- «العصبه»: عددی مابین ۱۰ تا ۴۰ و این واژه مخصوص مردان است. و «العِصابه» [به کسر عین]: گروهی از مردم، گروهی از پرندگان، گروهی از اسبان، «و یومٌ عصیبٌ» و «یومٌ عَصَبْصَبٌ»: روز سخت. گفته میشود: «اعصوصب الیوم»: روزی سخت است.[۱]
- «النیّف» [بروزن «الهیّن»]: فزونی و زیادی. گفته میشود: «نیف فلانٌ علی السبعین» فلانی بر هفتاد افزود. و گفته میشود: «اَنافت الدراهم علی المائه» درهمها، بیش از صد عدد شد.
وواژه «النیف» به این معنا است: آنچه بر یکانهای دهگان، افزوده شود تا به دهگان دوم برسد.
- «الدَّسکره»: ساختمانی همانند کاخ که در اطراف آن، خانههایی است که عیاران و پادشاهان درآن گرد آیند.[۲]
- «الجرِی» [بروزن فعیل]: جمع آن «أجریاء» است. و به معنی: «وکیل»، «رسول» (پیک و قاصد)، «خادم»، «ضامن» و «اجیر» است.
- «الدورق»: پیمانهی شراب
- «الجریده»: شاخهی (بیبرگ) درخت خرما
- «الجَزُور»: آنچه از شتر ذبح کنند. (و این واژه فقط برای شتران استعمال میگردد.)
و معنای اصلی واژهی «جزر» به معنای: «قطع و بریدن» است و «جزیره» را نیز به این خاطر جزیره میگویند، چرا که از خشکی بریده و قطع شده و جداافتاده است و در وسط آب قرار گرفته است.
ابن اثیر میگوید: [۳] واژه «جزور» هم برای شتر ماده، استعمال میگردد و هم برای شتر نر، و تنها فرق این است که خود واژه «جزور» مونث است، گفته میشود: «هذه الجزور» و جمع آن «جُزُر» و «جزائر» میباشد.
- «الجَزَره»: گوسفندی را که برای ذبح، چاق و فربه کنند. گفته میشود: «اجزره شاه» به فلانی گوسفندی داد تا آن را چاق و سپس ذبح کند. و این واژه فقط در ذبح گوسفند، استعمال میشود.
نویسندهی کتاب «مجمل اللغه» میگوید: «برخی از علماء و صاحب نظران اسلامی میگویند: «جزره» را بدین جهت به گوسفند خاص کردهاند، چراکه گوسفند فقط برای ذبح و استفاده کردن از گوشت وپوست آن میباشد، ولی شتر و گاو را علاوه بر ذبح، برای کارهایی دیگر نیز استفاده میکنند.»
و در حدیث چنین وارد شده که «انّه بعث بعثاً، فمرّوا بأعرابی له غنیم، فقالوا: أجْزِرنا» پیامبر ج به منطقهای، لشکری را گسیل داشت، در میان راه به صحرانشینی برخوردند که دارای گوسفندان اندکی بود، لشکریان بدو گفتند: گوسفندی را برای ما ذبح کن[۴] (در این حدیث نیز واژه «جزر» برای ذبح گوسفند به کار رفته است.)
- «الناضح»: شتری که با آن از چاه آب کشند.
- «بنت لبون»: شتری که دو سالش را کامل، و در سال سوم داخل شده باشد و چون مادر این شتر، پس از گذشت دو سال، احتمال حامله شدن و احتمال اینکه دوباره پستانهایش پُر شیر شود، بدین خاطر به جُنگش، «بنت لبون» میگویند (و «لبون» به معنای: شتر شیردار است.)
[۱]– مختارالصحاح، ماده «عصب»
[۲]– طلبه الطلبه ص ۲۸۶
[۳]– النهایه، مادهی «جزر»
[۴]– النهایه ( ۱/۲۶۷)