدَاء دین الْإِسْلَام وَقد خرجت من حد الْمُنَافِقین إِلَى حدّ المجاهرین لما ظهر فِی ممالک الْإِسْلَام من کفرها وفسادها وتعیّن على الکافه فرض جهادها وضرر هَؤُلَاءِ أَشد على الْإِسْلَام وَأَهله من ضَرَر الْکفَّار إِذْ لم یقم بجهادها أحد إِلَى هَذِه الْغَایَه»[۲]
ترجمه: «کاش پادشاهان اسلام توفیق مییافتند که اسبان خود را به سوی مصر برای جهاد با باطنیهای ملعون صرف مینمودند، زیرا آنها از بدترین دشمنان دین اسلام هستند و از منافق بودن خارج شده اند و به آشکارا کفر و فسادشان را در ممالک اسلامی ظاهر کرده اند و به همین خاطر بر عموم جهاد با آنها فرض شده است و ضرر آنان بر اسلام و مسلمانان بسیار بیشتر است از ضرر کفار است اگر کار به جایی برسد که کسی برای جهاد کردن با آنها بلند نشود».
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله میفرماید: «فَإِنَّ الْقَاهِرَهَ بَقِیَ وُلَاهُ أُمُورِهَا نَحْوَ مِائَتَیْ سَنَهٍ عَلَى غَیْرِ شَرِیعَهِ الْإِسْلَامِ… وَاتَّفَقَ طَوَائِفُ الْمُسْلِمِینَ: عُلَمَاؤُهُمْ وَمُلُوکُهُمْ وَعَامَّتُهُمْ مِنْ الْحَنَفِیَّهِ وَالْمَالِکِیَّهِ وَالشَّافِعِیَّهِ وَالْحَنَابِلَهِ وَغَیْرِهِمْ: عَلَى أَنَّهُمْ کَانُوا خَارِجِینَ عَنْ شَرِیعَهِ الْإِسْلَامِ وَأَنَّ قِتَالَهُمْ کَانَ جَائِزًا».[۳]
ترجمه: «همانا والیان امر قاهره حدود دو سده بر غیر شریعت اسلام بودند.. و همهی طوائف مسلمین از علمایشان و پادشاهانشان و عوامشان از حنفی و مالکی و شافعی و حنابله و غیرشان بر این مسئله اتفاق نموده اند که آنها از شریعت اسلام خارج شده بودند و کشتارشان ( قتالشان) جائز است.
[۱]. ترتیب المدارک وتقریب المسالک ۷/۲۷۶،الناشر: مطبعه فضاله – المحمدیه، المغرب
[۲]. عیون الروضتین فی أخبار الدولتین النوریه والصلاحیه۲/۲۲۲، الناشر: مؤسسه الرساله – بیروت
[۳]. مجموع الفتاوی ۲۸/۶۳۵