باب ما ورد من إخبار الله و إخبار النّبیّ بالقائم من طرق الخاصّه والعامّه (۲)

۵- روایت کرده از تمیمی که مشترک است بین عدّه‌ای، و معلوم نیست کدام تمیمی؟ و أمّا متن آن سخنی از مهدی هزار ساله نیست، بلکه می‌گوید شخصی از اولاد حسین  علیه السلام عدالت را در دنیا جاری خواهد ساخت.

۶- راویانی مجهول الهویّه دارد مانند محمّد بن اسماعیل الصّواری و حسین الأشقر و قیس بن ربیع. و أمّا متن آن می‌گوید رسول خدا  صلی الله علیه و سلم در مرض وفاتش برای حضرت فاطمه قسم خورد که مهدی برای أمّت لابُدّ و ناچار است دو مرتبه قسم خورد که او از اولاد تو است. درحالی­که رسول خدا  صلی الله علیه و سلم خود نهی کرده از قسم خوردن به اسم خدا و قرآن می‌گوید خدا را در معرض قسمهای (بیهوده) نیاورید، آنهم برای حضرت فاطمه که سخن پدر بزرگوارش را بدون قسم قبول دارد. گویا اینان معتقدند حضرت فاطمه سخن رسول خدا را بدون قسم قبول نمی‌کرده!.

۷- روایت کرده مجهولی مانند حفار از مجهول دیگری به نام عثمان از مجهول دیگری به عنوان ابی‌قلابه تا می‌رسد به عبدالرّحمان بن أبی‌لیلی که گوید پدرم گفته رسول خدا  صلی الله علیه و سلم روز خیبر پرچم را به دست علی داده و خدا به دست او فتح نموده، سپس ذکر نموده روز غدیر و بعضی فضائل علی  علیه السلام را تا اینکه گوید سپس پیغمبر گریه نمود، گفته شد برای چه گریه می‌کنی؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داد که به او ظلم می‌کنند و او را از حقّش منع می‌کنند و فرزندش را می‌کشد، ولی وقتی قائم قیام کند این ظلمها زائل گردد و کسانی­که بدخواه ایشان‌اند ذلیل گشته و مدّاحانشان زیاد گردد… الخ مؤلّف گوید ولی زمان ما که هنوز قائم نیامده مدّاحان او زیاد شده و شب و روز به ثناخوانی مشغول‌اند. امّا باید دانست­که دین اسلام از مدّاحی نهی کرده چنانکه سنّت پیغمبر  صلی الله علیه و سلم به این­مطلب گویا می‌باشد (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص ۱۳۲، حدیث ۱) و آن حضرت و نیز أمیرالمؤمنین  علیه السلام اجازه مدّاحی نمی‌دادند.

۸- مشابه حدیث أوّل باب ۲ ج ۵۱ بحار است که علاوه بر ضعف راویان آن از قبیل «علیّ بن اسباط([۱])» و «سیف بن عمیره» متن آن نیز معیوب است، زیرا می‌گوید چون حسین  علیه السلام کشته شد ملائکه ضجّه زدند و گفتند خدایا آیا سزاوار است که با برگزیده تو چنین شود؟ خدا قائم را به ایشان نشان داد و فرمود با این از ستمگران به امام حسین  علیه السلام انتقام می‌گیرم!! و این مطلب را از حضرت صادق نقل نموده است! باید از ایشان پرسید مگر به حضرت صادق وحی شده که ملائکه چنین کردند. آیا اینان نمی‌دانند که پس از رسول خدا  صلی الله علیه و سلم وحی قطع گردید. و ثانیاً مگر وقتی قائم بیاید هنوز قاتلان حسین زنده­اند که در این روایت می­گوید خدا به­وسیلۀ قائم از قاتلان حسین  علیه السلام انتقام می‌گیرد؟! این راویان چون عوام بوده‌اند نتوانسته‌اند مطلب درستی ببافند!.

۹- ابوالمُفضّل که از ضعفاست روایت کرده از احمد بن محمد بن بشّار از مجاهد بن موسی از عباد بن عباد که همه مجهول‌اند. به­راستی اخبار این مردم مجهول از یکدیگر چه چیزی را ثابت می‌کند!!.

۱۰- عدّه‌ای از مجاهیل ادّعا کرده‌اند که پیغمبر  صلی الله علیه و سلم به خدا قسم خورد که البتّه قائم غایب گردد تا جایی که أکثر مردم گویند چه نیازی است که خدا کسی از آل  محمّد  صلی الله علیه و سلم را برای هدایت مردم بیاورد؟! می‌گوییم شاید دلیلش این است که مدرک متقنی برای وجود پسر حضرت عسکری  علیه السلام نداشته‌اند.

[۱]– درباره او رجوع شود به «عرض اخبار اصول…» ص ۵۵۳٫

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …