– مخالفت با هر چیز قدیمی و تعریف از هر چیز جدید و نوپیدا. خیر و نیکی در پیروی و اتباع نهفته است، نه در نوآوری و بدعت. ذاتاً برای حکم دادن به حق و باطل و یا خوب و بد در امور، قدیم و جدید بودن اعتباری ندارد؛ بلکه اعتبار آن، بسته به موافقت با حق است. از جهتی تمسک به اصول، و از جهتی دیگر مراعات شرایط، مکان و زمان هم باید در پرتو این اصول مراعات شود.
– ارزش دادن برخی از دعوت گران به اقوال و روشِ افراد دعوت، یا بنیان گذارِ جماعت یا رؤسای حرکتشان، ارزشی هم پای اصولِ ثابت و دلالیل قاطع. با وجود این که به خطای آن شخص، و مخالفتش با شرع آگاهی داشتند. یا می دانستند که گفتار و رفتار آنان صلاحیت این اوضاع و احوال را ندارد.
– تمایل به خلاف کاران و نرمش با آنان.
– ترکِ هم زیستی و همراهی با مردم و عدم کناره گیری و ترک مراوده با آنان. ترک مراوده با مردم برای جلب مصلحت و دفع مفسده مشروع شده است. این هم یکی از راه های علاج و درمان است. و اگر منجر به نابود کردن طرف و قطع ارتباط دائمی شود، از این روش استفاده نمی شود. ترک ارتباطِ موقّتی برای جوامعی سودمند است که اهل صلاح و نیکی باشند.
– رها کردن وسایلی که به وفور یافت می شوند و می توان با آن به اهداف مورد نظر رسید و خواسته ها را محقَّق نمود. لذا هر گاه داعی دید که فلان وسیله با شرع در تضاد نیست و سودمندتر و کارگرتر است، یا آسان تر و راحت تر است، بر او است که از آن استفاده نموده و برای رسیدن به هدفش آن را به کار گیرد.
در پایان می گوییم: این فراخوانی عمومی است تا متوجه اشتباهاتی باشند که به اسم اصالت و به روز بودن رخ می دهد. امروزه شاهد آنیم که رفتار و سیر و سلوک بسیاری از دعوت گرانِ جوان با رفتار و کُنش های عوام الناس فرقی ندارد. در مسیر دعوت به گمان این که با این کار نوعی به روز بودن را محقق می کنند، مرتکب مخالفت ها و کارهای حرام می شوند. مثل: مصافحه ی با خانم ها، تراشیدن ریش، یا سهل انگاری در حجابِ همسر یا دخترش، یا اُنس گرفتن با موسیقی های حرام. در عین حال بسیاری از دعوتگران هم به سخت گیری و تحجّر مبتلا هستند؛ که به گمانِ محقق نمودن اصالت دینی، در امور دینی بر مردم سخت گرفته و آنان را متنفر می کنند. او گرفتار افراط و زیاده روی شده است. از جمله: جلوگیری از زنان در خارج شدن و شرکت در مجالس و دید و بازدیدهای مشروع و زندانی کردن آن ها در خانه. با وجودی که خانم تربیت شده به آداب شرعی است و به این خروج و بازدید ها نیازمند است. یا از پوشیدن برخی لباس ها ممانعت می کند و از برخی دیگر خیر. حال آن که آن لباس منطبق با ویژگی هایی است که اسلام بیان داشته است و شعار و نشانه ی غیر مسلمانان هم نیست. خصوصاً زمانی که یک ضرورتِ علمی یا مصلحت زمانی استعمال چنین پوششی را ایجاب می کند .