بزرگان دین و سلف امت از صدور فتوا حذر می کردند

عادت و مرام سلف صالح و پیشکسوتان نیکو سیرت بر این بود که خود را در مقام صدور فتوا قرار نمی دادند، از جمله: عالم فرزانه عبدالرحمن بن أبی لیلی می گوید: یکصد و بیست نفر از اصحاب پیامبر و از انصار را مشاهده کردم که هر گاه از یکی از آنان سؤالی می شد، سائل را به دیگری ارجاع می داد و آن یکی به دیگری تا اینکه سائل به نفر اول باز می گشت [ اخرجه یعقوب بن سفیان فی «المعرفه و التاریخ» (۳/۱۱۵) ، و الخطیب فی «تاریخ بغداد» (۱۳/۴۱۲).]
همچنین می گوید: من در این مسجد بیست نفر از اصحاب پیامبر، از انصار را ملاقات نمودم که هر گاه یکی از آنان حدیثی را بیان می نمود و یا از او سؤالی می شد دوست داشت یکی دیگر از اصحاب آن حدیث را بیان می نمود و یا به آن مسئله جواب می داد [اخرجه ابن المبارک فی «الزهد» (۵۸)، والدارمی فی «سننه» (۱۳۵)، و یعقوب بن سفیان فی «المعرفه و التاریخ» (۳/۱۱۴)، و ابن حبان فی «الثقات» (۹/۲۱۵)، و ابن عساکر فی «تاریخ دمشق» (۳۶/۸۷)]

عطاء بن سائب می گوید: «شخصیت هایی را ملاقات نمودم که هر گاه از آنان مسئله ای پرسیده می شد در مقام پاسخ، لرزه بر اندام می شدند.[اخرجه یعقوب بن سفیان فی «المعرفه و التاریخ» (۳/۱۱۵)]

و روی الأعمش، عن أبی وائلٍ شقیق بن سلمه؛ قال: قال عبدالله بن مسعود: «من افتی الناس فی کل ما یستفتونه فهو مجنون» عبدالله بن مسعود فرموده: کسی که به همه سؤالات پاسخ می دهد مجنون است. [أخرجه أبو یوسف فی «الآثار» (۹۰۳)، والدارمی فی «سننه» (۱۷۱)، و البغوی فی «الجعدیات» (۳۲۰)، و الطبرانی فی «المعجم الکبیر» (۹/۱۸۸) رقم (۸۹۲۴)، و ابن بطه فی «إبطال الحیل» (ص۶۵-۶۶)، و الهروی فی «ذم الکلام» (۲۷۵)، و البیهقی فی «المدخل إلی السنن» (۷۹۸)، والخطیب فی «الفقیه والمتفقه» (۲/۴۱۶-۴۱۷)، وابن عبدالبر فی «جامع بیان العلم و فضله» (۲/۵۵ و۱۶۴-۱۶۵) ]

أعمش می گوید: پس از بیان این روایت ابن عتیبه خطاب به من گفت: اگر قبلاً این سخن را از تو شنیده بودم در بسیاری از مسائل که فتوا داده ام فتوا نمی دادم. از ابن عباس هم مانند قول ابن مسعود روایت شده است [اخرجه البیهقی فی «المدخل إلی السنن» (۷۹۹) و ابن عبدالبر فی «جامع بیان العلم و فضله» (۲/۱۶۴)]

ابو حصین عثمان بن عاصم می گوید: اگر چیزی از آنان پرسیده می شد جواب می دادند؛ اما عمر ابن خطاب برای جواب مسائل اصحاب بدر را جمع می نمود. [اخرجه ابن بطه فی «إبطال الحیل» (ص۶۲) ، و البیهقی فی «المدخل إلی السنن» (۸۰۳)]

مالک ابن انس می فرمود : «هر گاه از کسی سؤالی پرسیده شد ، قبل از جواب خود را در برابر بهشت یا جهنم قرار دهد آنگاه جواب دهد که اگر در برابر جوابش گرفتار جهنم شد چگونه خود را نجات دهد. [ أدب المفتی و المستفتی(۷۹- ۸۰)]

امام نووی می گوید : صَیمَری و خطیب گفته اند: کسی که به صدور فتوا از خود علاقه نشان دهد و خود را از دیگران پیشتاز کند، توفیق شامل حالش نمی شود و سرانجام پریشان خواهد شد، اما اگر کسی به صدور فتوا بی رغبت بوده و علاقه مند نباشد و چون در معرض استفتاء قرار گرفت آن را به دیگران ارجاع دهد از جانب خداوند توفیق نصیبش می شود، و اکثراً به جواب صحیح دست پیدا می کند. این دو بزرگوار به این حدیث پیامبر استدلال نموده اند که فرموده: لاتسألِ الإمارهَ فإنک إن أعطِیتَها عن مسألهٍ أو کِلتَ إلیها، و إن أُعطِیتَها عن غیر مسأله أُعِنتَ علیها»[۱] [ «آداب الفتوی» (ص۱۷)] [خواهان امارت نباش؛ زیرا اگر در صورتی به آن برسی که خواهانش بوده ای کارت به خودت واگذاشته می شود و اگر بدون تمایل به تو سپرده شود (از جانب خداوند یاری خواهی شد]
——————————————————————————-
[۱] أخرجه البخاری (۶۶۲۲)، ومسلم (۱۶۵۲).

مقاله پیشنهادی

تعداد تابعین:

تعداد تابعین بسیار زیادند و امکان محصور کردن آن‌ها به تعداد مشخصی وجود ندارد، و …