هر کس گمان کند که انسان وقتی به خاطر خدا از چیزی دست بکشد، خدا بهتر از آن را عوضش نمیدهد یا تصور کند هرکس به خاطر خدا کاری بکند، خدا بهتر از آن به او نمیدهد، گمان بدی نسبت به الله داشته است.
هر کس تصور کند که خدا از بندهاش خشمگین میشود و او را مجازات میکند بدون آنکه جرم و گناهی از آن بنده سر زده باشد و خدا بیدلیل و فقط از روی صرف مشیت از او خشمگین میشود و او را مجازات میکند، گمان بدی به خدا کرده است.
هر کس گمان کند که وقتی انسان، رغبت و رهبت (امید و ترس) صادقانه به خدا داشته باشد و پیشگاه خدا تضرع و زاری نماید و از او کمک و یاری بخواهد و به او توکل کند، خدا او را زیانمند و بدبخت میکند، گمان بدی نسبت به الله داشته است.
هر کس تصور کند که خدا، انسان را موقعی که نافرمانی خدا میکند، پاداش میدهد همان طور که وقتی او را اطاعت و فرمانبرداری کرد، پاداش میدهد و در دعایش از خدا بخواهد که با وجود نافرمانی از خدا، به او پاداش دهد، خلاف آنچه که اهلیتاش را دارد و اصلاً عملی انجام نداده است (زمینهی آن را فراهم نکرده،) به خدا گمان کرده است.
هر کس گمان کند که وقتی خدا را خشمگین و ناراحت میکند و مرتکب معصیت و نافرمانی خدا میشود، سپس در مقابل خدا اولیا و دوستانی را برای خود انتخاب میکند و در مقابل خدا، فرشته یا انسان زنده یا مردهای را به فریاد میخواند و امیدوار است که این کار پیش پروردگارش به او نفع برساند و او را از عذاب خدا نجات دهد، گمان بدی نسبت به الله داشته است.
هر کس تصور کند که الله تعالی، دشمنان دین را بر پیامبرش، حضرت محمد صلی الله علیه و سلم برای همیشه و به طور مستمر، در زمان حیات و پس از وفاتش، مسلط و چیره گرداند و پیامبر صلی الله علیه و سلم را گرفتار آنان کرده و آنان دست از سر پیامبر صلی الله علیه و سلم بر نمیدارند و از او جدا نمیشوند، وقتی آن حضرت صلی الله علیه و سلم از دنیا رفت، مردم در قضیهی خلافت، استبداد و دیکتاتوری به خرج داده و اجازه ندادند وصی و اهل بیتاش جانشینی او را به عهده گیرد و مردم، حق اهل بیت را غصب کرده و بیدلیل و بدون اینکه گناه و خطایی نسبت به اولیای خدا و اهل حق داشته باشند، آنان را خوار و ذلیل کردند و خدا اینها را میبیند و میتواند اولیا و گروه خود را یاری کند اما آنان را یاری نمیکند، سپس تحریفکنندگان دین را جانشین پیامبر صلی الله علیه و سلم کرده و امت پیامبر صلی الله علیه و سلم هر زمانی تسلیم آنان میشوند، همان طور که رافضیها چنین عقیدهای دارند، گمان بدی نسبت به الله داشته است». این خلاصهای بود از سخنان و اظهارات ابن قیم[۱].
مؤلف هشدار میدهد که باید در هر چیزی نسبت به الله گمان نیکو داشت.
در عبارت: (فلیعتن اللبیب)، لبیب از «لُب» به معنای عقل گرفته شده و لبیب، به معنای عاقل است.
راجع به عبارت: (ولو فتشتَ من فتشتَ لرأیتَ عنده تعنتاً على القدر وملامه له، وأنه کان ینبغی أن یکون کذا وکذا) باید گفت: متأسفانه مردم این کار را مباح میدانند و در اشعار و سخنانشان آشکارا آن را به زبان میآورند.
(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– زادالمعاد، ۳/۲۳۰- ۲۳۴٫