باب الآیات المُأوَّلَهِ بقیام القائم (۲۰)

بدان که یازده روایت از روایات این فصل، از تفسیر «محمّد عیّاشی سمرقندی» است که مؤلّفی خرافی وضعیف­العقل بود. اگربه­کتابش مراجعه کنید درآن عجایبی یافت می‌شود که هیچ عقلی و لو بسیار ضعیف- آنها را نمی‌پذیرد و ما برای آنکه خوانندگان میزان درک و فهم او را بدانند یک نمونه از مروّیات او را در اینجا می‌آوریم (ولی طالبین تفصیل باید به تفسیر او مراجعه کنند). عیّاشی در حدیثی مرسل راویت کرده امام باقر علیه السلام درباره آیه: ﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَهُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١٨﴾ [آل‌عمران: ۱۸]. «خداوند یگانه که دادگری استواراست گواهی می‌دهد که هیچ معبودی جُزاو (به حقّ) نیست وفرشتگان ودانشوران(راستین) نیز (گواهی می‌دهند که) هیچ معبودی جُز او که پیروزمند فرزانه است (به حقّ) نیست». فرموده مقصود از ﴿أُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ﴾ پیامبران و جانشینان ایشان است که قسط را به پا داشتند و «قسط» در ظاهر به معنای عدالت و دادگری است ولی در باطن مقصود امیرالمؤمنین علی علیه السلام است!!.

هر کس اندکی عربی بداند، می‌فهمد که ﴿قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِ﴾ حال است برای ﴿ٱللَّهُ﴾ و به همین سبب «مفرد» آمده است درحالی­که اگر حال برای ﴿أُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ﴾ می‌بود به صروت جمع یعنی به شکل «قائِمِینَ بِالقِسط» می‌آمد! بدیهی است که عربی‌دان چنین سخنی نمی‌گوید تا چه رسد به حضرت باقر العلوم  علیه السلام !! آیا اگر عیّاشی کمی عقل خود را به کار می‌گرفت چنین روایتی را در کتابش از قول امام نقل می‌کرد؟! بیهوده نیست که نجاشی و علامه حلّی گفته‌اند: او بسیار از ضعفاء نقل می‌کند!!.

۴۴ و ۴۵- عیّاشی روایتی نقل کرده که مدّعی است امام باقر  علیه السلام فرموده که عهد إلهی پیامبر به حضرت سجّاد  علیه السلام رسید سپس به محمّد بن علی منتقل شد (؟!! ملاحظه می‌فرمایید که در مورد امام صادق به بعد، حدیث ساکت است و به صورت مبهم می‌گوید:) سپس خدا هرچه بخواهد می‌کند. پس همراه ایشان باش تا اینکه مردی از ایشان قیام می‌کند به همراه سیصد نفر و پرچم رسول خدا  صلی الله علیه و سلم با اوست. وی به سوی مدینه می‌آید و در مسیرش هنگامی که به «بیداء» می‌رسد می‌گوید اینجاست مکان کسانی که خدا آنها را در زمین فرو برد([۱]) و خداوند فرموده: ﴿أَفَأَمِنَ ٱلَّذِینَ مَکَرُواْ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ أَن یَخۡسِفَ ٱللَّهُ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضَ أَوۡ یَأۡتِیَهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَشۡعُرُونَ ۴۵﴾ [النّحل: ۴۵-۴۶]. «پس آیا کسانی که با نیرنگ بدیها کرده‌اند. از اینکه خداوند ایشان را به زمین فرو برَد، در أمان‌اند؟ و یا از جایی‌که نمی‌دانند عذاب بر آنان (فرود) آید؟ و یا آنها را در رفت و آمدشان (به عذابی) بگیرد؟ پس ایشان (به گریخن) ناتوان کننده خدا نیستند». این سوره مکّی است و در آن زمان بحث مهدی موضوعیّت نداشت. دیگر آنکه خدا چند نوع عذاب را مطرح فرموده که ممکن است بر بدکاران فرود آید و این عذابها را با جمله: ﴿…فَإِنَّ رَبَّکُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِیمٌ﴾ [النّحل: ۴۷]. «پس همانا پروردگارتان رؤوف و مهربان است». خاتمه داده است.

۴۹ ـ عدّه‌ای از ضعفاء و مجروحین ادّعا کرده‌اند که امام صادق درباره آیه: ﴿فَإِذَا نُقِرَ فِی ٱلنَّاقُورِ ٨ فَذَٰلِکَ یَوۡمَئِذٖ یَوۡمٌ عَسِیرٌ ٩﴾ [المدّثّر: ۸-۹]. «پس چون در صور دمیده شود پس آن (زمان) روز سخت و دشتوار است». فرموده که درمیان ما امامی پوشیده و مستور هست که وقتی خدا بخواهد به او الهام می‌کند و او نیز به أمر خدا قیام می‌کند!! کسی نبوده به رُوات جاهل بگوید که سوره مدّثّر از سوره‌های ابتدای دعوت پیغمبر  صلی الله علیه و سلم بوده و أهل مکّه همه مشرک و منکر قیامت و نبوّت رسول خدا  صلی الله علیه و سلم بودند حال در چنین موقعیّتی خدا توحید و معاد را رها کرده و خواسته به قیام امام غائب مستور ایمان بیاورند؟!. ﴿فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلۡقَوۡمِ لَا یَکَادُونَ یَفۡقَهُونَ حَدِیثٗا﴾ خدای متعال کمی عقل به این راویان بدهد!.

۵۰- ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَیَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ کَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمۡ دِینَهُمُ ٱلَّذِی ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ یَعۡبُدُونَنِی لَا یُشۡرِکُونَ بِی شَیۡ‍ٔٗاۚ وَمَن کَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ۵۵﴾([۲]) [النّور: ۵۵]([۳]). «خداوند کسانی از شما را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند وعده فرموده که هرآینه ایشان را در این سرزمین جانشین (دگران) گرداند همچنانکه کسانی (از مؤمنین) را که پیش از ایشان بوده‌اند، جانشین (پیشینیان) ساخت و دینشان را که بر آنان پسندیده است پایگاه و جایگاه  بخشد و بیمشان را به ایمنی تبدیل نماید در حالی­که مرا عبادت می‌کنند و چیزی را شریک من نشمارند و هرکه پس از آن، کفر ورزد (بدانید که) آنان همان بدکاران‌اند».

[۱]– اشاره است به قصّه‌ای که از قول مفضّل بن عمر در جلد ۵۳ بحار الأنوار نقل شده است. این ماجرای را در صفحه ۱۰، ج ۵۳، ببینید و یا به صفحه ۴۳ کتاب حاضر مراجعه کنید.

[۲]– مقایسه شود به آیه ۵-۶ سوره قصص.

[۳]– آیه فوق در حدیث ۳۴ و ۶۵ نیز مذکور است.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …