ایجاد برادری یکی از روشنترین راههای تربیت، هم نزد تابعین و هم نزد نسلهای بعد از ایشان بوده است. آنان این روش را از آیات و احادیث الهام گرفتهاند، مانند آیۀ:
﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَکَ مَعَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰهِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥ﴾ [الکهف: ۲۸].
و آیۀ:
﴿وَٱلَّذِینَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِیمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ یُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَیۡهِمۡ﴾ [الحشر: ۹].
«آنان که پیش از آمدن مهاجران، خانه و کاشانه را آماده کردند، و کسانی را دوست میدارند که پیش از ایشان مهاجرت کردهاند».
و حدیث ابوهریره در باره هفت طبقهای که زیر عرش رحمان محشور میشوند: میفرماید:
«وَرَجُلاَنِ تَحَابَّا فِى اللَّهِ فَاجْتَمَعَا عَلَى ذَلِکَ وَتَفَرَّقَا»([۱]).
«از آن هفت طائفه دو انسان هستند که یکدیگر را به خاطر خدا دوست میدارند و این دوستی و محبت را به خاطر خدا ادامه داده و نیز به خاطر خدا از هم جدا میگردند».
و حدیث:
«لاَ تَدْخُلُوا الجَنَّهَ حَتَّى تُؤمِنُوا، وَلاَ تُؤْمِنُوا حَتَّى تَحَابُّوا، أوَلاَ أدُلُّکُمْ عَلَى شَیْءٍ إِذَا فَعَلْتُمُوهُ تَحَابَبْتُمْ أفْشُوا السَّلاَمَ»([۲]).
«داخل بهشت نمیشوید تا ایمان نیاورید و ایمان نیاورده اید تا یکدیگر را دوست نداشته باشید، آیا راهنمایی نکنم شما را بر امری که اگر انجام آن را دادید یکدیگر را دوست بدارید؟ سلامکردن را در میان خود رواج دهید».
هدف از برادری: امام حسن بصری رحمه الله در مورد هدف اساسی از برادری میگوید: «برادر تو کسی است که هرگاه با تو ملاقات کند، تو را به یاد خدا اندازد، چنین برادری بهتر از آن برادری است که هرگاه تو را بیند دیناری در کف تو اندازد»([۳]).
وی با بیانی بیشتر در بارۀ وظیفۀ برادر در قبال برادر میگوید: «مؤمن برای برادر دینی خود مانند آینه است، اگر از وی چیزی ناخوشایند مشاهده کند به اصلاح آن میپردازد و آشکار و پنهان او را محافظت میکند»([۴]). و این است معنی واقعی تعاون که در آن یک مؤمن برادر دینی خود را در راه تربیت نفس یاری میکند، چون انسان به تنهایی ضعیف و ناتوان است و با همکاری برادرانش به قدرت و نیرو میرسد؛ و به تنهایی و بدون همکاری برادران دینی، چیرهشدن بر این نفس اماره، بسی سخت و دشوار است.
پاسداری از حریم اخوت و برادری: این امر در نزد اصحاب و تابعین رضی الله عنهم از اهمیت ویژهای برخوردار بود، لذا آنان بسیار حریص بودند که مبادا این روابط، ضعیف و کم رنگ شود. تعابیری زیادی از تابعین در این باره نقل شده است، از جمله: «در این سرا اگر سه چیز وجود نداشته باشد، مردن بهتر از زندگی است: نماز شب، روزهگرفتن و برادری». در این باره تابعی بزرگوار «وهب بن منبه» میگوید: «لذت دنیا در سه چیز خلاصه میشود؛ اول ملاقات برادران. دوم افطار. سوم قیال اللیل در لحظات آخر شب».
سلف صالح رحمهم الله نمیتوانستند حرص خود را بر این برادری و حفظ رابطه دوستانه کتمان کنند.
امام حسن بصری روایت میکند که امیرالمؤمنین عمر بن خطاب رضی الله عنه در دل شب از برادران خود یاد میکرد و میگفت: «چقدر طولانیست این شب! و چون نماز صبح را ادا مینمود با شتاب به سوی ایشان میرفت و با آنان معانقه میکرد»([۵]).
صحابی بزرگوار ابن مسعود رضی الله عنه هرگاه به سوی دوستانش از منزل بیرون میرفت، میگفت: «شما مایۀ برطرفشدن غم و اندوه من هستید». و فاضل و داشنمند؛ طلحه بن مطرف به برادر خود مالک بن مغول میگفت: «ملاقات تو را از عسل بیشتر دوست دارم».
فداکاری در راه اخوت و برادری: اسلاف و پیشینیان شایستۀ ما معتقد بودند که اخوت و برادری عامل مهمی برای ثبات و استقامت در راه خدا است و میخواستند این راه را تا رسیدن به جنت جاویدان ادامه دهند. هیچ امر دنیوی نمیتوانست آنان را از کمک به یکدیگر در راستای نیل به بهشت جاویدان بازدارد.
هرکس از «اخوت» چنین برداشتی نداشته باشد در واقع حقیقت برادری و اهداف و مقاصد آن را درک نکرده است.
صحابی جلیل القدر عبدالله بن عمرب با اشاره به این مطلب میگوید: «ما بیش از هرکس به برادران دینی خود کمک و نیازهای مادی آنان را برطرف میکردیم»([۶]).
تابعین نیز همین مفاهیم را از اصحاب رضی الله عنهم دریافت کرده اند؛ عمر بن عبدالعزیز پسرِ برادرزاده عبدالله بن عمر نیز میگوید: «به هیچکس بخششی ندادهام مگر این که آن را کم دانستهام، و من از خداوند متعال شرم میکنم که برای برادرم چیزی از او بخواهم، ولی خودم از بخشیدن همان چیز به او بخل ورزم، و در روز قیامت به من گفته شود؛ اگر تمام دنیا نیز در کف تو بود، بخل میکردی»([۷]).
زین العابدین علی بن حسین رحمه الله نیز میگوید: «من از خدایﻷ شرم میکنم یکی از برادران دینی خودم را ببینم و از خدا برای او بهشت تمنا کنم اما از مال دنیا در حق او بخل ورزم، و در روز قیامت به من گفته شود: اگر بهشت نیز در دستت بود از بخشیدن آن به دیگران امتناع میورزیدی»([۸]).
[۱]– بخاری: ۳ / ۲۳۲٫
[۲]– مسلم: ۵۴٫
[۳]– الزهد: ۱۶۷٫
[۴]– الزهد: ۲۳۲٫
[۵]– الأخوان: ۱۴۳٫
[۶]– مسند امام احمد: ۱۲۳٫
[۷]– مجمع الزوائد: ۱۰ / ۲۲۸۵٫
[۸]– الأخوان: ۲۰۳٫