باب ما ورد من إخبار الله و إخبار النّبیّ بالقائم من طرق الخاصّه والعامّه (۷)

در خبر بیست وهشتم تا سی ویکم نیز همان مطالب گذشته را تکرار نموده است و می‌گوید خدا قادر است که أمر این أمّت را پس از فساد، اصلاح نماید و چون مردی از اهل بیت من سلطنت کند چنین است و در زمان او آسمان ببارد و زمین نبات خود را خارج کند و مهدی از سادات اهل بهشت است. و در خبر سی وچهارم آورده که حضرت علی از پیغمبر سؤال کرده که آیا مهدی از ما است؟ پیغمبر فرموده: آری او از ما می‌باشد. و خبر سی وهفتم ربطی به پسر حضرت عسکری ندارد.

خبر سی وهشتم و سی ونهم ضدّقرآن است زیرامی‌گوید عیسی از آسمان پائین می‌آید و پشت مهدی نماز می‌خواند. باید گفت: اوّلاً قرآن صریحاً فرموده است که عیسی  علیه السلام وفات نموده است چنانکه فرموده: ﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ…﴾ [آل عمران: ۵۵]. «(ای پیامبر به یاد آر) آنگاه را که خدا فرمود ای عیسی: من تو را وفات دهم و به سوی خویش رفعت بخشم». قرآن می‌فرماید که عیسی  علیه السلام روز قیامت به خدا عرض می‌کند: ﴿…کُنتُ عَلَیۡهِمۡ شَهِیدٗا مَّا دُمۡتُ فِیهِمۡۖ فَلَمَّا تَوَفَّیۡتَنِی کُنتَ أَنتَ ٱلرَّقِیبَ عَلَیۡهِمۡۚ وَأَنتَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ﴾ [الـمائده: ۱۱۷]. «تا زمانی‌که درمیان آنان بودم بر آنان شاهد و ناظر بودم پس چون مرا میراندی تو خود بر آنان (ناظر و) مراقب بوده‌ای و تو بر هرچیز شاهدی». و ثانیاً در آیاتی از قرآن آورده‌ است که اهل بهشت فقط یک بار مرگ را در دنیا چشیده‌اند مانند آیه: ﴿لَا یَذُوقُونَ فِیهَا ٱلۡمَوۡتَ إِلَّا ٱلۡمَوۡتَهَ ٱلۡأُولَىٰ…﴾ [الدُّخان: ۵۶]. «در آنجا (طعم) مرگ جُز مرگ نخستین را نچشند». و ثالثاً خدا در قرآن به رسول خود فرموده که ما هیچ بشری قبل از تو را زنده باقی نگذاشتیم چنانکه می‌فرماید: ﴿وَمَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِکَ ٱلۡخُلۡدَ…﴾ [الأنبیاء: ۳۴]. «و ما پیش از تو برای هیچ بشری (نامیرایی و) جاودانگی مقرّر نداشته‌ایم». بنابراین زنده بودن عیسی  علیه السلام برخلاف آیات قرآن است و همچنین است اگر دوباره زنده شود و دوباره بمیرد نیز ضدّ آیات قرآنی است زیرا چنانکه گفتیم قرآن فرموده است که اهل بهشت مرگ را در دنیا فقط کی بار چشیده‌اند.

۳۸- در اینجا باز نقل کرده از «کشف الغمّه» که در قرن ششم تألیف شده که او نقل کرده از کتاب «کفایه الطّالب فی مناقب علیّ بن ابی‌طالب» محمّد بن یوسف شافعی گنجی که او در آن کتاب جمع کرده ۲۵ باب از همان أخباری که سابقاً ذکر شد منتهی از ضُعَفا و مجاهیلِ أهل سُنَّت؟!!. باید گفت تکرار کردن اخبار ضعفاء و مجروحین چه سنّی باشند و چه شیعه چیزی را ثابت نخواهد کرد!([۱]). (فلاتَجاهل).

در أخبار «کفایه الطّالب» خرافات دیگری نیز وجود دارد که در اخبارسابق نبود. مثلاً در باب چهارم از رسول خدا  صلی الله علیه و سلم نقل کرده که فرمود: نزد گنج شما سه نفر کشته می‌شود که هر سه فرزند خلیفه می‌باشند، سپس پرچم‌های مهدی که سیاه است از طرف مشرق می‌آیند و قتل­عامّ می‌کنند، سپس رسول خدا  صلی الله علیه و سلم چیزی فرموده که من نفهمیدم!! کسی نبوده از جاعل روایت بپرسید در کدام گنج و کدام خلیفه، این مبهم بافی چه فایده دارد؟! در ابواب یکم تا پنجم چیزی زیادتر از آنچه ذکر کردیم وجود ندارد و تکرار همان مطالب است که مکرّر گردیده است و در باب ششم گوید رسول خدا  صلی الله علیه و سلم فرمود: مهدی پنج یا هفت و یا نه سال زندگی می‌کند. و این نیز تکرار گذشته است. باید گفت هزاران سال صبر کنید و هزاران حدیث بتراشید و هزاران صفحه کتاب را سیاه کنید که مهدی می‌آید و حدّ أکثر نه سال زندگی می‌کند و باقی عمر دنیا همه از این نعمت محروم‌اند!! نام این را چه باید گذاشت و طرفداران مهدی در اینجا چه می‌گویند؟! آنهم چیزی که راوی شک داشته ۵ یا ۷ یا ۹ سال؟!!. و در این باب می‌گوید: داییهای مهدی از بنی‌کلاب‌اند و مهدی پس از هفت سال می‌میرد و مسلمین بر او نماز می‌گذارند. و در باب هفتم می‌گوید: مهدی مقامش از حضرت عیسی بالاتر است!! راوی برای عیسی مقام و رتبه جعل کرده! در صورتی‌که مهدی و هرکه پیرو رسول­خدا(ص)است باید به عیسی  علیه السلام ایمان بیاورد و طبق صریح قرآن همه باید به او ایمان آورند. به علاوه آنهمه آیات در قرآن در شأن حضرت عیسی  علیه السلام نازل شده که یکی از آنها در شأن مهدی نیامده، و چنانکه گفتیم قرآن وجود چنین مهدی را تأیید نمی‌کند.

ابواب بعدی تکرار قصّه‌های گذشته است و همان عیوب را داراست و تکرار آنها جز تضییع وقت نتیجه‌ای ندارد. در باب بسیت وچهارم درباره مهدی به آیه ۶۷ سوره مائده استناد شده که انصافاً نامربوط‌تر از این نمی‌توان گفت!! واقعاً که در نامربوط گویی کسی به گردپای این رُوات جاهلِ جاعل نمی‌رسد!.

در باب بیست و پنجم خواسته بر حیات بیش از حدّ طولانی مهدی دلیل بیاورد لذا قیاس کرده به بقای حضرت عیسی و الیاس و عمر خضر. درحالی­که قرآن می‌گوید حضرت عیسی و الیاس وفات کرده‌اند و از «خضر» أثری در قرآن نیست بلکه درمیان مردم چنین قصّه‌ای رواج دارد!! به اضافه اینکه چنانکه بارها گفته‌ایم قیاسِ انبیاء به دیگران صحیح نیست و نمی‌توان معجزه یک پیامبر را به پیامبر دیگر نسبت داد. بنابراین نمی‌توان حیات معجزنشانِ حضرت نوح  علیه السلام را به پیامبری دیگر نسبت داد چه رسد به غیرنبیّ (فتأمّل ولا تجاهل) و همچنین‌اند أصحاب کهف که عمرشان معجزی إلهی است و آنها خودشان مدّتی پس از بیدار شدن نیز از آن خبر نداشتند و خدا در کتابش به آن تصریح فرموده ولی ما بدون دلیل نمی‌توانیم آن را به دیگران از جمله مهدی نسبت دهیم. خصوصاً کسی که وجودش مورد تردید جدّی است. علاوه براین توجّه کنید که مخالفت ما با امکان عمر طولانی برای انسانها نیست بلکه خواست ما إثبات تحقّق آن، برای عَمرو یا زید است. (فلاتجاهل). و باز استدلال کرده به بقای دجّال و ابلیس، درحالی­که موضوع دجّال جزئی از قصّه‌های مربوط به مهدی بوده که محلّ نزاع است و اخبار آن از مجعولات است و أمّا ابلیس به تصریح  قرآن [الکهف: ۵۰]. از نوع جِنّ بوده و همنوع انسان نیست و قیاس غیربشر با بشر قیاس مع­الفارِق است (فلاتجاهل).

[۱]– درباره أخبار أهل سنّت که مربوط به مهدی است، تحقیق ابن خلدون که در کتاب حاضر آورده‌ایم بسیار هشیار کننده و مفید است. (مراجعه شود)

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …