نوآوری گمراهی است و گم راهی در نقطه ی مقابل هدایت است. انسان ره گم کرده، شریعت بر او پوشیده می-ماند و هدایت گری نیست که او را ره بنماید. لیکن گناه و معصیت خطا است و به خطاکار، گم راه گفته نمی شود.
ابن قیم در (الجواب الکافی) گوید: ((معلوم است که ضرر انسانِ گناه کار فقط به خودش بر می گردد. اما ضرر مبتدع بر تمام انسان ها. مبتدع در اصلِ دین دچار فتنه و امتحان می شود، ولی گناه کار، در شهوت خویش. مبتدع بر سر راه الله متعال قرار گرفته و مردم را از آن باز می دارد. حال آن که معصیت کار چنین نیست. آن که مبتلای به بدعت است، هر آن چه رسول الله صل الله علیه و سلم آورده است را نقض می کند، اما گناه کار چنین نمی کند. اهل بدعت راه آخرت را بر مردم می بندد و گناه کار به سبب گناهش کُند حرکت می کند)).
به همین منظور بدعت از منظرِ شیطان نسبت به گناه محبوب تر بود. کسی که گناه می کند، امید توبه اش وجود دارد؛ در حالی که کمتر اتفاق می افتد انسان مبتدع توبه کند. زیرا او معتقد است که برحق می باشد. مگر این که الله متعال او را به گمراهی اش آگاه کند و توبه نماید. در نتیجه هر مبتدعی گناه کار است، ولی هر گناه کاری مبتدع نیست. و اگر در مقابل بدعت سکوت شده و تأیید گردد، شاهد این مفاسد خواهیم بود:
۱- سکوت در مقابل بدعت، منجر به فساد عبادی می گردد.
۲- مردم به آن اعتماد کرده و باور می کنند که این بدعت، صحیح و درست است.
۳- گمراه کردن مردم به این وسیله و نیز یاری نمودن انسان های مبتدع.
۴- دروغ بستن بر رسول الله صل الله علیه و سلم چرا که آقایان، بدعت را دستور شرعی تلقّی می کنند. تا جایی که بعضی از ایشان می گویند: این هم یکی از سنت ها است. این همان عاملی است که عوام الناس را در ورطه می اندازد و در زمره ی کسانی می گرداند که رسول الله صل الله علیه و سلم در موردشان می فرماید: «مَن کَذب عَلَیَّ متَعَمِّداً فَلیَتَبوَّأ مَقعَدَه مِنَ النَّار»: (هر کس عمداً برمن دروغ بندد، جای خود را در جهنم مهیّا کند).
۵- اگر علما در این قضیه سکوت کنند و در تأیید آن برآیند، چنین برداشت می شود که عملِ مذکور سنت است. و این کار یعنی دروغ بستن عملی بر رسول الله صل الله علیه و سلم.
لذا شاهد آنیم که وقتی عوامِ مبتدع را به ترک بدعت و پای بندی به سنت فرا می خوانی، دلیل می آورند که اگر این کار (بدعت) سنت نبود علما سکوت نمی کردند و نادرستی آن را برای مردم بیان می داشتند.