{وَمَا کُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}.
پیش از این نه کتابی میخواندی و نه با دست خود چیزی مینوشتی تا موجب تردید دشمنانی که میخواهند سخنان ترا ابطال کنند گردد .
(العنکبوت ۴۷).
گوستا ولوبون این مستشرق فرانسوی مینویسد: با این که محمد امی بود در اولین آیات که بر وی نازل شده، صحبت از قلم و علم، یعنی نوشتن و نویساندن و فراگرفتن و تعلیم دادن است.
در هیچ یک از ادیان بزرگ این اندازه برای معرفت قایل به اهمیت نشدهاند و هیچ دینی را نمیتوان یافت که در مبدأ آن، علم و معرفت این قدر ارزش و اهمیت داشته باشد.
اگر محمد یک دانشمند بود، نزول این آیات در غار حرا تولید حیرت نمیکرد؛ چون دانشمند قدر علم را میداند، ولی او سواد نداشت و نزد هیچ آموزگاری درس نخوانده بود. من به مسلمانان تهنیت میگویم که در مبدأ دین آنان، کسب معرفت، این قدر با اهمیت تلقی شده است
{لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ص ۱۱۹ تا ۱۲۰}.