بیان احادیث و آیاتی در مورد اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم چگونه از حریم توحید دفاع نموده و همه راه‌هایی که به شرک می‎انجامد را مسدود کرد(۱)

از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «خانه‎هایتان را به مقبره مبدل نسازید و بر قبر من جشن و مراسم برگزار نکنید و بر من درود و سلام بفرستید و از هر جایی که شما برایم درود و سلام بفرستید به من می‎رسد». ابوداود با سند حسن روایت کرده و می‎گوید راویان آن ثقه  هستند.

از علی بن حسین روایت است که او شخصی را دید که به فُرجه‎ای که در حجره پیامبر بود وارد می‎شد و از آنجا کنار قبر پیامبر می‎آمد و دعا می‎کرد، علی بن حسین او را نهی کرد و گفت آیا حدیثی را برای شما بیان نکنم که آن را از پدرم و پدرم از جدم و از پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم روایت کرده است که فرمود: «بر قبر من جشن برپا نکنید و خانه‎هایتان را قبرستان نکنید و شما هر جا که باشید درودتان به من می‎رسد». [روایت المختاره].

پیامبر صلی الله علیه و سلم به اندازه‌ی کافی به حمایت از یکتاپرستی که خداوند ایشان را به آن مبعوث کرده پرداخته و در مورد آن بر حذر داشته، هشدار داده، تاکید و تکرار فرموده و خاص و عام را بیان کرده است. پس دین در زمینه یکتاپرستی مائل از هر دین باطل بوده و در عمل آسان‎گیر می‌باشد. چنان‎که یکی از علما می‎گوید: «آیین اسلام در توحید و دور کردن مردم از شرک سخت‎گیرترین دین است و در میدان عمل از همه ادیان آسان‎گیرتر است».

مؤلف می‎گوید: «و خداوند متعال می‎فرماید: ﴿لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ﴾ [التوبه: ۱۲۸]. «‏به‌راستی پیامبری از خودتان به‌سویتان آمد»).

﴿لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ﴾      در اینجا خداوند جمهور عرب‎ها را مخاطب قرار می‎دهد و نعمت‎های خویش را بر آنان بر می‎شمارد که پیامبر صلی الله علیه و سلم با زبان آنها آمده و آنها اهداف و شیوایی سخنان او را می‎فهمند و اینکه پیامبر از آنهاست افتخاری که برای همیشه به آن مفتخرند.[۱]

﴿رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ﴾ [التوبه: ۱۲۸]. یعنی پیامبر بزرگی است که خداوند به سوی شما فرستاده است و از خود شماست و شما و ایشان از یک پدر هستید؛ چنان‎که خداوند در مورد ابراهیم  علیه السلام می‎گوید که او گفت: ﴿رَبَّنَا وَٱبۡعَثۡ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَهَ وَیُزَکِّیهِمۡۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ١٢٩﴾ [البقره: ۱۲۹]. «‏ای پروردگارمان! در میان فرزندانمان پیامبری از خودشان مبعوث کن تا آیاتت را برایشان بخواند و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد و آنان را پاک و تزکیه نماید. همانا تو، توانای فرزانه­ای».

 و وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم از خود آنها باشد زودتر سخن او را درک می‎کنند و می‎فهمند و کمتر مجادله و لجاجت می‎نمایند و در اینجا نسب پیامبر ستوده شده و گفته شده که او از خود عرب‎هاست.

جعفر بن محمد در تفسیر ﴿مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ﴾ می‎گوید: «نسب پیامبر صلی الله علیه و سلم به رسوم غلط جاهلیت آغشته نبود»[۲].

-(عزیز علیه) یعنی بسیار بر او سخت است. (ما عنتّم) آنچه سبب بدبختی شما شود و اینکه شما در تنگنا قرار بگیرید و هیچ راه خروجی نباشد که در اینجا لفظ عام است. یعنی: در معرض کفر، گمراهی، قتل و اسارت قرار گیرید یا به سبب حق مورد آزمایش قرار گیرید. ما مصدری و مبتدا است و عزیز خبر مقدم است و جایز است که ماعنتم فاعل عزیز و عزیز صفت رسول باشد و این درست‌تر است[۳].

-(حریص علیکم) بسیار برای ایمان و هدایت شما کوشا و حریص است. وحرص به معنای: کوشا بودن در طلب چیزی و تلاش برای رسیدن به آن.

 و طبرانی با اسناد جید از ابوذر رضی الله عنه روایت می کند که گفت پیامبر صلی الله علیه و سلم درحالی ما را ترک گفت که هیچ پرنده‌ای در هوا بال نمی‌زد مگر ایشان در مورد آن به ما دانش آموخته بود و می گوید: و فرمود: «هیچ چیزی که به بهشت نزدیک می‌کند و از دوزخ دور می‌نماید نمانده مگر اینکه آن را برایتان بیان کرده‌ام»[۴].

مسلم در صحیح خود از ابوهریره روایت می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «مثال من مانند کسی است که آتشی برافروخت وقتی آتش پیرامونش را روشن کرد پروانه‌‌ها در آن می‎افتند و او از افتادن آنها به آتش ممانعت می‎کرد اما آنها بر او چیره می‎شدند و در آتش می‎افتادند، مثال من و شما اینگونه است، من شما را نمی‎گذارم که به آتش بیفتید اما شما بر من چیره می‎شوید و به آتش می‎افتید»[۵].

-(بالمؤمنین) یعنی نه با دیگران همچنانکه مقدم‌شدن جار این را افاده می‌کند (رؤوف) یعنی شفقت زیاد. ابوعبیده می‌گوید: رأفت بسیار دلسوز تر از رحمت[۶] است. (رحیم) یعنی رحمت زیاد همچنانکه سزاوار مقام عالی و خلقت عظیمش است.

 

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– تفسیر قرطبی۸/۳۰۱٫

[۲]– عبدالرزاق در تفسیرش ۲/۲۹۱-۲۹۲ و ابن جریر ۱۱/۷۶ از طریق سفیان بن عینیه از جعفر بن محمد روایت کرده است و ابن جریر ۱۱/۷۶،  تفسیر ابن أبی حاتم۶/۱۹۱۷ و سنن کبری بیهقی ۷/۱۹۰ و ابن عساکر تاریخ دمشق۳/۴۰۲ از طریق سفیان از جعفر بن محمد از پدرش روایت کرده‎اند (شاید صحیح‌ترین باشد و در نزد همه‌ی آنها اضافه‌ای است) که پیامبر فرمود: «من محصول ازدواج مشروع هستم و محصول ازدواج نامشروع نیستم». و حدیث با شواهد خود حسن است.

[۳]– نگا: تفسیر قرطبی ۸/۳۰۲٫

[۴]– طبرانی المعجم الکبیر ۱۶۴۷ و حدیث حسن است و قسمت اول آن را وکیع در الزهد ۵۲۲ و امام احمد در مسند۵/۱۵۳- ۱۶۲، ابن سعد در در الطبقات۲/۳۵۴، بزار در مسند ۳۸۹۷، صیداوی در معجم خود ص ۱۴۲ ابن حبان در صحیح خود ۷۱، دارالقطنی در العلل ۶/۲۹۰ و دیگران از ابوذر روایت کرده‎اند و دارالقطنی آن را از طریق منذر بن الثوری از ابوذر صحیح دانسته اما او آن را نشنیده و از مشایخش که آنها از التمیم شنیده‌اند روایت می‌کند. حدیث شواهدی دارد که از ابو درداء در مسند أبی یعلی ۵۱۰۹ روایت شده است و قسمت دوم آن شاهدی از روایت ابن مسعود دارد که حاکم در مستدرک ۲۱۳۶ روایت کرده است.

[۵]– صحیح بخاری ۶۴۸۳ و صحیح مسلم ۲۲۸۴ و لفظ از مسلم است.

[۶]– مجاز القرآن أبی عبیده معمر بن مثنی ص۱۲۰٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …