بابُ ما فِیهِ مَن سُنَنِ الأنبیاء

در این باب أخباری جمع کرده‌اند برای اثبات اینکه مهدی دارای خصوصیّات و أوصاف و أحوال أنبیاء است و أمّا مجلسی روایاتی را آورده که به هیچ وجه اعتبار ندارد زیرا صرف نظر از مجاهیل از قول کذّابانی از قبیل «محمّد بن جمهور» یا «معلیّ بن محمد» و «احمد بن هلال» و «سلیمان بن داود» و «محمّد بن بحر الشّیبانی» که به قول ابن الغضائری و علامه حلی از غُلاه و ضُعفاست و یا از قول چند راویِ واقفی از قبیل «أبی‌حمزه بطائنی» یا «عثمان بن عیسی»([۱]) که أئمّه پس از حضرت کاظم  علیه السلام را به امامت قبول نداشتند، برای اثبات مهدی حدیث نقل کرده است!! از مسائل جالب اینکه «عبدالله بن جعفر الحمیری» و «ابوبصیر» هم راویِ روایتِ نمردنِ مهدی قبل از قیام‌اند و هم راوی روایت مردنِ مهدی (بخش دوم حدیث ۱۳) هستند؟! فاعتبروا یا أولى الأبصار!.

در بیشتر روایات این باب سعی کرده‌اند که مهدی را به أنبیاء تشبیه کنند و می‌گونید در مهدی سُنَّتی از موسی  علیه السلام است که از فرعون ترسید و فرار کرد و سُنَّتی است از عیسی  علیه السلام که مردم به او تهمتهایی زدند و سنّتی از یوسف  علیه السلام است که به زندان رفت و سنّتی از محمد  صلی الله علیه و سلم است که قیام به شمشیر نمود و مهدی آن­قدر از دشمنان خدا می‌کشد تا خدا راضی شود!!.

باید گفت أوّلاً: موسی به مَدیَن رفت أمّا مهدی شما از جایی به جایی دیگر نرفته بلکه بِالکُلّ غائب شده. ثانیاً  مهدی هیچگاه به زندان نرفت پس چرا او را به یوسف  علیه السلام تشبیه می‌کنید؟ أفَلاتَعقِلون؟.

ثالثاً: بسیاری از بندگان خدا همین أوصاف را دارند مثلاً از  زمامداران زمان خود می‌ترسند و از حوزه نفوذ او فرار می‌کنند و یا بی‌گناه زندانی می‌شوند و بسیاری از سادات و بزرگان بوده‌اند که برای اقامه حکومت با شمشیر قیام کرده‌اند و بسیاری به تهمتهای ناروای مردم کم اطّلاع یا بی‌اطّلاع دچار می‌شوند مثلاً راقم این سطور که چون حقائقی را بیان کردم مورد هزاران تهمت و افترا از جانت دکانداران خرافه فروش واقع و چند بار در حکومت آخوندهای کنونی زندانی شدم! البتّه در یکی از بازجویی‌ها فهمیدم که در خارج از زندان نیز کاملاً تحت نظر بوده‌ام و تمام نامه‌هایی که در صندوق پستی نزدیک منزل می‌انداختم مأمورین حکومت برمی‌داشتند و در پرونده‌ام جمع می‌کردند و نامه‌ها به مقصد نمی‌رسید!.

رابعاً: در قبول اسلام جبر و اکراه نیست بنابراین بدون دلیل نمی‌توان دشمنان را کشت! خامساً: می‌پرسیم اینگونه روایات جُز آماده کردن زمینه‌های فتنه و آشوب برای مدّعیان، چه فائده‌ای دارد؟ مثلاً در حدیث هشتم می‌گوید مادر مهدی کنیزی سیاهپوست بوده است که خدا یک شبه کار او را اصلاح می‌کند! پس با روایاتی که می‌گویند مادرش دختر سلطان روم و سفید رو و زیبا بوده چه می‌کنید؟ دیگر اینکه چرا می‌گویید شرایط باید به تدریج مهیّا شود تا مهدی ظهور کند درحالی­که این روایت می‌گوید خدا یک شبه اوضاع را عوض می‌کند!.

در روایت نهم([۲]) از قول عدّ‌ای از مجاهیل می‌گوید: دیده‌اند که حضرت صادق  علیه السلام مانند زنِ فرزندمُرده با رخساری‌ اندوهناک گریه کرده و به خود می‌پیچد و خطاب به مهدی با کلماتی مسجّع درباره مصائبی که بر أئمّه وارد می‌شود، شکوه می‌کند! می‌پرسند: علّت این زاری چیست؟ حضرت فرمود: صبح امروز در کتاب جعفر (؟!) می‌نگریستم که در آن نوشته قائمِ ما غیبت خواهدنمودوغیبتش طولانی می‌شود…. الخ   ذکر کتاب موهوم «جفر» دلیلی است بر دروغ بودن این حدیث! ما در کتاب «عرض أخبار اصول بر قرآن عقول» در باب ۹۸ اصول کافی (ص ۵۱۲ تا۵۲۱) درباره کتبی  از قبیل جفر و جامعه و…. سخن گفته‌ایم و در اینجا تکرار نمی‌کنیم (مراجعه شود) بنابراین امامی که از آینده خبر ندارد چگونه برای امامی که به قول شما برخلاف أئمّه پیشین در تحقّق أهدافش موفّق می‌شود، اینگونه فزع و زاری می‌کند؟! دیگر اینکه در این حدیث به «خضر» استشهاد شده که دلیلی بر وجود او نداریم و شخصیّتی است که در میان مردم شهرت دارد و إلا در قرآن کریم اثری از او نیست. در این روایت می‌گوید: «چون بنی‌أمیّه و بنی‌عبّاس([۳]) دانستند که زوال فرمانروایی و سلطنتشان و نابودی أمراء و ستگمرانشان به دست قائم ما خواهد بود دشمنی با ما را درپیش گرفته و شمشیرهایشان را به قتل أهل بیت رسول­خدا  صلی الله علیه و سلم به کار گرفتند([۴])»!! و غافل است از اینکه بنی‌امیّه را بنی‌عبّاس منقرض ساختند نه قائم و بنی‌عبّاس نیز منقرش شدند چنانکه أثری از آثارشان نیست ولی هنوز مهدی ظهور نکرده است!!.

چهار روایت آخر این باب به پسند فرقه‌ای نزدیک است که با شماره ۳ در کتاب [شاهراه اتّحاد: ص ۲۸۸] ذکر شده‌اند و مخالف است با روایاتی که می‌گویند مهدی زنده است تا زمین را پر از عدل و داد نماید!.

[۱]– این افراد در کتاب «عرض اخبار اصول…» معرّفی شده‌اند.

[۲]– مصحِّح محترم کتاب، آقای محمّد باقر بهبودی، سند و متن این روایت را نامقبول و معیوب دانسته است.

[۳]– ر.ک. کتاب حاضر، صفحه ۱۰۸ (نکته اوّل).

[۴]– کذلک بنی‌أمیّه و بنوالعبّاس لمّا وقفوا على أنَّ زوال ملکهم والأمراء والجبابره منهم علی ید القائم منّا ناصبونا العداوه و وضعوا سیوفهم فی قتل آل بیت رسول الله r…. .

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …