حریصترین افرادِ امت که دوست داشتند دین همان گونه که نازل شده محفوظ بماند، صحابه بودند. همه یکدل. هرگز در عقائد دینی با هم اختلاف نداشتند و بزرگانِ صحابه در مکه و مدینه می زیستند. مهمترین حوادثِ خطیری که صحابه با آن روبرو بودند، جنگِ ردّه و نبرد با مانعین زکات بود. اما با نابودی مرتدین و باز گرداندن دوباره مانعین زکات به حق، وضعیت به حالت اول باز گشت. از اینجا بود که امت مداماً یکپارچه بوده و جماعت خویش را پاسداری می کرد. واقعاً که بزرگان و سران صحابه در برپایی دین و محکم نمودن پایه ها و انتشار آن در اقصی نقاط جهان به یکدیگر کمک و یاری می کردند. و انصافاً همراه با حفظ وحدت و یکپارچگی در این راه بسیار کوشیدند. لذا هرگز نظریاتِ اعتقادی، که با جماعت مسلمانان در تضاد باشد، پدیدار نشد و دعوت های بیگانه و ناشناخته هم جرأت قد علم کردن در مقابل امت اسلام را نداشت. بلکه خود را لابلای فتنه ها پنهان می نمود[۱]. اختلافات و کشمکش هایی که میان صحابه رخ داد، در نظریات عقیده ای نبود. حتی رخدادهایی هم که بعد از شهادت عثمان به وقوع پیوست، به خاطر اختلافات عقیده ای نبود. چرا که عقیده همگی یکسان بود. لذا بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم امتیازِ ویژه مسلمانان در دوران صحابه این بود که ایشان پیوسته پاسدار عهد دینی خویش بودند و از زمان رحلتِ نبی اکرم صلی الله علیه وسلم به دستگیره ی جماعت، دست آویخته بودند. در سایه ی خلافتِ ابوبکر و عمر به صدای نگران کننده ی معارضی نمی شنیدیم. لذا وحدت کلمه و اجتماع، برپا و کامل و یکنواخت بود. سپس در سال های آخر خلافت عثمان جمعشان اندکی از هم گسیخت و گرچه با خلافت علیا اوضاع به حالت سابق برنگشت، لیکن بیعت با وی بر اساس شوری بود. درست به همان روشی که خلفای قبل بر مسند خلافت نشستند. و هرگز علیا برای خلیفه شدن به وصیت یا نصّی استناد نکرد و به هیچ سخنی اشاره ننمود. اختلاف سلیقه فقط به خلافت منحصر می شد و وارد دلایل و اسانید دور از عقیده یا بدعتهای نوپیدا نمی شد[۲]. از مظاهر حرصِ صحابه بر یکپارچگی، وحدت و تقویتِ جماعتِ مسلمانان و پرهیز از اختلاف و پراکندگی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
آنان بر سر این که چه کسی به خلافت حقدارتر است، به اختلاف نظرها پایان دادند. در نتیجه انصار به نفع ابوبکر صدیق از نامزدی کنار کشیده و جملگی بر خلافتِ ایشان اتفاق نظر نمودند. همگی در جنگ علیه مرتدین و مانعین زکات شرکت کردند؛ تا اینکه حق بر کرسی نشست و اوضاع به حالت عادی برگشت.
زمانی که شورشیان، عثمان را در خانه اش محاصره نمودند، وی جهت حفظ خون مسلمانان و دفع فتنه و تلاش برای خاموش کردن آتش، به صحابه اجازه نداد از وی دفاع کنند و خودش مظلومانه شهید شد.
حسن وقتی دید اهل شام دورِ امیر معاویها جمع شده و از او دفاع میکنند، جهت حفظ خون مسلمانان، وحدت کلمه و جلوگیری از درگیری و پراکندگی، با رضایتِ کامل و از روی اختیار به نفع معاویه از خلافت کنار کشید. حتی این سال به (عام الجماعه) نامگذاری شد. رسول الله صلی الله علیه وسلم در تمجیدِ حسن می فرماید: «إنَّ ابنِی هذَا سَیِّدٌ، وسَیُصلِحُ اللهُ بِه بَینَ طَائِفَتَینِ مِنَ المُسلِمینَ»: (این فرزند من آقا و سرور است و به زودی الله به وسیله ی او میان مسلمانان صلح و آشتی برقرار خواهد نمود)[۳].
[۱] به کتاب، نظام الخلافه فی الفکر الاسلامی، نوشته ی دکتر مصطفی حلمی، (ص۲۷۸-۲۸۸) مراجعه شود. به همین منظور دعوت عبدالله بن سبأ یهودی که به ابن السوداء مشهور بود ظاهر نگشت. دعوتی که عامل پیدایش فتنه بود و نهایتاً به قتل عثمان منجر شد و در پی آن باعث نبرد میان علی و معاویه گشت. ابن سبأ اولین فردی بود که علی را (الله) میدانست و به آن دعوت میداد. این دعوت، پنهان و مخفی بود و مسلمانان در دوران عثمان و علی متوجه آن نشدند. والله اعلم.