باب ما ورد من إخبار الله و إخبار النّبیّ بالقائم من طرق الخاصّه والعامّه (۳)

۱۱- روایت کرده از مجهولی به نام مبارک بن فضاله و او ازا قصّه‌خوانی به نام وهب بن منبه و او با اینکه سالها متأخر از زمان ابن عبّاس بوده به طور مرفوع از وی روایت کرده که رسول خدا  صلی الله علیه و سلم فرمود: شب معراج خدا از من پرسید نزاع ملائکه در چه بود؟ گفتم: خدایا نمی‌دانم… الخ، مطالبی است از جعل راویان وگرنه رسول خدای علیمِ حکیم چنین مطالبی نمی‌گوید. تعجّب است از مجلسی که آنها را توجیه می‌کند! به اضافه یکی از نشانه‌های قیام مهدی را قیام صاحب الزّنج شمرده که در سالل ۲۵۵ ﻫ. ق. قیام کرد و بصره را خراب نمود با اینکه هزار سال بیشتر است که صاحب الزّنج قیام کرده و اکنون استخوان­هایش هم پوسیده ولی هنوز مهدی نیامده است!. معلوم می‌شود این­خبر در همان سالها ساخته شده است.

۱۲ و ۱۳- روایاتی است از قول ضُعَفا که طبعاً اعتبار ندارد.

۱۴و ۱۵- روایت شده از «محمّد بن جمهور» و «سهل بن زیاد» که هردو از کذّابان معروف می‌باشند!! و متن آن می‌گوید: هر کس قبل از آنکه قائم ظهور و قیام نماید به او اقتداء کند، او رفیق پیامبر و از تمام أمّت نزد آن حضرت گرامی‌تر است. باید به ایشان گفت: اوّلاً، قبل از ظهور او چگونه به او اقتداء کنند. ثانیاً، چگونه کسی که او را ندیده و رفتار او را ندانسته به او اقتدا کرده بهترین أمّت است. آیا هذیانی بالاتر از این دو خبر می‌شود؟ «إن هذا إلا إفکٌ افتَراهُ».

۱۶ و ۱۷- علاوه بر ضعف راویان، متن آنها صحیح نیست زیرا که می‌گویند غیبت مهدی باعث گمراهی می‌شود از دین خودشان.

۱۸تا۲۲- علاوه بر ضعف یا مجهولیّت راویان، مطلب غیرصحیح و بلکه قول زور است، زیرا می‌گویند هرکس در أمر مهدی شکّ کند، کافر است، و هرکس منکر او شود، منکر رسول خدا  صلی الله علیه و سلم شده است. کسی نبوده بپرسد چرا کافر شده؟ و چرا قرآن کریم که ایمان و کفر را به «لِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِین» بیان فرموده به مهدی بلکه به أصل «إمامت منصوصه» که مهدی جزئی از آن است، اشاره‌ای نکرده([۱]). أفلاتَعقلون؟ به همین سبب حتّی علمای شیعه ظاهراً مسلمین غیرشیعه را که به أصل «إمامت منصوصه» معتقد نیستند، مسلمان می‌دانند. أمّا با کمال تعجّب درباره اینگونه روایات که تعدادشان کم نیست سکوت کرده‌اند و مردم را آگاه نمی‌کنند!! (فتأمًّل جَدّاً).

البتّه ما از مجلسی که در خدمت صفویّه بوده (پادشاهان صفوی([۲]) مأموریّتی جُز تعمیق اختلاف شیعه و سنّی  نداشته‌اند) توقّع نداریم ولی از سایر علما توقّع داریم که مردم را آگاه سازند.

[۱]– درباره ایمان و کفر رجوع شود به کتاب حاضر ص۷۰ به بعد و «تضادّ مفاتیح الجنان با قرآن» ص ۲۸۶ و ۲۸۷٫

[۲]– صفویّه شیعه نبودند بلکه بر مذهب «أهل حقّ» بوده‌اند!. (فلاتَجاهل)

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …