تأسف از رفتن مهاجران و انصار و شکایت امام از شیعیانش به خاطر یاری نکردن او
حضرت على فرمود: «کجایند مردمى که به اسلام دعوت شدند و پذیرفتند؟ قرآن را تلاوت کردند و آنچنان که باید آن را شناختند؟ به سوى جهاد برانگیخته شدند و عاشقانه همچون عشق ماده شتر به فرزندانش، به سوى آن به راه افتادند؛ غلاف شمشیرها را کنار انداختند و گرداگرد زمین را گروهگروه و صفبهصف احاطه کردند؛ بعضى شهید گشتند و برخى نجات یافتند؛ هیچگاه از زنده ماندن کسى در میدان جنگ شاد نمیشدند؛ در مرگ شهدا نیازى به تسلیت نداشتند؛ بر اثر گریه [از خوف خدا] چشمانشان ناراحت بود و از زیادى روزه، شکمهایشان از غذا تهى؛ دعاهاى بسیار لبهایشان را خشک، و شبزندهدارى چهرههایشان را دگرگون کرده بود؛ غبارِ خشوع بر چهرهایشان نشسته بود. آنها برادران من بودند که رفتند؛ بر ما شایسته است تشنه ملاقاتشان باشیم و از فراقشان انگشت حسرت به دندان بگزیم»[۸۳].
[۸۳]- خطبه ۱۲۱.