باب الآیات المُأوَّلَهِ بقیام القائم (۲۱)

آیه فوق که به آیه استخلاف شهرت یافته از آیاتی است که مانند آیه ۵ و ۶ سوره قصص و آیه ۳۲ و ۳۳ سوره توبه و آیه ۱۰۵ سوره انبیاء، بسیار مورد سوء استفاده و تفسیر به رأی قرار می‌گیرد، لذا ضرور است که بیش از سایر آیات در مورد آن تأمّل شود. (ر.ک. «بت شکن» باب ۷۰، حدیث ۳).

شیخ طوسی در تفسیرش موسوم به «التّبیان» فرموده در این آیه خدای متعال به مؤمنین و نیکوکاران از أصحاب پیامبر وعده داده که آنان را در این سرزمین مشرکین، جانشین و حاکم سازد همچنانکه، بنی‌اسرائیل را در منطقه شام پس از نابود کردن زورگویان، اسکان داد و این استخلاف و تمکّن در زمان پیغمبر  صلی الله علیه و سلم تحقّق یافت که دشمنانش شکست خوردند و دعوت آن حضرت آشکار گردید و دینش کمال یافت و نَعُوذُ بِالله از اینکه بگوییم خداوند دینش را برای رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم در زمان حیاتش([۱]) تمکّن نبخشید تا بعد از او کسانی دیگر تمکنّ دین او را فراهم کردند([۲]).

سخن شیخ طوسی درست است و آیه خطاب به حاضرین زمان رسول خدا  صلی الله علیه و سلم است به دلیل «مِنکُم» از شما، که در آیه آمده است و اینکه فرموده ﴿کَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾ یعنی همانطورکه مردم مؤمن پیش از ایشان در قسمتی از این زمین خلافت نمودند نه همه زمین ایشان نیز در این سرزمین و نه سراسر زمین، خلافت و تمکّن می‌یابند و این وعده تحقّق یافت و مسلمین زمان رسول خدا  صلی الله علیه و سلم که واقعاً ایمان داشتند وطبق أوامر خدا کارهای شایسته می‌کردند سرزمین کفّار و مشرکین به دست ایشان افتاد و جانشین آنها شدند و در اجرای مراسم دینی بدون خوف تمکّن یافتند.

حضرت علی  علیه السلام نیز سپاه اسلام را -که بسیاری از أصحاب رسول خدا  صلی الله علیه و سلم یعنی مخاطبین این آیه، در آن حضور داشتند مورد نظر آیه فوق دانسته و به هنگام جهاد با ایران به عمر فرموده: و ما (متّکی) بر وعده‌ای از خداوند هستیم (منظور همین آیه است) و خدا حتماً وعده‌اش را محقّق می‌سازد و سپاه خویش را حتماً یاری می‌فرماید (سپاه آن زمان را سپاه حق دانسته است -فلاتَجاهل-) سپس به عمر توصیه فرمود که خود به جای حضور در سپاه، در مدینه بمانَد و از همانجا سپاهیان اسلام را رهبری کند و فرمود: تو همچون محور آسیا باش و آسیای جامعۀ اسلامی را به وسیله مسلمین عرب به گردش درآور… الخ([۳]) (نهج البلاغه، خطبه ۱۴۶). أمّا بطائنی واقفی([۴]) و نظایر او می‌گویند این آیه مربوط به پیغمبر و مسلمین صدر اسلام نیست بلکه راجع به مهدی است که در آن زمان حتّی پدرِ پدر بزرگش وجود نیافته بود!!([۵]).

۵۴- ﴿یُعۡرَفُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ بِسِیمَٰهُمۡ فَیُؤۡخَذُ بِٱلنَّوَٰصِی وَٱلۡأَقۡدَامِ ۴١﴾ [الرحمن: ۴۱]. «بزهکاران به نشانه‌های  رخسارشان شناخته شوند آنگاه موهای پیشانی و پاهایشان گرفته (و به دوزخ افکنده) شوند». و در آیات قبل فرموده: ﴿فَإِذَا ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ وَرۡدَهٗ کَٱلدِّهَانِ ٣٧﴾ [الرَّحمان: ۳۷]. «پس آنگاه که آسمان شکافته شود و چون أدیمِ([۶]) سرخگون باشد». و پس از آیه منظور می‌فرماید: ﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ ۴٣﴾ [الرَّحمان: ۴۳]. «این است دوزخی که بزهکاران آن را دروغ می‌پنداشتند». این آیات بی‌تردید مربوط به قیامت است و هر عاقل منصفی می‌فهمد و مطلبی است واضح و روشن. دیگر آنکه این سوره مکّی است و به سُوَرِ مکّی شبیه‌تر است أمّا چون بعضی گفته‌اند که مکّی نیست ما نیز مناقشه نمی‌کنیم أمّا خلاف نیست که قبل از سوره مائده نازل شده (یعن قبل از طرح مسأله امامت به قول ایشان). بنابراین معنی ندارد که خدا بفرماید روزی که آسمان سرخ رنگ می‌شود و شکاف برمی‌دارد قائم و یارانش با شمشیر ضربه‌ای شدید به پوست تبهکاران می‌زنند؟!!.

أمّا «نعمانی» از قول غُلاه و ضُعَفا می‌گوید حضرت صادق  علیه السلام درباره آیه‌ای تا این اندازه واضح و روشن، فرموده که درباره قائم است… الخ!! اینان از این بیراهه رفتن چه هدفی داشته‌اند؟ اینان جواب خدا را چه خواهند گفت؟.

۵۵- ﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ فَسَقُواْ فَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ کُلَّمَآ أَرَادُوٓاْ أَن یَخۡرُجُواْ مِنۡهَآ أُعِیدُواْ فِیهَا وَقِیلَ لَهُمۡ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلنَّارِ ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ ٢٠ وَلَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَدۡنَىٰ دُونَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَکۡبَرِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٢١﴾ [السجده: ۲۰-۲۱]. «و أمّا کسانی که تباهکاری کرده‌اند سرا و سر انجامشان آتش (دوزخ) است هرچه خواهند از آن برون آیند بدان بازگردانده شوند و بدیشان گفته شود عذاب آتشی را که آن را دروغ می‌شمردید، بچشید و البتّه غیراز عذابِ بزرگترِ(رستاخیز)، عذاب کوچکترِ(دنیوی) را (نیز) بدیشان می‌چشمانیم، باشد که (به حقّ) بازگردند».

[۱]– قول شیخ طوسی درست است مشروط بر اینکه با توجّه به لفظ «مِنکُم» اصحاب پیامبر ص را که آنها نیز مخاطب آیه و مرجع «کُم» بوده‌اند، مشمول وعده إلهی بداند، چنانکه حضرت علی  علیه السلام آنها را مشمول وعده إلهی دانسته است. (نهج البلاغه، خطبه ۱۴۶).

[۲]– مخفی نماند که مفسّرین شیعه از جمله شیخ طوسی و ابوالفتوح رازی و… این قول را که آیه فوق، راجع به مهدی است آورده‌اند امّا باید توجّه داست که اوّلاً شیخ طوسی قول اوّل را در صدر اقوال دیگر آورده و برای آن استدلال کرده‌ و ثانیاً از قول دوّم دفاع نکرده است و اعتراف کرده که قول دوّم مورد اتّفاق مفسّرین نیست. و ابوالفتوح رازی نیز قول اوّل را أقوی دانسته است. شیخ طبرسی نیز قول اوّل را قبل از سایر اقوال آورده است. دیگر آنکه این آیه بلافاصله پس از آیۀ ۵۴ سوره نور آمده که فرموده وظیفۀ پیامبر «ابلاغ آشکار= اَلبَلاغُ الـمُبین» است و اگر منظور آیه، مهدی باشد به هیچ وجه مصداق ابلاغ واضح و آشکار نخواهد بود. (فتأمّل).

[۳]– با توجّه به تفسیر امیر المؤمنین  علیه السلام از آیه ۵۵ سوره مبارکه «نور» نمی‌توان کلمه قصار ۲۰۹ نهج البلاغه را بی‌تناسب با تفسیر این آیه دانست و معلوم می‌شود که  استشهاد آن حضرت به آیه ۵ سوره «قصص» نیز در تقویت همین تفسیر بوده و علی  علیه السلام برای تایید تمثیل مذکور در آیه ۵۵ سوره «نور»  ﴿کَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ…﴾ به آیه ۵ سور ه قصص نیز استشهاد کرده تا بفرماید همچنانکه مؤمنین بنی‌اسرائیل به خواست خدا بر فرعونیان غلبه و برای اجرای آیین خود تمکّن یافتند و جانشین آنها شدند ما مسلمین صدر اسلام نیز برمخالفین غالب خواهیم شد. (فلاتجاهل). با توجّه به مطالب  فوق نمی‌توانیم با پیشداوری و بدون دلیل و مدرک ادّعا کنیم که آن حضرت با استشهاد به آیه ۵ سوره مکّیِ قصص، به مهدی موهوم اشاره کرده است!.

[۴]– لازم است رجوع شود به حاشیه صفحه ۱۵۰ کتاب حاضر.

[۵]– درباره این آیه رجوع شود به صفحه ۶۱ و ۶۲ همین کتاب.

[۶]– چرم دبّاغی شده.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …