بابُ ما ظَهَرَ مِن مُعجِزاتِهِ وفیهِ بعضُ أحوالِهِ وأحوالِ سُفرائِهِ (۸)

در این قصّه چند بار همان عقیده معروف که «زمین از حجّت إلهی خالی نمی‌مانَد» تکرار شده. در این موضوع باید به کتاب [عرض اخبار اصول…..: ص ۳۷۰ تا ۳۷۲] و کتاب «راهی به سوی وحدت اسلامی» تألیف جناب سیّد «مصطفی حسینی طباطبائی» (ص ۷۵ تا ۸۰) مراجعه شود. دیگر دلیل واضح بر نامعتبر بودن این قصّه، دلالت آن بر علم غیب است که بارها و بارها درباره آن توضیح داده‌ایم. به نظر ما معتقد به قرآن کریم نمی‌تواند این قصّه را قبول کند و کسی‌که این قصّه را باور کند در واقع قرآن را تکذیب کرده است.

در این قصّه، حدیث ۱۶ باب ۱۸۲ کافی را که مجلسی در «مرآه العقول» ضعیف شمرده، با تغییراتی نقل کرده و ضمناً دعای مشرکانه «یا مُحمّدُ یا عَلِیُّ…… اِکفِیانی فَإنّکُما کافِیایَ….» را هم در این حدیث آورده‌اند که درباره آن نیز رجوع کنید به [تضادّ مفاتیح الجنان با قرآن: ص ۴۱-۴۲، عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول: ص ۶۶-۶۷].

۲۰- قصّه‌ای است از دشمن عنود قرآن «سیّاری([۱])» که دلالت بر علم غیب دارد و قسمتی از آن، حدیث ۲۷ باب ۱۸۲ کافی است.

۲۱ و ۲۴- نیز دلالت بر علم غیب دارد. درباره اینگونه أحادیث که دلالت بر اطّلاع مهدی از وقت مرگ اشخاص دارد باید رجوع شود به صفحه ۱۴۴ [«عرض اخبار اصول….». حدیث ۲۴ همان حدیث ۱۷ باب ۱۸۲ کافی است که مجلسی در «مرآه العقول» آن را مجهول شمرده است.

۲۳- قصّه‌ای مرفوع است و طبعاً نیازی به بررسی ندارد زیرا أحمد بن محمد العلوی که در قرن ششم بوده بدون واسطه روایت می‌کند از محمّد بن علیّ العلویّ الحسینیِّ مجهول الحال که در قرن سوّم بوده! و ادّعا می‌کند که بین خواب و بیداری (= بین النّائم والیقظان) مهدی را دیدم که به من دعایی آموخت! أمّا علّت اینکه گفته بین خواب و بیداری او را دیدم آن است که از دو سؤال مقدّر بگریزد اوّل آنکه اگر می‌گفت در خواب دیدم جواب می‌شنید که به اجماع فقها، خواب حجّت نیست و اگر می‌گفت در بیداری دیدم باید به این سؤال جواب می‌داد که تو قبلاً مهدی را ندیده بودی پس چگونه دانستی کسی را که دیده‌ای مهدی است؟! به شترمرغ گفتند: بار ببر. گفت: من مرغ‌ام، گفتند: پرواز کن. گفت: من شتر‌ام!!.

أحادیث ۲۵ تا ۳۶، همان أحادیث باب ۱۸۲ کافی بوده که به تریب زیر در «بحار» نقل شده و درباره آنها در «عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول» سخن گفته‌ایم. اعداد سمت راست شماره حدیث در جلد ۵۱ بحار الأنوار و اعداد سمت چپ شماره حدیث در باب ۱۸۲ جلد اوّل کافی است:

۲۵ ← ۴

۲۶ ← ۷

۲۷ ← ۹- از قول «قاسم بن العلاء» است که خود مدّعیِ نیابت و سفارت بوده و به نفع ادّعای خود قصّه‌ای نقل کرده دلالت بر علم غیب دارد و می‌گوید مهدی به او گفته بچّه‌ای که خدا به تو داده پس از تولّد نمی‌میرد. این قصّۀ او موافق قرآن نیست (لقمان: ۳۴). در کتب سیره و تفسیر درباره آیه ۲۳ و ۲۴ سوره کهف نوشته‌اند که مسائلی از رسول خدا  صلی الله علیه و سلم سؤال شد و حضرتش وعده جواب داد أمّا فراموش کرد که «إن شاءَ الله» بگوید تا چندین روز وحی نیامد و آن‌حضرت نمی‌دانست و نتوانست در موعدی که گفته بود جواب بگوید و مدّتی­بعد پس­از نزول وحی، جواب داد. همچنین در تفسیر آیه ۶ سوره شریفه حجرات نوشته‌اند که رسول خدا  صلی الله علیه و سلم «ولید بن عقبه» را برای أخذ زکات به سوی قبیله بنی‌المصطلق فرستاد، چون در زمان جاهلیّت بین ولید و ایشان کینه‌ای افتاده بود، هنگامی‌که قبیله مذکور برای استقبال او آمدند ولید ترسید و گریخت زیرا پنداشت به قصد قتل وی آمده‌اند و به رسول خدا  صلی الله علیه و سلم گفت آنها قصد قتل مرا داشتند. رسول خدا  صلی الله علیه و سلم ناراحت شد و خالد بن ولید را برای تحقیق با جمعی از مسلمین به سوی ایشان فرستاد. خالد پس از تحقیق دانست که ولید درست نگفته و زکات را جمع آوری کرد و بازگشت و لذا آیه ۶ سوره حجرات نازل شد. حال اگر رسول خدا  صلی الله علیه و سلم علم غیب داشت می‌دانست که ولید راست نگفته و لشکر خالد را به سویشان نمی‌فرستاد و ناراحت نمی‌شد. و اگر علم غیب می‌داشت از ضررها اجتناب می‌کرد (الأعراف: ۱۸۸) حال با چنین آیات واضحی، عدّه‌ای جاهل جاعل، نوادگان دختری این پیغمبر را عالم به غیب می‌دانند!!.

[۱]– وی در «عرض اخبار اصول….» (ص ۱۱۹) معرّفی شده است.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …