باب ذکر الأدِلَّهِ الَّتی ذَکَرها شیخُ الطّائفه علی إثباتَ الغیبَهِ (۲)

بنابراین عصمت علی یا امام حسن برای شهر خودش مفید بود. أمّا در شهرهای دور و مناطق صعب العبور فائده چندانی نداشت، در نتیجه حتّی اگر معصومی وجود می‌داشت نُوّاب و منصوبین غیرمعصوم او که در مناطق دور بسر می‌برند بدون عصمت در أعمال جزئیّه و شؤون مختلف حیات اجتماعی مسائل مردم را فیصله می‌دهند پس أصول کلّیّه که نباید از آنها تخطّی شود باقی می‌ماند که این اصول کلّیّه به نظر ما در قرآن و سُنّت مذکور است و خدای متعال قادر است که تعالیم و أحکام و أصول شرع را به صورتی نازل فرماید که قواعد و أصول کلّیّه مورد نیاز در آن مذکور باشد و محفوظ بماند و پس از رسول خدا  صلی الله علیه و سلم برای مطّلع شدن از آنها احتیاجی به امام معصوم نباشد و خوشبختانه چنین چیزی تحقّق یافته و پیامبرخاتم در تبلیغ دین خدا و إکمال دین و إتمام نعمت شریعت توفیق کامل یافته، در غیراین­صورت بنا به قاعده شما یعنی «لزوم عصمتِ امامِ مسلمین پس از پیامبر» با کمبود شدید معصوم دچار می‌شوید و لازم می‌آید خدا برای هر منطقه‌ای معصومی قرار دهد که حتّی به قول شما چنین نکرده است! و شما نیز برای هر زمان فقط به یک معصوم قائل‌اید که نیاز مردم به معصوم را مرتفع نمی‌سازد بلکه قاعده لزوم وجود امام معصوم را متزلزل می‌سازد. در أواخر دوران حیات پربرکت رسول خدا  صلی الله علیه و سلم نیز وضع بدین منوال بود که منصوبینِ غیرمعصومِ آن حضرت در مناطق دوردست با توجّه به کتاب و سنّت أمور أمّت را فیصله می‌دادند وکسی در این أمر شبهه‌ای نداشت.

آنچه گفتیم مربوط به زمانی است که به قول شما یک معصومِ مشهود لاأقلّ در یک شهر وجود داشت أمّا پس از حضرت عسکری  علیه السلام، معصوم، به ادّعای شما غائب و غیرقابل دسترس و از نظر ما موهوم و ناموجود است، و در نتیجه عملاً برای ما و شما فرقی در عدم استفاده از معصوم نیست و طبعاً با این وضع مقاصد و منافع حضور معصوم -یعنی همان قاعده ادّعاییِ شما بر لزوم معصوم- به هیچ وجه حاصل نمی‌شود، بلکه امام و رهبر غیرمعصومی که لا أقلّ در شؤون و أمور عمومی از کتاب و سنّت تخطّی نکند، برای انتظام أمورأمّت ازامام معصومی­که هیچ تأثیری دراداره جامعه ندارد بهتراست [نهج البلاغه، خطبه ۴۰] زیرا مردم باید مسائل مشکلات گوناگون خود را با امام منطقه خود درمیان بگذارند. احتیاج مردم به امام یا احتیاج به علم اوست تا از تبلیغ و تعلیم او بهره گیرند و یا احتیاج به عمل و حُکم اوست تا با اقتدار و حاکمیّت خود مردم را کمک کرده و أمور ایشان را انتظام دهد ولی امامِ منتظَرِ شما برای أمّت هیچ یک از این دو فائده را ندارد([۱]).

امروز نیز شما زمام کلّیّه أمور مردم را بدون دلیل متقن شرعی تحت عنوان «ولایت فقیه» به فردی غیرمعصوم سپردید که به گوش خود از رادیو شنیدم در یکی از سخنرانی‌هایش می‌گفت در قرآن سوره‌ای درباره کفّار نداریم ولی درباره منافقین داریم!! و سوره «الکافرون» (= سوره ۱۰۹ قرآن) را به یاد نداشت! وی از شیفتگان «اِبن عَرَبی» و «مُلا صدرا» است که بسیاری از فقهای شیعه أفکار و عقائد آن دو را نمی‌پسندند. بنابراین شما عملاً مانند ما که مهدی را موهوم می‌دانیم بدون امام معصوم أمور أمّت را فیصله می‌دهید ولی از سوی دیگری هنوز در مقابل عوام وجود امام معصوم را ضروری می‌شمارید درحالیکه اگر این لزوم حقیقت می‌داشت خدا آن را از بندگانش دریغ نمی‌فرمود([۲]).

شبه دلیل دیگر ایشان این است که خود مردم سبب شدند که امام غائب شود!! درحالی­که أوّلاً دلیلی واضح و متقن بر امامت الهیّه ایشان دردست نبود تا مردم تبعیّت از ایشان را بر خود واجب بدانند. ثانیاً چرا از زمان امام سجّاد  علیه السلام تا زمان حضرت عسکری  علیه السلام که هیچ یک از آن بزرگواران زعامت عام نداشتند، غائب نشدند و مردم را متسحقّ محرومیّت از وجود خود ندانستند أمّا در مورد کسی که وجود و ولادتش جدّاً محلّ  تردید است، ناگاه لزوم غیبت پیش آمد؟! شما که تاکنون هیچ دلیلی بلکه شبه دلیلی بر اینکه زمان امام جواد  علیه السلام یا امام هادی  علیه السلام با زمان مهدی تفاوت اساسی داشته، ارائه نکرده‌اید!! هیچ دلیلی که خطر زمان مهدی از خطرهای موجود در زمان أئمّه قبلی جِدّاً بیشتر بوده، عرضه نکرده‌اید!! ثالثاً امروز که مردم سراسر ایران در انتظار مهدی هستند و شب و روز برای تعجیل در فرج دعا می‌کنند و از راههای دور و با چشم گریان به جمکران می‌روند و از نائب غیرمعصوم مهدی، با بذل جان اطاعت می‌کنند، آیا لیاقت این مردم کمتر از مردم زمان امام سجّاد  علیه السلام یا حضرت جواد  علیه السلام یا حضرت عسکری  علیه السلام است که امامشان غائب نبود ولی مردم دوران ما از حضور امام محروم‌اند؟! این مردم چه کرده‌اند که مردم زمان حضرت مجتبی علیه السلام یا حضرت سیِّدالشُّهداء -عَلَیهِ آلافُ التّحیّهِ والثَّناء- نکرده‌اند و لذا امامشان غائب نشد؟!!.

[۱]– در واقع آنچه شما به عنوان معارف شیعه، منحصر به خودتان می‌دانید از امامانی است که قبل از مهدیِ موهوم بوده‌اند و حتّی از پدر و یا جدّ و یا پدرجدّش مطالب مهمّ و یا زیادی که از طرق دیگر دردسترس نباشد، ندارید! (فتأمّل).

[۲]– ر.ک. کتاب «رهنمود سُنَّت در ردّ أهل بدعت» که ترجمه فارسی کتاب «المنتقی» است. کتاب مذکور تلخیصی است از کتاب «منهاج السّنّنه» ابن تیمیّه.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …