از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «خانههایتان را به مقبره مبدل نسازید و بر قبر من جشن و مراسم برگزار نکنید و بر من درود و سلام بفرستید و از هر جایی که شما برایم درود و سلام بفرستید به من میرسد». ابوداود با سند حسن روایت کرده و میگوید راویان آن ثقه هستند.
از علی بن حسین روایت است که او شخصی را دید که به فُرجهای که در حجره پیامبر بود وارد میشد و از آنجا کنار قبر پیامبر میآمد و دعا میکرد، علی بن حسین او را نهی کرد و گفت آیا حدیثی را برای شما بیان نکنم که آن را از پدرم و پدرم از جدم و از پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم روایت کرده است که فرمود: «بر قبر من جشن برپا نکنید و خانههایتان را قبرستان نکنید و شما هر جا که باشید درودتان به من میرسد». [روایت المختاره].
پیامبر صلی الله علیه و سلم به اندازهی کافی به حمایت از یکتاپرستی که خداوند ایشان را به آن مبعوث کرده پرداخته و در مورد آن بر حذر داشته، هشدار داده، تاکید و تکرار فرموده و خاص و عام را بیان کرده است. پس دین در زمینه یکتاپرستی مائل از هر دین باطل بوده و در عمل آسانگیر میباشد. چنانکه یکی از علما میگوید: «آیین اسلام در توحید و دور کردن مردم از شرک سختگیرترین دین است و در میدان عمل از همه ادیان آسانگیرتر است».
مؤلف میگوید: «و خداوند متعال میفرماید: ﴿لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ﴾ [التوبه: ۱۲۸]. «بهراستی پیامبری از خودتان بهسویتان آمد»).
﴿لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ﴾ در اینجا خداوند جمهور عربها را مخاطب قرار میدهد و نعمتهای خویش را بر آنان بر میشمارد که پیامبر صلی الله علیه و سلم با زبان آنها آمده و آنها اهداف و شیوایی سخنان او را میفهمند و اینکه پیامبر از آنهاست افتخاری که برای همیشه به آن مفتخرند.[۱]
﴿رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ﴾ [التوبه: ۱۲۸]. یعنی پیامبر بزرگی است که خداوند به سوی شما فرستاده است و از خود شماست و شما و ایشان از یک پدر هستید؛ چنانکه خداوند در مورد ابراهیم علیه السلام میگوید که او گفت: ﴿رَبَّنَا وَٱبۡعَثۡ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَهَ وَیُزَکِّیهِمۡۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ١٢٩﴾ [البقره: ۱۲۹]. «ای پروردگارمان! در میان فرزندانمان پیامبری از خودشان مبعوث کن تا آیاتت را برایشان بخواند و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد و آنان را پاک و تزکیه نماید. همانا تو، توانای فرزانهای».
و وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم از خود آنها باشد زودتر سخن او را درک میکنند و میفهمند و کمتر مجادله و لجاجت مینمایند و در اینجا نسب پیامبر ستوده شده و گفته شده که او از خود عربهاست.
جعفر بن محمد در تفسیر ﴿مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ﴾ میگوید: «نسب پیامبر صلی الله علیه و سلم به رسوم غلط جاهلیت آغشته نبود»[۲].
-(عزیز علیه) یعنی بسیار بر او سخت است. (ما عنتّم) آنچه سبب بدبختی شما شود و اینکه شما در تنگنا قرار بگیرید و هیچ راه خروجی نباشد که در اینجا لفظ عام است. یعنی: در معرض کفر، گمراهی، قتل و اسارت قرار گیرید یا به سبب حق مورد آزمایش قرار گیرید. ما مصدری و مبتدا است و عزیز خبر مقدم است و جایز است که ماعنتم فاعل عزیز و عزیز صفت رسول باشد و این درستتر است[۳].
-(حریص علیکم) بسیار برای ایمان و هدایت شما کوشا و حریص است. وحرص به معنای: کوشا بودن در طلب چیزی و تلاش برای رسیدن به آن.
و طبرانی با اسناد جید از ابوذر رضی الله عنه روایت می کند که گفت پیامبر صلی الله علیه و سلم درحالی ما را ترک گفت که هیچ پرندهای در هوا بال نمیزد مگر ایشان در مورد آن به ما دانش آموخته بود و می گوید: و فرمود: «هیچ چیزی که به بهشت نزدیک میکند و از دوزخ دور مینماید نمانده مگر اینکه آن را برایتان بیان کردهام»[۴].
مسلم در صحیح خود از ابوهریره روایت میکند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «مثال من مانند کسی است که آتشی برافروخت وقتی آتش پیرامونش را روشن کرد پروانهها در آن میافتند و او از افتادن آنها به آتش ممانعت میکرد اما آنها بر او چیره میشدند و در آتش میافتادند، مثال من و شما اینگونه است، من شما را نمیگذارم که به آتش بیفتید اما شما بر من چیره میشوید و به آتش میافتید»[۵].
-(بالمؤمنین) یعنی نه با دیگران همچنانکه مقدمشدن جار این را افاده میکند (رؤوف) یعنی شفقت زیاد. ابوعبیده میگوید: رأفت بسیار دلسوز تر از رحمت[۶] است. (رحیم) یعنی رحمت زیاد همچنانکه سزاوار مقام عالی و خلقت عظیمش است.
(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– تفسیر قرطبی۸/۳۰۱٫
[۲]– عبدالرزاق در تفسیرش ۲/۲۹۱-۲۹۲ و ابن جریر ۱۱/۷۶ از طریق سفیان بن عینیه از جعفر بن محمد روایت کرده است و ابن جریر ۱۱/۷۶، تفسیر ابن أبی حاتم۶/۱۹۱۷ و سنن کبری بیهقی ۷/۱۹۰ و ابن عساکر تاریخ دمشق۳/۴۰۲ از طریق سفیان از جعفر بن محمد از پدرش روایت کردهاند (شاید صحیحترین باشد و در نزد همهی آنها اضافهای است) که پیامبر فرمود: «من محصول ازدواج مشروع هستم و محصول ازدواج نامشروع نیستم». و حدیث با شواهد خود حسن است.
[۳]– نگا: تفسیر قرطبی ۸/۳۰۲٫
[۴]– طبرانی المعجم الکبیر ۱۶۴۷ و حدیث حسن است و قسمت اول آن را وکیع در الزهد ۵۲۲ و امام احمد در مسند۵/۱۵۳- ۱۶۲، ابن سعد در در الطبقات۲/۳۵۴، بزار در مسند ۳۸۹۷، صیداوی در معجم خود ص ۱۴۲ ابن حبان در صحیح خود ۷۱، دارالقطنی در العلل ۶/۲۹۰ و دیگران از ابوذر روایت کردهاند و دارالقطنی آن را از طریق منذر بن الثوری از ابوذر صحیح دانسته اما او آن را نشنیده و از مشایخش که آنها از التمیم شنیدهاند روایت میکند. حدیث شواهدی دارد که از ابو درداء در مسند أبی یعلی ۵۱۰۹ روایت شده است و قسمت دوم آن شاهدی از روایت ابن مسعود دارد که حاکم در مستدرک ۲۱۳۶ روایت کرده است.
[۵]– صحیح بخاری ۶۴۸۳ و صحیح مسلم ۲۲۸۴ و لفظ از مسلم است.
[۶]– مجاز القرآن أبی عبیده معمر بن مثنی ص۱۲۰٫