طریق پنجم از عبد الله ابن ابی اوفی رضی الله عنه:
أخبرنا أبو بکر السکری قال : أخبرنا أبو عمرو المقری قال : أخبرنا الحسن بن سفیان ، قال : حدثنی أحمد بن أزهر قال : حدثنا عبد الرحمان بن عمرو بن جبله ، قال : حدثنا عمر بن نعیم بن عمر بن قیس الماصر ، قال : سمعت جدی قال : حدثنا عبد الله بن أبی أوفى قال : سمعت رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) یقول یوم غدیر خم وتلا هذه الایه (یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ) ثم رفع یدیه حتى یرى بیاض إبطیه ثم قال ( ألا من کنت مولاه فعلی مولاه ، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه ) ثم قال ( اللهم اشهد ) .
عبد الله بن أبی أوفى گفت که رسول خدا ( صلى الله علیه وآله وسلم ) در روز غدیر خم این آیه را تلاوت نمود (ای پیامبر آنچه را که از سوی خدا بر تو نازل شده ، ابلاغ کن و اگر ابلاغ نکنى، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از مردم، نگاه مى دارد سپس پیامبر دست علی را بلند کرد تا جایی که سپیدی زیر بغل او نمایان شد سپس فرمود « آگاه باشید ، هرکه من مولای اویم ، علی مولای اوست ، بارپروردگارا ! با هر که او را دوست دارد ، دوست و با هر که او را دشمن دارد دشمن باش » سپس فرمود : « پروردگارا ! شاهد باش» .
الحاکم الحسکانی ، عبید الله بن عبد الله بن أحمد ، شواهد التنزیل ، وفاه : ق ۵ ، ج ۱ ص۲۵۲ ، تحقیق : الشیخ محمد باقر المحمودی ، الطبعه : الأولى ، سنه ۱۴۱۱هـ ، الناشر : مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والإرشاد الإسلامی- مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه
در این روایت نیز عبد الرحمان بن عمرو بن جبله وجود دارد که ضعیف الحدیث است
الدارقطنی میگوید :متروک یضع الحدیث. الکشف الحثیث عمن رمی بوضع الحدیث اسم المؤلف : إبراهیم بن محمد بن سبط ابن العجمی.ج۱ص۶۶
قال الحافظ فى ” الإصابه ” ۲ / ۸۸ : عبد الرحمن بن عمرو بن جبله أحد الضعفاء.
قال فی الجرح والتعدیل جزء ۵ صفحه ۲۶۷ سالت أبی ( ابوحاتم ) عنه فقال: کتبت عنه بالبصره وکان یکذب.
قال ابن الجوزی فی الضعفاء : عبدالرحمن ضعیف .
قال الذهبی فی میزان الاعتدال: عن عبدالرحمن فإنه کذاب. میزان الاعتدال جزء۲ صفحه۲۶
وقال البغوی فی معجم الصحابه ضعیف الحدیث جداً.
وقال أبوالحجاج المزی فی تهذیبه جزء ۳۵ صفحه ۲۳۷ الرساله فی ترجمه عائشه بنت سعد قال یروى عنها عبدالرحمن بن عمرو بن جبله البصرى أحد الضعفاء المتروکین و همین را ابن حجر در الاصابه جزء۱ صفحه۹۴ گفته است.
طریق ششم از حذیفه بن الیمان رضی الله عنه:
حدثنا محمد بن عیسى الدامغانی حدثنا سلمه بن الفضل ، عن أبی مریم ، عن یونس بن حسان ، عن عطیه : عن حذیفه بن الیمان قال : کنت والله جالسا بین یدی رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم ، قد نزل بنا غدیر خم ، وقد غص المجلس بالمهاجرین والأنصار فقام رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم على قدمیه فقال : یا أیها الناس إن الله أمرنی بأمر فقال : « أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ » ثم نادى علی بن أبی طالب فأقامه عن یمینه ثم قال : یا أیها الناس ألم تعلموا أنی أولى منکم بأنفسکم؟ قالوا : اللهم بلى . قال : من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه ، وانصر من نصره واخذل من خذله . فقال حذیفه : فوالله لقد رأیت معاویه قام وتمطى وخرج مغضبا واضع یمینه على عبد الله بن قیس الأشعری ویساره على المغیره بن شعبه ثم / ۱۷۹ / أ / قام یمشی متمطئا وهو یقول : لا نصدق محمدا على مقالته ولا نقر لعلی بولایته فأنزل الله تعالى : « فَلاَ صَدَّقَ وَلاَ صَلَّى * وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى * ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى » فهم به رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم أن یرده فیقتله فقال له جبرئیل : « لاَ تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ » القیامه۱۶ فسکت عنه .
حذیفه بن یمان گفته است : به خدا سوگند در مجلس غدیر خم من مقابل رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم نشسته بودم و مجلس مملو از مهاجر و انصار بود ، که ناگاه پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم برخواست و فرمود : ای مردم براستی که خداوند مرا به کاری فرمان داده است و فرموده است : «ای پیامبر آنچه را که از سوی خدا بر تو نازل شده ، ابلاغ کن» سپس پیامبر علی بن أبی طالب را صدا زد و در سمت راست خود قرار داد سپس فرمود : ای مردم آیا نمیدانید که من از شما به خودتان سزاوارترم؟ گفتند : آری فرمود : « هرکه من مولای اویم ، علی مولای اوست ، بارپروردگارا ! با هر که او را دوست دارد ، دوست و با هر که او را دشمن دارد دشمن باش و هر که او را یاری نماید ، یاری نما و هر که او را خوار نماید ، خوار نما » حذیفه در ادامه گفت : سوگند به خدا دیدم که معاویه برخواست و با تکبر و عصبانیت از مجلس خارج شد در حالی که دست راست خود را بر دوش عبد الله بن قیس أشعری ودست چپش را بر دوش مغیره بن شعبه گذارده بود و با این حال راه میرفت ، میگفت : ما سخنان محمد را تصدیق نمیکنیم و به ولایت علی اقرار نخواهیم کرد در این هنگام خدوند این آیات را نازل نمود « او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند * بلکه تکذیب کرد و روى گردان شد، * سپس بسوى خانواده خود بازگشت در حالى که متکبّرانه قدم برمى داشت! » و رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فهمید که باید او را بازگردانده و به قتل رساند ، در این هنگام جبرئیل این آیه را تلاوت نمود : « زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن حرکت مده،ِ » و پیامبر سکوت کرد .
الحاکم الحسکانی ، عبید الله بن عبد الله بن أحمد ، شواهد التنزیل ، وفاه : ق ۵ ، ج۲۱ ص۳۹۳ ، تحقیق : الشیخ محمد باقر المحمودی ، الطبعه : الأولى ، سنه ۱۴۱۱هـ ، الناشر : مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والإرشاد الإسلامی- مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه
پاسخ:
این روایت از همه ی روایات موجود در شدت دروغش قبیح تر است و در متن آن چندین دروغ فاحش و قبیح وجود دارد که غیر از ابن المتعه کسی دیگر چنین افسانه هایی را باور نخواهد کرد.
در سند این روایت قبیح أبو عصمه نوح بن أبی مریم و عطیه العوفی وجود دارد که هر دوی این راویان کذاب و وضاع بوده اند که شرح آنها در بالا گذشت.
والحمد لله روافض برای اثبات ادعاهای خود از قران و سنت دلیلی ندارند ، تنها دلیلشان زباله دانهای تاریخی و روایت های موضوع میباشد. ای جوانان شیعه که فریب ریش و عمامه ی این آخوندها را خورده اید دینی که از کودکی به شما تزریق شده است هیچ سند صحیحی ندارد. ایا وقت آن نرسیده است که تجدید نظری درباره ی عقاید خود کنید؟ و وقت آن نرسیده است که دیگر دروغ روافض را باور نکنید؟ حتی یک حدیث صحیح هم وجود ندارد که بگوید این حدیث در شان سیدنا علی رضی الله عنه نازل شده باشد.
اینجا این نکته لازم است گفته شود که اهل سنت به هیچ وجه قصد توهین به سیدنا علی را ندارد و هر کس کمی دقت در سیره ی عملی شیعیان و اهل سنت داشته باشد متوجه خواهد شد که پیروان و محبان واقعی علی چه کسانی هستند. ما علی را از نفس خود بیشتر دوست داریم ولی برای او حدیث وضع نمیکنیم.
اما صحیح در شان نزول این آیه چیست؟
این ایه با ایات قبل و بعد خود بی ارتباط نیست. در ایات قبل از آیه ی ابلاغ یهودی ها گفتند دست خداوند بسته است (وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مغلوله) و در دیگر مواضع قران نیز کفر آنان را بیان میکند سپس خداوند میگوید اگر ایمان بیاورند و به انچه برای انها نازل شده است عمل کنند برایشان بهتر است.
خداوند در آیه ابلاغ از پیامبرش میخواهد که رسالات پروردگارش را ابلاغ کند و پرده از جنایات اهل کتاب بردارد انطور که پیامبران خدا را شهید میکردند و به حکم نازل شده برای آنان عمل نمیکرند و عیسی علیه السلام را خدا میدانستند. خداوند میگوید ابلاغ کن و بگو انچه را به آن دستور داده شده ای. دستور خداوند این است:
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ(۶۷) ای پیامبر! آنچه را از جانب
پروردگارت بهسویت نازل شده، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی پیامش را نرسانده ای و خدا تو را از گزند مردم نگاه میدارد هرآینه خداوند گروه کافران را هدایت نمیکند.
حال رسالت پیامبر چیست و پیامبر چه باید بگوید؟در آیه ی بعد توضیح داده است:
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَیْءٍ حَتَّى تُقِیمُوا التَّوْرَاهَ وَالإنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (۶٨)بگو ای اهل کتاب! شما بر چیزی نیستید تا تا به تورات و انجیل عمل نکرده اید و آنچه را که به شما از سوی پروردگارتان نازل شدهاست و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنان میافزاید پس بر قوم کافر اندوه مخور.
همانطور که می بینیم این آیات هیچ ربطی به امامت علی ندارد و آیه به طور عام میگوید که دین را ابلاغ کن.
در ابتدا پیامبر نگهبانانی برای خود قرار داده بود سپس خداوند از نگهبان نیز بینیازش میکند و «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» نازل شد. و این ایات هیچ ارتباطی به سیدنا علی ندارد و شان نزولاتی نیز که برای این ایه درست کرده اند صحیح نبودند. پس ولایت که نزد شیعه از اصول دین است ، باید به طور واضح و آشکار آمده باشد تا کسی دچار اشتباه و گمراهی نشود.
قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.